مقام معظم رهبري در نخستين نشست بررسي انديشههاي راهبردي فرمودند: «مسئله تدوين الگوى اسلامى – ايرانى براى پيشرفت، يكى از مسائل كلان ماست؛ كه البته اين مسئله در دل خود، دهها مسئله دارد، كه بعد عرض خواهم كرد. اين رشته در خصوص همين مسئله استمرار خواهد داشت و در كنار اين، مسائل كلان ديگرى وجود دارد كه بايستى مطرح شود.
در درجه اول اين است كه متفكران كشور، انديشهورزان كشور، خودشان را درگير مسائل كلان كشور بكنند. كشور مسائل اساسىاى دارد. كارهاى بزرگى هست كه بايد انجام بگيرد. توانائىها و ظرفيتهاى بسيارى هست كه ميتواند در خدمت اين حركت عظيم انجام گيرد. اين مقصود تحقق نخواهد يافت، مگر اينكه زبدگان، فرزانگان و انديشهورزان، خودشان را با اين مسائل كلان مرتبط و درگير كنند.
هدف دومى كه ما از تشكيل اين جلسه داشتهايم، اين است كه يك فرهنگ و يك گفتمان، اول در ميان نخبگان و بهتبع آن در سطح عموم جامعه به وجود بيايد. همين حرفهائى كه شما امشب بيان كرديد، وقتى در سطح جامعه منتشر شود، ذهن نخبگان و سپس ذهن عموم مردم را به يك سمت اساسى سوق خواهد داد».
در اين زمينه با آيت الله محمد علي تسخيري به واسطه حضور در رأس مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي كه تماس زيادي با امت اسلامي دارد و به همين علت شناخت مناسبي در مورد الگوهاي توسعه در جهان اسلام دارد؛ گفتوگويي را ترتيب داديم كه تقديم ميشود:
آيا در منابع دست اول شيعه، بحثي از پيشرفت و توسعه شده است كه بتوان از طريق آن مدل توسعه ارائه داد؟
با مراجعه با سخنان پيامبر اكرم(ص) و ائمه(ع) ميتوان پاسخ خيلي از سؤالات امروز را پيدا كنيم؛ حضرت امير در نهج البلاغه ميفرمايد: درمان دردتان در قرآن است حتي نظام فيمابينتان را از قرآن بجوييد! بنابراين مسئله بيش از مسائل علمي است.
چنانچه بخواهيم راهحل مشكلهاي خود را از قرآن جويا شويم به طور مثال مشكلات اقتصادي را با راهنمايي قرآن حل كنيم، نخست بايد مشكل اقتصاديمان را بدانيم تا راهحل آن را پيدا كرده براساس آن الگوسازي كنيم.
غربيها مَثَل معروفي دارند مبني بر اينكه طبيعت بخيل است و رشد انسان به صورت هندسي است؛ اما رشد طبيعت به صورت رياضي است كه البته اين رشد طبيعت كندتر از رشد جمعيت انسان است و براي حل مشكل بايد رشد جمعيت انسان را هماهنگ با رشد طبيعت كرده تا قادر باشيم راهحلي براي بخل طبيعت پيدا كنيم البته اين راهحل غربي است.
چنانچه حل اين مشكل را از قرآن جستجو كنيم قرآن به انسان نميگويد طبيعت بخيل است بلكه ميفرمايد: هرآنچه نياز داريد خداوند به شما بخشيده به اين ترتيب آفرينش و طبيعت بخيل نيست واقعيت امر نيز همينطور است، اگر انسان جنگها، ظلمها، تبذيرها را كنار بگذارد بيش از مورد نياز انسان در طبيعت منابع وجود دارد، مشكل اينجاست كه انسان در توزيع نعمت الهي ظلم كرده و نعمت الهي را به نحو بهينه استفاده نميكند عيب انسان ظلم و كفر در توزيع و توليد است.
اشكال اينجاست كه انسان آيندهنگر نيست؛ بنابراين كفر نعمت ميكند؛ اسلام و قرآن هم مشكل را بيان و هم راهحل را نشان داد؛ يعني اسلام برنامه مفصل براي رشد توليد دارد به طور مثال قرآن انسان را از لهو و لعب بازميدارد، دين اسلام انسان را جدي، كارگر ميخواهد و اقداماتي كه انسان را از توليد بازميدارد تحريم كرده است در عربستان زمان حضرت رسول (صلّي الله و عليه و آله و سلّم) اگر گوسفندي بيش از چهار بره ميزاييد بره پنجم را رها ميكردند كه در قرآن آمده است خدا اين خرافات را قبول ندارد.
پيامبر اكرم (صلي الله و عليه و آله و سلّم) ميفرمود: اگر انسان نهالي در دست دارد و زمان مرگش فرارسيده است نخست نهال را بكارد بعد بميرد.
حتي اسلام زميني را كه يك مدت زماني به صورت مخروبه باقي ميماند حاكميت آن را از دست انسان خارج ميكند و اسلام براي حل ظلم در توزيع چگونگي اجراي عدالت به تبيين عدالت پرداخته است.
عدالت اسلامي با دو اصل محقق ميشود نخستين اصل اين است هر مسلماني كفيل مسلمان ديگر شود و اصل ديگر تعادل است به اين معني است كه نبايد در جامعه فاصلههاي طبقاتي برقرار شود؛ بلكه بايد توازن و تعادلي در سطح زندگي افراد برقرار شود سطح زندگي مردم جامعه اسلامي نبايد زيرخط فقر يا بالاي خط اسراف باشد با تكافل و تعادل عدالت اجتماعي برقرار ميشود، اگر تاكنون اسلام به درستي اجرا ميشد دچار اين مشكلات نميشديم.
