آنچه در ادامه میآید گزارشی است از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید عباس نبوی با موضوع “عدالت، سادهزیستی و تجملگرایی” با محوریت زن و الگوی مصرف که در تاریخ پنج شنبه ۱۸ آذر در سالن کوثر دفتر جنبش عدالتخواه دانشجویی برگزار گردید:
حجت الاسلام سید عباس نبوی
بحث یک بحث خطابی نیست. بحث علمی است. شاخه هایی از اندیشه دینی که به مصرف مربوط می شود را بیان می کنم که در زندگی واقعی هم انعکاس دارد.
یکی از وجوه مسائله عدالت اجتماعی مسئله مصرف است. چرا از پر مصرف ترین کشورها هستیم؟ یک علتش وجود گرایشهای کور و خام نسبت به عدالت. یعنی اگر قرار است سوخت مصرف کنند، همه بتوانند به طور گسترده مصرف کنند.
البته کشورهایی هم مصرف را مهار کردند. بدون توجه به جنبه های انسانی. هر که پول دارد، بیشتر خرج کند، هر که ندارد خرج نکند. این بحث ضد عدالت است.
این نگرش اخیر بدتر از آن نگرش خام و کور نسبت به عدالت که برای مقابله با اینکه هر کس پول بیشتر، مصرف بیشتر، بیاییم مصرف را گسترده و همگانی کنیم نیست.
مبنایی را در فلسفه اجتماعی باید توضیح دهیم. انسان موجودی فرهنگی است. با موازین، ارزشها و قواعد خاصی به دنیا می آید و می رود. اگر فرهنگ را از او بگیریم، انسان حیوان است یا کمی بهتر از حیوان!
انسان نمی تواند حیات را بدون فرهنگ بپذیرد.
اگر با بی فرهنگی طی کند، دچار پوچی در حیات و زندگی می شود.
اگر قبول می کنیم که انسان فرهنگی است، بحث سر ارزشها آغاز می شود.
فرهنگ: باورها، ارزشها، اعتقادات و آداب و رسوم جاری در جامعه است.
مسئله ای که تلازم لحظه ای با وجود انسان دارد و همیشه با آن تلاقی دارد، مصرف است.
قرآن همیشه یادآوری می کند که ای انسان تو همیشه مصرف کننده هستی.
بلافاصله بعد از مواهب، سخن از مصرف می آید و بعد سخن از شکر.
یعنی مفهوم شکر، همگام با اقتضای مصرف باید باشد و شکر گزاری یک شغل زمان بر نیست.
انسان ملازم با مصرف است. مصرفی که حاوی فرهنگ است.
باید برای این موضوع به سه سوال مبنایی جواب بدهیم:
الف) هدف از مصرف چیست؟ مصرف برای مصرف یا مصرف برای چیز دیگری.
مصرف برای مصرف همان تبذیر و شهوت رانی است. اشتهایی که فقط خود همان فعل را می بیند نه هدف دیگری را. قرآن این را طرد می کند.
مصرف برای چیز دیگر که در اسلام ادای مقاصد الهی و قرب الهی است. یعنی مصرف را باید جهت داد. چه در نذری امام حسین به عنوان یک مورد و چه جاری شدن این جهت قرب الهی در تمام زندگی. حتی اگر نمی تواند این جهت را در تمام زندگی پیاده کند، حداقل مصرف برای مصرف نداشته باشد.
سوال مصرف یک جواب سطحی ندارد که مثلا هر چه کمتر، بهتر.
ب) پاسخ به ارزشهای صرف؟ آیا برای مصرف، خوبی و بدی وجود دارد؟ چیزهایی برای مصرف بد است و چیزهایی خوب است؟ اصلا چنین ارزشهایی وجود دارد؟ اگر آری، چطور رعایت کنیم؟ در دنیای الان این خوب و بد را قاطی کرده اند. خوردن و مصرف حیوانی که تمامش غضروف است و می گویند خوردن چیزهای بد هم لذت دارد.
پ) پاسخ به رابطه نیاز و مصرف؟ که گستره مصرف را توضیح می دهد.
بعد از جواب دادن به این سوالات مبنایی، سوالات دیگری هستند که باید پاسخ بدهیم. ۵ شاخه در جریان مصرف باید بررسی شود حداقل.
۱) شاخه یا بعد اقتصادی مصرف. باید عقلایی و مبتنی بر موازین دینی و رزق حلال باشد. مصرف تابع رزق حلال است. هرچه مال خالص تر و کوشش برای حلال بودنش بیشتر، در شاخه اقتصادی، درجه اش بیشتر است. البته خداست که نتیجه شما از مصرف را تابع رزق حلال قرار می دهد. در این بعد، مرد و زن یکسان هستند.
۲) شاخه روانی مصرف. مقایسه کردن ها و چشم و هم چشمی ها و رقابت کردن ها. در این بعد، مسئله خانم ها نقش بزرگی دارد. در این قسمت، همه آزمایش بر گردن خانم هاست.
اگر خانمی وارد جمع بشود و رقابت نکند، جهاد اکبر کرده است. مثل قتیل فی سبیل اللهی که در خون خودش غلطیده است.چون وجوه تجلی و ابراز برای خانم ها گسترده نیست. اساسا اقتصاد سرمایه داری هم بر روی زنان حساب باز کرده است.
