امید حسینی – من شخصا با فیلتر کردن هر سایت و وبلاگی به جز سایتهای غیراخلاقی مخالفم و از فیلتر شدن هیچ سایتی هم خوشحال نمیشوم، اما اگر قرار باشد جرس و کلمه و یا حتی برخی وبلاگها صرفا به خاطر نوشتهشان فیلتر شوند و سایتی چون «آینده» با همان خط و شیوه، فیلتر نباشد، تغییر نظر میدهم. دلیلی ندارد که «جرس» فیلتر باشد و «آینده» فیلتر نباشد!
آینده از جمله سایتهایی است که پیش از انتخابات و تا چند ماه بعد از انتخابات، نقش زیادی در شایعه پراکنی، دروغگویی و فتنهگری داشت. قبلا دو مطلب مفصل درباره این سایت نوشتهام که یکبار با واکنش عجولانه و خندهدار آنها مواجه و به جای پاسخگویی، متهم به حمایت از مشایی شدم! (اینجا و اینجا)
به هر حال با توجه به تخلفات صریح آینده، این سایت فیلتر شد و فواد صادقی مدیرمسئول آن هم بازداشت شد، اما چند ماه پیش شاهد بازگشت دوباره آینده بودیم که این بار هم همان خط و همان شیوه به شکلی موذیانه ادامه دارد. اخیرا فواد صادقی مطلبی نوشته با عنوان «ارزشها مهمترند یا قدرت؟» پیشنهاد میکنم ابتدا این یادداشت را بخوانید.
همه هدف آینده از این مطلب این است که بگوید فتنه سال گذشته، آن چیزی نیست که جمهوری اسلامی میگوید. هدف اصلی تبرئه فتنهگران و ضدانقلابی است که بیشترین اهانتها را به نظام، امام و شخص رهبری کرده بودند. فواد صادقی برای رسیدن به این اهداف، ابتدا گروههای مختلف قانونی و غیرقانونی داخلی و خارجی را براساس یک سری ارزشها که خودش آنها را کشف کرده، به چند دسته تقسیم میکند. این ارزشها به ترتیب اهمیت آن نزد صادقی (و یا به گفته او براساس ظهور اجتماعی آنها) بدین شرح است:
۱- حمایت از احمدینژاد ۲- حمایت از رهبری ۳- حمایت از نظام ۴- حمایت از اسلام ۵- حمایت از ایران
وی سپس بر اساس این ارزشها، گروههای مختلف را هم به چند دسته تقسیم میکند. البته صادقی ادعا کرده که مبنای این تقسیمبندی، براساس ارزش ذاتی و فلسفی آن نیست، اما این فقط یک ادعاست چرا که او در مطلبش، بارها این حرف خود را نقض میکند که به آن اشاره میکنم.
صادقی بر اساس این تقسیم بندی خیالی، در حقیقت میخواهد به نتایجی برسد:
۱- وی ارزشهای جامعه را اولویتبندی میکند و رهبری نظام و ولایت فقیه را در مراتب ارزشی پایینتر قرار میدهد چون اعتقاد دارد که رهبری حامیان کمتری دارد! حرف او به طور خلاصه این است که اگر اصولگرایان به ارزشهایی چون حمایت از احمدینژاد و حمایت از رهبری پایبندند، اما همه ارزشها اینها نیستند. ما ارزشهای مهمتری داریم که معترضان به انتخابات، به آنها پایبند هستند، یعنی حمایت از نظام، اسلام و ایران!
۲- نتیجه بعدی اینکه حامیان ارزشهای بالاتر تعداد بیشتری را تشکیل میدهند! این ادعا به دلائل مختلف قابل رد است. یک دلیلش اینکه مبنای این تقسیمبندی تخیلی، مردم و حمایت مردمی نیست بلکه احزاب، گروهها و گروهکهای داخلی و خارجی هستند که اصلا نفوذی در میان مردم عادی جامعه ندارند. عموم مردم در سالهای بعد از پیروزی انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی و بعد از رحلت امام نشان دادهاند که به چنین تقسیمبندیهایی بیاعتنا هستند.
۳- و نتیجه سوم اینکه فتنه سال گذشته را، تقابل حامیان ارزشهای بالاتر با ارزشهای پایینتر میداند! به همین علت وی این سوال را مطرح میکند که «با وجود منافع کوتاه مدت متراکم کردن ارزشها در حفظ لایههای پایینتر ارزشها نسبت به لایههای فوقانی، آیا میتوان از پیامدهای درازمدت این اقدام در سست کردن پایگاه اجتماعی ارزشهای بالاتر غافل شد؟» و سپس به صراحت پاسخ میدهد «هزینه کردن ارزشهای سطح بالاتر نظیر اسلام و ملیت نیز برای حمایت از لایههای پایینتر ارزشها، علاوه بر منافع کوتاه مدت، پیامدهای منفی درازمدتی را به دنبال خواهد داشت!»