كشور ميتواند راهحل همه مشكلات را از اسلام پيدا كند در اين زمينه نهجالبلاغه ميتواند الگوي خوبي باشد، حضرت امير وقتي محمّدبن ابوبكر را براي فرمانداري به مصر ميفرستد جامعه الگو را به ما نشان داده است.
متقين هم خير حال و خير آينده را به دست آوردند و شريك اهل دنيا در دنيا شدند ما بايد ازهمه امكانات مادي استفاده كنيم در عين حال فراموش نكنيم كه انسان براي آخرت خلق شده است و كساني كه فقط به دنيا ميانديشند شريك مومنين در آخرت نخواهند شد و مومنان بايد علاوه بر توسعه مادي درپي توسعه معنوي نيز باشند تا آخرت را نيز داشته باشند، تمام نيازهاي مادي انسان به نحو احسن اشباع شود و هم درپي آخرت باشيم.
توسعه مطابق مفاهيم اسلامي حركت در راستاي بهينه كردن پاسخ مثبت به نيازهاي انسان كه اين نيازها شامل توسعه مادي و معنوي ميشود.
راهكار تدوين پيشرفت اسلامي ـ ايراني را بفرماييد؟
براي تدوين الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت نخست بايد اسلام را از نظر فرعي و مكتبي خوب بشناسيم و دوم راه اجراي صحيح اين نظرات را بيابيم و ظرف اجرايي اين نظرها را بشناسيم و نحوه اجراي اسلام را در ظرف ايران بدانيم، زمينه و جغرافياي اجراي نظرات را خوب بدانيم، الگوي اسلامي پيشرفت يكي است اما شرايط آن در جهان متفاوت است به طور مثال الگوي اسلامي كه در ايران، كويت و بنگلادش اجرا ميشود با وجود اختلاف شرايطي نميتوان آن را به صورت يكسان اجرا كرد.
الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت چه رابطهاي با جهاني شدن دارد؟
جهاني شدن ذاتا يك گرايش طبيعي است زندگي انسان از محيط كوچك فردي شروع ميشود و ديدگاهش آرام آرام به وسعت جهان گسترش مييابد و اين طبيعي است اما عدهاي با طمع و آز بر موج جهاني شدن سوار شدند تا امكانات بشريت را غارت كنند مرزها را بردارند تا منافعشان را تأمين كنند.
اين نوع جهاني سازي به منزله آمريكاسازي است حتي كارشناسان غربي اين نوع جهانيسازي را مجنونانه توصيف كردند؛ اما جهاني بودن حركتي طبيعي است امروز هيچ جامعهاي بدون در نظر گرفتن وضع جهاني نميتواند مشكل جامعهاش را حل كند و قانوني جدا از قانون جهاني تصويب كند.
به طور مثال كشوري براي صنعت حمل و نقل هوايي و يا كشتيراني و يا تجارت نفت و گاز بدون در نظر گرفتن قوانين جهاني قوانيني خاص و منفك از قوانين جهاني تصويب كند؛ بنابراين بايد الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت را با توجه به موقعيت ژئوپوليتيك ايران، ارتباطات ايران در منطقه، قاره و جهان و تاثيرات جهان پيراموني بر وضعيت كشور در نظر گرفته ترسيم كنيم.
با توجه به اينكه انقلاب اسلامي نيز مدعي جهاني بودن و صدور انقلاب است مبناي جهاني بودن انقلاب اسلامي چيست؟
مبناي جهاني بودن انقلاب اسلامي برپايه جهاني بودن اسلام پيريزي شده است، اسلام دين جهاني است حضرت رسول (صلّي الله و عليه و آله و سلّم) فرمودند: من رسول خدا براي بشريت هستم براي اينكه خداوند آخرين برنامه نجات بشريت را در قالب دين اسلام بيان كرده است، بنابراين ديدگاه اسلام جهاني است و براي همين اسلام با فطرت انسان سازگار است.
بنابراين كل بشريت به صورت فطري داراي واقعيت پذيرش اسلام هستند و گاهي ممكن است اين فطرت كور شود و يا گاهي جلوه كند؛ بر اين اساس اسلام دين بشريت است و احكامش را بايد كل بشريت اجرا كند چون اسلام نتيجه رسالت كل پيامبران است و انقلاب نيز قصد اشاعه مكتب جهاني اسلام را دارد نه حرفي كه خودمان تبيين كرده باشيم.
لوازم و اقتضائات دستيابي به توسعه اسلامي چيست؟
براي رسيدن به الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت نقش حوزه و دانشگاه و پژوهشگران پررنگ ميشود و به هزاران پرسشي كه در اين زمينه مطرح ميشود بايد پاسخ داده شود. نخست اسلام را از نظر مكتب و فردي بشناسيم و نظريهها و تئوريههاي اسلامي را كشف كرده و در اين زمينه نقش حوزهها پررنگ ميشود.
دوم بايد شرايط و نيازهاي جامعه ايراني را بشناسيم شاخصهها را بنا به نظر مقام معظم رهبري پيدا كرده و در نتيجه با بحث دانشگاهي و حوزوي به الگوي ايراني و اسلامي برسيم كه البته اين مسئله امر بعيدي نيست و البته آسان هم نيست و به قول عربها سهل و ممتنع است.
Sorry. No data so far.