تریبون مستضعفین- بسياري از بچههاي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي، بغض گلويشان را ميگيرد وقتي ميبينند صدا و سيماي جمهوري اسلامي و بسياري از رسانههاي ديگرِ آن، به هنگام انتخابات يا 13آبان يا موارد اينچنيني، عباس سليمينمين را ميشناسد و براي برنامههايشان دعوت ميكنند، اما وقتي پاي دادگاهها و شكايتهاي عبدالله جاسبي از او به ميان ميآيد، گويي نه شاهي آمده و نه شاهي رفته است. اما گويا كار از اين حرفها گذشته. راهي نيست جز آنكه پرچمداران عدالتخواهي خار در چشم و استخوان در گلو پيش بروند و راهي را بگشايند تا شايد جماعتي پيدا شوند و اين راه را ادامه دهند؛ همانطور كه در جنگ نيز برخي از رزمندگان نيز خود را بر روي سيمخاردار ميانداختند تا لشكر حق با عبور از روي بدنشان بتواند پيش برود، و البته با اين تفاوت كه لشكريان ميدانستند ارزش كار اين بسيجيهاي از جانگذشته را، اما امروز…
امسال 13 آبان براي كاري به دفترش رفته بودم. ظاهراً در چنين روزهايي روزنامهنگاران و خبرنگاران از در و ديوار دفترش ميبارند براي مصاحبه. آن روز هم صدا و سيما به آنجا آمده بود و همه چيز را براي فيلمبرداري بههم ريخته بود و دستآخر هم بدون اينكه خم به ابرو بياورد دفترش را همانطور آشفته رها كرده و رفته بود. بگذريم…
ظاهراً صدا و سيما و بسياري از رسانههاي ديگر ما، بالعكسِ سالمندان در 31سالهگي به آلزايمر دچار شدهاند؛ البته آلزايمر مصلحتي. اين دوستان در مواقع لزوم «عباس سليمينمين» را با تمام مشخّصات بهياد ميآورد و در دادگاهها يا به عبارتي جولانگاههاي شاكياني همچون عبدالله جاسبي، غلامحسين كرباسچي، مصطفي ميرسليم، عطاءالله مهاجراني، مصطفي واعظ طبسي، رجايي خراساني و… حتي نامش را نيز بهخاطر ندارد. باز هم بگذريم…
حال ببينيم عباس سليمينمين كيست؟ مهندس عباس سليمينمين قبل از انقلاب در مشهد روزگار گذرانيد؛ آن هم پاي درس رهبر معظّم انقلاب؛ اما دهه سوم زندگياش با آغاز تحصيلاش در رشته انفورماتيك شروع شد؛ البته در انگلستان. از سال 1353 به آنجا ميرود و در قالب عضو شوراي مركزي اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان اروپا به فعاليت دانشجويي ميپردازد. اين فعاليتها با شدّت و ضعف پيش ميرفته تا زمانِ پيروزي انقلاب كه در اين ايام به ايران ميآيد و تا سال 58 در دانشگاه کرمانشاه به کار مشغول ميشود. پس از چند سال كار در دانشگاه كرمان در سال 58 براي اخذ دكتري به محل تحصيلش باز ميگردد. اما پس از چندماه تحصيل هنگام تظاهرات در مقابل سفارت آمريكا در لندن به منظور حمايت از دانشجوياني كه لانه جاسوسي آمريكا در تهران را تسخير كرده بودند به همراه 68 دانشجوي ديگر دستگير ميشود كه پس از تحمل دو ماه زندان حكم به اخراجش از انگليس ميدهند. او حتي بعد از رفع حكم اخراج و درخواست انگلستان براي ادامه مقطع فوقليسانس، مانند دوستانش قبول نميكند و جنگ را اوجب ميبيند.
اين سالها همزمان بود با ورود سليمينمين به دفتر سياسي سپاه و کار در مجلّه “رويدادِ”. از همينجا بود كه او وارد عرصه روزنامهنگاري شد. “كيهان هوايي” اولين كار حرفهاياش در اين عرصه بود كه البته براي انتقادات تند سليمينمين در اين روزنامه، ظرفيتي در ميان مسئولان نبود. اما فريادهاي مكرّرِ سيبلهاي انتقاداتِ او نيز تأثيري در كار او نداشت و تقريباً هربار استنادات او، اجازه حكمي غير از تبرئه را در برابر اين فريادها نميداد؛ كه معلوم نيست اين تبرئه هم از روي حقيقتخواهي بوده يا ناچاري.