همان طوری که میبینید صادقی علیرغم اینکه ابتدا ادعا کرده بود مبنای تقسیمبندی او براساس اهمیت ذاتی نیست، اینجا به صراحت حفظ ارزشی چون «حمایت از رهبری» را دارای منافع کوتاه مدت میداند و مدعی تقابل و تفاوت «حمایت از رهبری نظام» با «حمایت از خود نظام و اسلام و ایران» میشود!
وی برای اینکه منظورش را بهتر توضیح دهد، به عاشورای سال گذشته اشاره میکند تا نیت اصلی خود را آشکار کند. او حادثه عاشورای سال گذشته را توهین به شخص رهبری میداند که حمایت از او برای گروههای اپوزوسیون داخلی و خارجی و سکولارها و … ارزشی به حساب نمیآید! و اعتراض میکند که چرا رسانهها از آن به عنوان هتک حرمت اسلام و اهل بیت تعبیر کردهاند؟!
معنای دقیق حرف صادقی این است که ما ارزشهای بالاتر همچون نظام و اسلام را برای دفاع از رهبری هزینه کردهایم! در حقیقت او به طور ناشیانهای میخواهد جمعیت انبوه مردم در ۹ دی را اینگونه توجیه کند که بسیاری از آنها برای دفاع از ارزشهایی چون نظام و اسلام به میدان آمده بودند نه برای ارزشی چون حمایت از رهبری!
اولا صادقی یادش رفته که صداوسیما بعد از حادثه عاشورای سال گذشته، بسیاری از شعارهای اهانت آمیز جماعت فتنهگر را علیه اصل ولایت فقیه و شخص رهبری بارها منعکس کرد و همه مردم هم میدانستند که به چه کسی توهین شده و چرا باید به خیابان بیایند؟ ثانیا فوران خشم مردم سراسر کشور علیه جریان فتنه در ۹ دی سال ۸۸، بعد از تحمل چند ماه اهانت فتنهگران به همه ارزشهای ملی و مذهبی و انقلابی نظام و نادیده گرفتن قانون اساسی و آرای مردم بود.
ثالثا اهانت به عاشورا و اهل بیت، حتما معنایش این نیست که فردی در روز عاشورا به خود امام حسین توهین کرده است. مثل کسی که روز عاشورا مراسم عروسی و شادی و پایکوبی برگزار کند. چنین شخصی هرگز اهانت لفظی به امام حسین نکرده، اما قطعا حرمت محرم، عاشورا، اهل بیت و امام حسین را زیر پا گذاشته است. سوت و کف و اغتشاش و آتشسوزی جماعت فتنهگر در روز عاشورا هم دقیقا مشابه همین قضیه است. مثل سوت و کف جماعت ضدانقلاب در عاشورای سال ۵۹ در خیابانهای تهران و به بهانه حمایت از بنیصدر که با واکنش صریح و قاطعانه امام مواجه شدند. آیا طبق ادعای صادقی و سایت آینده، امام هم از احساسات مردم سوءاستفاده کرده بود؟!
رابعا صادقی از کجا و طبق چه آمار و برآوردی نتیجه گرفته که میزان حساسیت مردم ایران درباره نظام و رهبری، به شکلی است که او ادعا میکند؟ این چه ادعایی است که مردم به خاطر اهل بیت آمدند و به خاطر رهبری نیامدند؟! اگر آن جمعیت میلیونی به خاطر تبلیغات رسمی و رسانهای به خیابان آمده باشند، پس چرا آینده و دوستانش هنوز ادعا میکنند که مردم به نظام و رسانهی ملی بدبین و بیاعتماد هستند؟
هدف اصلی صادقی از نوشتن چنین مزخرفاتی اینست که بگوید نظام اسلامی حق ندارد فتنهگرانی را که صرفا براساس دروغ تقلب، حوادث بعد از انتخابات را به وجود آوردند و به اهانت به امام و رهبری رسیدند و تا مرز براندازی پیش رفتند؛ مخالف نظام، اسلام و ایران معرفی کند. چون براساس منطق آینده، ملیمذهبیها، نهضت آزادی، سازمان مجاهدین، مشارکت، مجمع روحانیون و بخشی از اپوزوسیون داخلی کشور، به ارزشهایی چون حمایت از نظام پایبندند، سکولارها و بقیه اپوزوسیون خارج از کشور هم به ارزشی چون «حمایت از ایران»!
بر اساس این منطق، همه ضدانقلاب و فتنهگران داخلی و خارجی تبرئه میشوند. تازه نظام، انقلاب و رهبری، یک چیزی هم به آنها بدهکار میشوند. چون به گفته صادقی آنها داشتند از ارزشهای مهمی چون ایران، اسلام و نظام حمایت میکردند! این مضحکانهترین منطقی است که آینده سعی دارد براساس آن، فتنه سال گذشته را به یک ارزش و خدمت بزرگ آنهم از سوی فتنهگران تعبیر کند.
