جمعه 10 دسامبر 10 | 01:51

آیا گلوله از دفترچه عبور می کند؟

اما آيا « دلار » هميشه حفاظ جان « صاحب دلار » خواهد بود ، و « دفترچه » هميشه ، جوشني نااستوار در برابر گلوله ي دلار ؟ آيا « دلار » هميشه نفوذناپذير مي ماند و «دفترچه» هميشه سوراخ مي شود ؟


دوستم دفترچه ي يادداشتي را نشانم مي دهد كه حفره ي كوچكي در جلد مقوايي آن ايجاد شده ، اين حفره ، در نگاه اول ، چندان عجيب نمي نمايد . ( مي گويم : « چندان » عجيب نمي نمايد و گرنه ، در جاي خود ، شگفت انگيز است . چرا جلد يك دفتر را سوراخ كرده اند ، به طوري كه تمام قطر دفتر چه به اندازه ي قطر حفره ضايع شود و حتماً نوشته ها و يادداشت ها هم ؟ … ) بعد دوستم مي گويد : « اين دفترچه ي يادداشت ( آذر شريعت رضوي ) دانشجو است ، همانكه روز شانزدهم آذر در دانشگاه تهران ، هنگام هجوم پليس و چتربازان رژيم پهلوي شهيد شد . مي بيني گلوله درست به سينه يا در واقع ، قلب خورده ، اين حفره در دفترچه ، جاي عبور گلوله است » . بغض گلوي آدم را مي گيرد و بعد خشم و نفرت سراپاي وجود انسان را مي لرزاند . و بعد تأمل و انديشه ، ياد يك فيلم كابويي از سلسله فيلم هاي صادراتي آمريكايي به نام «دلار سوراخ شده» مي افتم . در آن فيلم ، سكه ي يك «دلار» ي در جيب كابوي ، مانع مرگ «قهرمان» فيلم شده است. چون گلوله ، از فلز سخت «دلار» عبور نمي كند . ولي دفترچه ي كاغذي با جلد مقوائيش در جيب دانشجو نتوانسته زره و سپر محكمي در برابر گلوله باشد و ظاهراً مانع مرگ دانشجو شود .

ظاهراً …

ناگهان ، اين هر دو جلوه ، در ذهنم ، صورت دو « سمبل » پيدا مي كند . دو سمبل ، از دو نظام اجتماعي ، دو نظام فرهنگي ، و دو نظام انساني …

در نظام اول ، « كابوي » ها اين مهاجمين يغماگر و فاتحان « قاره ي جديد » و به وجود آورنده ي « تمدن خيلي جديد » اين نابود كنندگان صاحبان اصلي قاره ، يعني قاتلان يك نژاد كامل بشري كه سرخ پوستان باشند . « دلار » جوشن ظاهراً نفوذ ناپذيري در برابر همه ي گلوله ها است . « دلار » حافظ جان و مال و «تمدن» مهاجمان غارتگر تمدن ساز است . دلار ، در آن نظام ، سكه ي ساده نيست ، وسيله نيست ، اصل همه ي اصول و هدف همه هدفها و غايت « مدنيت نو » و تكنولوژي و « تكنوكراسي » سوداگر است . دلار ، در آن جا نه تنها جوشن ، كه خود « جسم » و « وجود » و « موجوديت » نظام سوداگر است . دلار ، تنها حفاظي در برابر گلوله نيست ، خود ،‌ گلوله است ، گلوله اي كه خود ، تفنگ و مسلسل و بمب اتم و … است ، و شب و روز ، به سوي قلب هاي « نظام دفتر » شليك مي شود . گلوله اي است كه « دفترچه ي دانش » و دانشجو را سوراخ مي كند و دانش و دانشجو را مي كشد و « دفترچه ي رضوي » سمبل نظام ديگر است . سمبل نظام فرهنگ و دين و ايمان و ايدئولوژي انساني است . سمبل انسان و انسانيت است. انسانيتي كه در طول زندگي دراز و ناپيداكرانه ي خود ، از بدويت تا كمال ، كوشيده به ياري « دفترچه » و دفتر و قلم و فرهنگ و هنر و ادب ، انسان را از خصلت ها و غرايز حيواني و « بربريت » بپيراند ، و به زيور انديشه و ايمان و خصال يزداني خود بيارايد ، انسانيتي كه از « بدويت » با «بربريت » در جدال بوده و در اوج « مدنيت » نيز ، با خصلت « دلار » يت پيوسته در حال جنگ است .

اما آيا « دلار » هميشه حفاظ جان « صاحب دلار » خواهد بود ، و « دفترچه » هميشه ، جوشني نااستوار در برابر گلوله ي دلار ؟ آيا « دلار » هميشه نفوذناپذير مي ماند و «دفترچه» هميشه سوراخ مي شود ؟ پاسخ به اين پرسش ، دو صورت دارد :

1- ظاهراً ، چنين است . دفترچه ، از كاغذ است و در برابر گلوله ، نامقاوم ، « كابوي » كه سكه ي « يك دلاري » در جيب روي سينه دارد ، خطر مرگ كمتر تهديدش مي كند تا دانشجو كه « دفترچه » اي فقط در جيب بغل جيب درون لباس دارد .