در پايان سال 75 از كيهان هوايي هم بيرون آمد و مديرمسئولِ “تهرانتايمز” شد كه بعد از چهار سال از آن هم كنار كشيد. 1380، سالِ خداحافظيِ سليمينمين از عرصه حرفهاي مطبوعات بود و سالِ ورودي بيدغدغه و تماموقت به حوزه تخصّصي و مطالعاتياش؛ “تاريخ ايران”. تأسيس مؤسّسهاي فرهنگي به نام “دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران” و همچنين تدريس درس “انقلاب اسلامي” در دانشگاه هم بستري بود براي همين كار. «وراي نمودها و نمادها»، «”مرصاد” پاياني بر دو ادّعا»، «قتلگاه رکس»، «نگاهي به درون» و «پاسداشت حقيقت» از آثاري است كه توسط عباس سليمينمين و مسعود رضايي(همكار سليمينمين) در اين دفتر منتشر شده است. از ديگر آثار اين مؤسّسه ميتوان به بولتنهاي نقد و بررسي كتابهاي تاريخي اشاره كرد كه مجموعهبولتنهاي نقد خاطرات هاشميرفسنجاني از آن جمله است. اما چه ميتوان كرد كه رسانهها معمولاً افراد را يكبُعدي ميبينند و از سليمينمين هم تنها بُعد سياسياش را ميبينند…
سليمينمين اگرچه در اين سالها رسماً از كار مطبوعاتي كنار كشيده است، اما در عمل رسالت روزنامهنگاري را بسيار مسئولانهتر از بسياري از روزنامهنگاران كنوني انجام ميدهد. نگاهي به سايت دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران، به خوبي نشاندهنده اين ادعاست. مصاحبههاي مختلف با رسانهها، نوشتن يادداشتهاي مختلف و ارسال آن به رسانهها و انتشار در سايت خودش، و حتي انتشار كتاب در بعضي از موارد همچون انتخابات رياست جمهوري اخير، نشان از تيزبيني او در مسائل كشور دارد.
اما آنچه عباس سليمينمين با نام آن در ذهن بسياري از مردم جاي گرفته است، معضلي است به نام عبدالله جاسبي. نزديك به 30سال ميگذرد از تأسيس دانشگاه آزاد اسلامي و در اين سالها عبدالله جاسبي همچنان در دفتر رياست اين دانشگاه پابرجاست. در اين سالها شايد به ندرت بتوان گفت كسي از وضعيت اسفبار مديريت اين دانشگاه خبر نداشته باشد. بسياري از نخبگان سياسي و فرهنگي نيز اين مسئله را در محافل و رسانههاي مختلف متذكر شدهاند. اما در اين ميان، عباس سليمينمين تنها فردي است كه بدون اينكه سمتي در راستاي پيگيري اين مسئله و يا نفعي در اين ماجرا داشته باشد، مجدّانه وارد معركهاي خطرناك با عبدالله جاسبي شده است؛ معركهاي كه از صدقه سر آن، بارها به دادگاه كشانده شده و حتي پسرش نيز به بهانهاي مضحك از دانشگاه اخراج شده است. در اين معركه بسياري از رسانهها و به عبارت بهتر، اكثر رسانهها يا اين موضوع را در بايكوت خبري خود قرار دادند و يا از آن برداشتي كاملاً سياسي كردند.
و امروز كسي خبر ندارد از اينكه عباس سليمينمين چندي است در بازپرسيهايي حاضر ميشود كه به خاطر شكايت عزتالله دهقان نماينده كنوني مجلس و از رؤساي سابق سازمان بازنشستگي تشكيل شده است. اين شكايت مربوط ميشود به ماجراي چندهزارمتر زمين متعلق به بازنشستهها كه دهقان در زمان رياستش در سازمان بازنشستگي به نحوي زيركانه آن را به نام دانشگاه آزاد به شخص عبدالله جاسبي واگذارد ميكند و اينگونه ميشود به نام دانشگاه آزاد و به كام عبدالله جاسبي. مدتي بعد از اين ماجرا بود كه عزتالله دهقان از دانشگاه آزاد دكترا ميگيرد و سليمينمين معتقد است او اين دكترا را در برابر اعطاي زمينهاي بازنشستهها دريافت كرده است. اين مسئله باعث شده دهقان از او شكايت كند. جالب آنكه او در اين شكايت مدعي شده اين مدرك را در برابر اعطاي رايگان آن زمينها دريافت نكرده است. و اين به معناي تأييد واگذاري غيرقانوني آن زمينها بوده؛ كما اينكه رئيس بعدي سازمان بازنشستگي نيز اين مسئله را تأييد كرده بود. حالا سئوال اينجاست كه اگر او مدركش را در برابر كار غيرقانونياش دريافت نكرده، پس چه چيزي در برابر آن كار گرفته؟ آيا ميتوان پذيرفت كه او مال مردم را به صورتي غيرقانوني به شخصي همچون جاسبي بدهد، آن هم در راه خدا؟