وی همچنین با تولید این مثلث ارزشی، میخواهد این ننگ را توجیه کند که «چرا بهایی و منافق و سلطنتطلب و ضدانقلاب و همجنسباز و سکولار و خط امامی و مشارکتی کنار هم ایستادند و جنبش سبز را تشکیل دادند» چون همه آنها در ارزشی مثل حمایت از ایران با هم مشترکند که این ارزش، بالاتر از همه ارزشهای دیگر قرار دارد!
تقسیم بندی ارزشی صادقی، البته تناقضاتی هم دارد. بسیاری از گروهکهای ضدانقلاب خارج از کشور، ادعا میکنند که دنبال منافع ایران و یا اسلام هستند اما در ۳۰ سال گذشته از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به اسلام و ایران فروگذار نکردهاند. صادقی عمدا و یا سهوا، اسم بسیاری از گروههای حامی جریان فتنه را در این مثلث ساختگی، نیاورده است. مثلا سلطنتطلبان و رضا پهلوی با ادعای حمایت از ایران از جنبش سبز حمایت کرده و میکنند. طبق تقسیمبندی سایت آینده، رضا پهلوی لابد باید حامی بالاترین مرتبه ارزشی یعنی «حمایت از ایران» باشد!
وی گروهک منافقین را از این دستهبندی خارج میکند با آنکه این گروهک به صراحت بارها و بارها، از فتنه سال گذشته و سران فتنه قدردانی کرده و در اغتشاشات هم برخی افراد مرتبط با آن حضور داشتند. اصلا خود این گروهک ادعا میکند که به خاطر اسلام و ایران با جمهوری اسلامی مخالف هست، حال چرا صادقی آنها را از دایره خارچ کرده؟
همچنین او توضیح نمیدهد که اگر ترکیب نامتجانس «منتقدان سنتی رهبری، ملی مذهبیها، سکولارها، بهاییها، سلطنتطلبان و …» حامی لایههای ارزشی بالاتر یعنی نظام، اسلام و ایران هستند، پس چرا در مواردی چون جنگ تحمیلی که ایران مورد تهاجم دشمن قرار گرفته بود، شاهد سکوت خفت بار بخشهای زیادی از ضدانقلاب و حتی حمایت و همکاری آنها با صدام بودیم؟ اگر جماعت سبز امروز به فکر حمایت از ایران و اسلام هستند، چرا مورد حمایت دولتهای ضداسلامی و ضدایرانی قرار دارند؟ آیا شک داریم که بسیاری از گروهها و افراد ضدانقلاب و سکولار خارج از کشور که علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکنند، از جیرهخواران دولتهای غربی مخصوصا آمریکا هستند؟
مساله بعدی اینکه ملیمذهبیها، کی و کجا خود را حامی نظام جمهوری اسلامی معرفی کردهاند که صادقی از زبان آنها چنین ادعایی دارد؟! آنها حامی کدام جمهوری اسلامی هستند؟
ضمنا او از سر دلسوزی به حال نظام و انقلاب و رهبری، میگوید که زیانهای استفاده ابزاری از امام و رهبری برای پیروزی در انتخابات بیشتر از منافع آن است. اما ظاهرا یادش رفته که خود همین سایت آینده تنها یک روز قبل از انتخابات با نسبت دادن یک دروغ بزرگ به رهبر انقلاب و ارسال پیامکهایی مبنی بر حمایت ایشان از آقای هاشمی رفسنجانی، قصد استفاده ابزاری برای پیروزی در انتخابات اخیر را داشت که با واکنش دفتر رهبری و حتی شخص رهبری مواجه شد. علاوه بر این، چه کسانی و چه گروههایی در انتخابات اخیر، بیشترین هزینه را از امام بزگوار کردند و خودشان را یاران واقعی و نمایندگان مادامالعمر امام نامیدند تا به قدرت برسند؟
و سرانجام اینکه این تقسیم بندی تنها بر اساس نام و عنوان گروههای سیاسی قانونی و غیرقانونی و تخیلات شخصی ایجاد شده نه بر اساس واقعیات موجود جامعه و نه بر اساس رهنمودهای امام خمینی. امام بزرگوار ما بر اساس اسلام و انقلاب این مملکت را اداره میکرد و راه دفاع از اسلام و ایران را پشتیبانی از ولایت فقیه میدانست. امام هرگز حاضر نبود که با منافقین و لیبرالها و ملیمذهبیها و سکولارها بنشیند آنهم به بهانه این تقسیمبندی تخیلی. اتفاقا امام میگفت:«تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینهها کوتاه می کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم دراصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند»
Sorry. No data so far.