2- صورت دوم ، پاسخ منفي است ، مقاومت « دلار » نسبي ، موضعي و موقتي است . وانگهي ، فقط «سكه » است ، و از فاز « يعني ماده ي بي جان » است ، و نه تنها زود « رنگ مي زند » ، « فرسوده مي شود » و « مي پوسد » ، بلكه ، در دوره ي تاريخ و معيني « از رواج مي افتد » . موزه هاي فراواني از «سكه هاي از رواج افتاده » وجود دارد ، كه امروزه ، فقط براي « تماشا » و « عبرت » خوبند و نه هيچ چيز ديگر ، و يادمان نرود كه : « هر سكه ي از رواج افتاده اي ، نشانه و گواه يك نظم و نسق از رواج افتاده » است . « نظم و حاكميت سكه ها » هميشه و حتماً در معرض كسادي و از رونق افتادگي هستند ، اما ، «دفترچه » ها ، هرگز از رواج نمي افتد ، زيرا دفترها و دفترچه ها به « اعتبار كاغذ بودن با ماده بودن » نيست ، كه ارزشي دارند . ارزش دفترها را ، « نوشتني » ها تعيين مي كنند . و ارزش نوشته ها را «انديشه » اي كه در آنهاست تعيين مي كند . و انديشه ها ، هنگامي باارزش و ماندنيند ، و ناميرا ، كه «متكي و معتبر به جان و روان انسان باشند » كه نماينده ي « نظام دفتر » يعني « نظام خود » انساني ، يعني « نظام روح و ايمان » انساني باشند . مثل دفترچه ي دانشجو ( شريعت رضوي ) كه در « پيكار دفتر و دلار » شهيد شد . كه در پيكار دو نظام « انديشه و سكه » گلوله خورد ( يادمان نرود كه كشتار دانشجويان و واقعه ي 16 آذر ، همزمان بود با ورود نماينده ي نظام دلار يعني آقاي نيكسون به ايران ، آن هم پس از پيكار سهمگين تر قبلي نظامهاي « دلار و انديشه » در 28 مرداد 1332 و پيروزي ظاهري دلار ، يعني پيروزي « سيا » بر « مصدق » ، يعني پيروزي حاكميت امريكايي دلار بر نهضت ملي ايران ) دفترچه ي دانشجو ( رضوي ) پردوام تر از « دلار كابوي » بود و هست . به اين دليل كه ( دانشجو رضوي ) هنوز « زنده ي حقيقي » است ، هنوز در ميان ما ، در خاطره و انديشه ي ما است ، و خواهد بود ، اما آن « كابوي دلار در جيب » مدتهاست مرده و كسي نامش را به ياد نمي آورد . چرا كه نام او ، نامي حقيقي و معتبر به شناسنامه ي انساني نبود . نام مستعار « فيلمي » بود ، نام متكي به « دلار » و « نظام دلاري » بود ، نه نام انساني او . كابوها مي ميرند ، مرده اند و فراموش مي شوند ، زيرا به اعتبار جان و روان انسانيت زندگي نمي كنند . زيرا آن ها مهره هاي بي جان و بي اراده اي در « كارخانه ي عظيم دلار و نظام دلاري » بيش نيستند .

اما دانشجو ( رضوي ) ها ، هميشه زنده اند . گواه اين مدعا را همين امروز در برابر چشم داريم . همين امروز كه عقابان جوان انديشه و ايمان ، آشيانه ي كثيف زاغ دلار را در چنگال گرفته اند . « دلار » تنها شانزدهم آذر آن سال ( 1332 ) نبود كه به « دانشگاه » و « دفترچه » هاي دانشجويي يورش برد و چترباز پياده كرد و « قندچي » و « رضوي » و « بزرگ نيا » را كشت و هنك حرمت دختران دانشجو پرداخت و سينه و سر دانشجويان را آماج ضربه ها و زخم هاي فراوان كرد . پس از آن نيز بارها و بارها ، چنان هجومي را در سطحي وسيع تر تكرار كرد ، دانشجوها كشت ، دفترچه ها سوراخ كرد و كالبد دانش را به حبس انداخت و دانش و ايمان را محاكمه و شكنجه كرد تا از پيكار با « دلار » و نظام دلاري دست بردارند ، حتي «هجوم پركشتار سال گذشته » اندكي پيش از پيروزي انقلاب ، آخرين هجومش نبود . او هم اكنون هم ( در همه جا چه در خاك اصلي دلار و چه در جاهاي ديگر دنيا ) بر دانش و دانشجو و نظام دانش حمله مي برد ، زيرا كه مي داند آن دشمن راستين كه سرانجام نابودش خواهد كرد و به گورش خواهد سپرد ، دانش و دانشجو و دفترچه هاي دانشجويي است ، نظام دانش و ايمان انساني است. انساني كه به اعتبار روح خدايي خود ، زنده ي جاويد و پيروزمند نهايي است ، نه به اعتبار « دلار » و « تكنولوژي » و « تكنوكراسي » و عظمت فلزي كارخانه هايش و جنگ ابزارهاي فوق مدرنش .

دفترچه ي دانشجو ( شريعت رضوي ) از گلوله ي نظام دلار سوراخ شده ، اما دانش دانشجوي ما هرگز خدشه بردار نيست ، در حالي كه « دلار » كابوي پير ، دارد از رواج مي افتد . تا به موزه ي سكه هاي از رواج افتاده ي تاريخ سپرده شود .

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.