دوشنبه 22 مارس 10 | 20:07

ما پسته می‌خوریم، قدس عضه

راه قدس نه از کربلا که از خود قدس می گذرد… من اولین جایی که برای عید دیدنی رفتم قدس شریف بود. سنگ مزار پدرم را هدیه دادم به دست کودکی گستاخ و بازیگوش که دارد جان می دهد زیر دست دیوار حائل. نه! تو باید زنده بمانی ای کودک مجروح. تو آخرین امید قبله اول هستی و داری جور عید دیدنی ما را پس می دهی. ما داریم پسته رفسنجان می خوریم، تو با خیال راحت جان بده! …


masjed00هر کس به طریقی سال کهنه را نو می کند. ما اما از آن قبیله ایم که کل یوم مان عاشوراست حتی لحظه سال تحویل. شمعی روشن کرده ام بالای مزار پدر در قطعه 26 و چون پروانه دارم گرد این شمع می چرخم. سنگ مزار پدرم این روزها دست کودک فلسطینی است و اسراییل دارد سنگ ندا را به سینه می زند. پدرم در عملیات “الی بیت المقدس” شهید شد و قدس این روزها که ما مشغول آجیل خوردنیم دارد شهید می شود. خاک بر سر ما که می خواهیم قدس را با شکوه تشییع جنازه کنیم. ما پسته می خوریم و فلسطین غصه. ما 13 روز تعطیل نیستیم کلا تعطیلیم ولی صهیونیست ها مضاعف دارند کار می کنند و به ریش همت می خندند. همت مضاعف یعنی کارور مضاعف یعنی باکری مضاعف یعنی متوسلیان مضاعف یعنی نصرالله مضاعف یعنی سنگ مضاعف برای کودک فلسطینی. سنگ مزار پدر من را بردار و بکوب بر سر اسراییل ای کودک نیل. حالا سال تحویل شده و قدس کهنه دقایقی بعد تحویل داده خواهد شد به مجسمه ای نو از پیکر داوود. دیوار حائل، مایل شده بر سر “قبه الصخره” و ما داریم برای 13 بدر توپ چهل تکه را باد می کنیم و گل می زنیم به دروازه قدس. نه غزه نه لبنان نه ایران فقط  خاله بازی. صله رحم را بچسب که توصیه پیامبر بود. پسر عمه را ما بوس می کنیم و قبله اول را دختر خاله شارون. عجب عیدی است! حالا وارد سال 1389 شده ایم و کمی دورتر قدس دارد تخریب می شود. سالی که نکوست از بهارش پیداست! کمی دور تر کربلاست و صدای حاج منصور می آید؛

تن که بیمار طبیبان شد دچارش بهتر است/ دل که نذر کربلا شد بی قرارش بهتر است/ بردن چیزی به درگاه کریمان خوب نیست/ سائل آقا شدن اصلا ندارش بهتر است…

این روزها قدس، خود کربلایی دیگر است و راه قدس نه از کربلا که از خود قدس می گذرد…

من اولین جایی که برای عید دیدنی رفتم قدس شریف بود. سنگ مزار پدرم را هدیه دادم به دست کودکی گستاخ و بازیگوش که دارد جان می دهد زیر دست دیوار حائل. نه! تو باید زنده بمانی ای کودک مجروح. تو آخرین امید قبله اول هستی و داری جور عید دیدنی ما را پس می دهی. ما داریم پسته رفسنجان می خوریم، تو با خیال راحت جان بده! اصلا تو باید بمیری تا ما باورمان شود از نیل تا فرات یعنی چه. تو هم صله رحم کن اما با گلوله تانک. ما را این روزها توپ تکان نمی دهد، از بس بادام هند جگر خوار خورده ایم!

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.