۳) شاخه اجتماعی مصرف. باید در چهارچوب آن سه محور اصلی که جواب می دهد، مصرفش را تعریف کند تا مصرفش قابل دفاع باشد. واقعا در بعد روانی و اجتماعی در جامعه مشکل داریم. نمی شود یک تعریف ماشینی و مکانیکی از مصرف به دست همه داد و برای همه یک نسخه پیچید.باید همه جنبه های دینی و مردمی و اجتماعی را لحاظ کرد. این بعد ظرافتها و حساسیتهای زیادی دارد. اینکه مردم چه بگویند؟ در این بعد واقعا انسان ممکن است دچار توجیه و دلیل تراشی بشود. بنده در این عرصه خیلی زخم زبان خورده ام مثل خریدن میز و صندلی برای مطالعه که متهم شدم که سنت حوزوی را کنار زده ام. نباید نگاه مردم را خراب کرد، منتها در بعد اجتماعی، مصرف خیلی معنادار است.
۴) شاخه رشد. برای ارتقا و رشد، باید در مصرف توجیه داشته باشیم. باید رشد و پیشرفت بر اساس آن سه مبنای اولیه، هدفمندی خودش را تعریف کند. خیلی وقتها توجیه می کنیم که اگر می خواهیم رشد کنیم، باید فلان چیز را مصرف کنیم.
اصلا یک دلیل اینکه تحریم ها در ایران نتیجه ندارد، این است که ایران شده است یک بازار روان و راحت برای کشورهای تولید کننده.
۵) شاخه مصرف و جایگاه و الگوی خانوادگی. یعنی جنبه معیشتی مصرف.
هیچ وقت به درستی جواب داده نمی شود.انسان برای خودش نیازها را ترسیم می کند. معقول و مشروع. حد آنها را هم ترسیم می کند. از آن حد به بعدش را هم باید تبذیر ببیند. در شورای فرهنگی اجتماعی پافشاری داشتم که الگوی متوسط مصرف را تفسیر کنیم برای جوانها. بعد از ترسیم الگو، همه جوابهای سوالات بالا را بدهد جوان و آرامش پیدا کند. ما واقعا بحران عجیبی داریم در این عرصه.
حرف آخر اینکه باید در این حیطه ها در مصرف به یک چارچوب برسیم. و خلاصه اگر برای اینکه “چرا مصرف کردی؟” جواب داشتی و پذیرفتند، گوارایت باد. اگر جواب نداشتی، -به همان اندازه که حرام و منکر اگر آدم انجام بدهد، معذب و معاقب می شود- معذب و معاقب خواهد شد. مسئولیت شما خانم ها بسیار سنگین است. در روایت داریم که رشد فرزندان به مادر است، به پدر نیست. بچه به مادر نگاه می کند.
سوالات
بنظر می رسد باید به شاخه تربیتی مصرف هم پرداخته شود. خیلی از آدابی که در اخلاق ذکر می کنند، مثل آداب غذا خوردن، صله رحم و…طوری است که یک الگوی خاصی را پیاده می کند و اثر تربیتی هم دارد. مثل اینکه موقع غذا خوردن در نهایت خاکساری بر روی زمین بنشیند تا رزاق بودن خدا و فقر خود را اظهار کند. این دیگر با میز و صندلی غذا خوری جور در نمی آید.
در مورد الگوی متوسط مصرف، که گفتید با تعریفش برای خانواده ها آرامش حاصل می شود، بنظرم شما این آرامش را برای اقشار متوسط به بالا می گویید. قشر پایین دست جامعه با چه چیزی آرامش بگیرند؟ حداقل وقتی تعریف نشده، آن خانواده می تواند خودش را راضی کند که همینطور هم زندگی می گذرد. بماند اینکه این جایگاه را زندگی پیشوای مسلمین و مسئولینش در جامعه اسلامی به عهده دارد. همانطور که حضرت علی ع می فرمایند.
با تجمل گرایی و مصرف زدگی در زندگی مسئولین و روحانیون باید مبارزه کرد؟ چه باید کرد؟
جوابها
در مورد شاخه تربیتی، به نظرم اگر همان سه سوال اول و مبنایی را جواب دهیم به آن خواهیم رسید و برآورده می کند.
برای الگوی مصرف قبلا به بچه های جنبش عدالتخواه گفته بودم که یک مصرف متوسط را شاخص هایش را در بیاورید. یا اصلا به نظرخواهی بگذارید خیلی تاثیر دارد. ما باید در مسیری حرکت کنیم که حد متعارف و استانداردمان را نا خودآگاه بین جامعه توزیع کنیم و بگوییم این قابل استفاده است برای هر قشری. گرفتاری زیادی دارد البته.باید کالاهای متعارفی تولید کنیم که چنان شود که قابل خرید برای همه باشد. به آن کسانی که می خواهند پول بدهند و بخرند، کار نداریم. برای عموم مردم می گوییم. اینطوری، فخرفروشیها کاهش پیدا می کند. این اتفاق در نسل انقلاب زمان امام افتاد نسل دوم ما تقریبا در یک سطح هستند . این کار را انقلاب انجام داد.
برای مبارزه با هر چیزی و پایه گذاری هر کاری، حواسمان باشد که نهایتا نتیجه کار، فلسفه کار را زیر سوال نبرد. یک سازمان پرمصرف وکارکنان و…درست کنیم برای درست کردن فرهنگ مصرف؟!
امیدوارم از این جلسه دوستانی پیگیری کنند برای این بحث جواب به سوالات اساسی. اگر هم نمی کنید، حداقل در زندگی شخصی تان اثر داشته باشد. البته یک نکته اینکه هیچ کدام از مطالبی که گفته شد، نافی مسئولیتها و وظایف مرد نیست.
Sorry. No data so far.