خلاصه اينكه سليمينمين هنوز هم درگير دادگاه و شكايت است به خاطر عدالتخواهي. گويي در اين سالها حاضر شدن در جلسات بازپرسي و دادگاه، به يك بخش ثابت از زندگي او تبديل شده است. و كيست كه از وضعيت امروز سليمينمين خبر داشته باشد و نه براي او، كه براي همراهي با او در راه انقلاب كاري كند؟
و سئوال اينجاست؛ كجا هستند رسانههاي مدّعي آزادي بيان و رسانههاي مدعي اصولگرايي؟ كجا هستند اين رسانهها روزي كه سليمينمين به خاطر نوشتن مقالهاي مطبوعاتي و آن هم به اتهامي نامفهوم، نه در دادگاه مطبوعات، كه به نحوي غيرقانوني در دادگاه عمومي محاكمه ميشود؟ كجا هستند رسانههاي اصولگرا روزي كه او به خاطر عدالتخواهي در دادگاه جمهوري اسلامي محكوم ميشود؟ رسانههاي اصولگرا كجا هستند تا ببينند دوستان مخالفشان براي يك روزنامهنگار دستهچندم چگونه سينه چاك ميكنند، اما خودشان براي كسي همچون سليمينمين خم به ابرو نميآورند؟ رسانههاي اصلاحطلب و مدعي آزادي بيان، چرا در مقابل فريادهاي عدالتخواهاني همچون سليمينمين و جهانشاهي و… ساكت ماندهاند و آنها را بايكوت ميكنند؟ مگر نه اين است كه آنان به زعم خود داعيهدار و پرچمدار آزادي بيان و نشر تمام افكار هستند؟ رسانههاي اصلاحطلب كه به دنبال كوچكترين اِشكال سياسي و اقتصادي و فرهنگي در اين دولت ميگردند، كجا هستند زماني كه رئيس دانشگاه آزاد اسلامي يعني همان كسي كه به وضوح بسياري از خلافهايي همچون تهديد و ارعاب و زمينخواري و باجدهي و… را مرتكب شده، با كانديداي محبوبشان خوشوبش ميكند و براي او ستاد انتخاباتي تشكيل ميدهد، آن هم از پولي كه متعلّق به دانشجويان است؟ و آخر اينكه كجا هستند ياران حقيقي رهبر كه در اين ميان به دنبال كسي است كه حرفش را بفهمد و از صحبتهايش برداشت اشتباهِ سياسي نكند؟ كجا هستند كساني كه ياري كنند او را، تا او از سر غفلت ما مجبور نشود به صراحت بگويد “لابلاي حرفهاي ما گاهي نكات خوبي پيدا ميشود”؟ أين عمّار؟…
پنجشنبه 25 مارس 10 | 22:25
عباس سلیمینمین و مظلومیتی مضاعف
… عباس سليمينمين را ميشناسد و براي برنامههاشان دعوت ميكنند، اما وقتي پاي دادگاهها و شكايتهاي عبدالله جاسبي از او به ميان ميآيد، گويي نه شاهي آمده و نه شاهي رفته است… مجدّانه وارد معركهاي خطرناك با عبدالله جاسبي شده است؛ معركهاي كه از صدقه سر آن، بارها به دادگاه كشانده شده و حتي پسرش نيز به بهانهاي مضحك از دانشگاه اخراج شده است…
اخرین اخبار
- افزایش محدودیتهای متا بر انتشار اطلاعات پیش از انتخابات آمریکا
- معرفی ۵ بازی آنلاین موبایل در سال ۲۰۱۹
- معرفی ۵ بازی برتر در زمینهی دعوای دسته جمعی برای موبایل
- تنوع هتل و هتل آپارتمان برای رزرو در مشهد مقدس
- باورهای غلط درباره دندانپزشکی زیبایی
- یک هدیه تبلیغاتی از جنس آرامش و لذت !!
- ترفندهای کاربردی برای تعمیر یخچال و فریزر
- چرا خرید نهال به صورت آنلاین شامل تخفیف می شود ؟
- ۱۰ توصیه برای بهینه سازی مطالب سایت مانند یک سئوکار حرفهای
- زیباکنار به سمت ویلاهای پیش ساخته میرود
- تو رو خدا لختتر نشو!
- جعبه پیتزا و درآمد خوب فعالان این حوزه
- در مورد لکسوس NX چه میدانید؟
- سویق خوب از کجا بخریم؟
- بررسی چند بانک برتر تست ریاضی تجربی
- معرفی انواع لایت باکس تبلیغاتی
- چرا باید شارژ آپارتمان پرداخت کنیم؟
- ۸ مزیت خرید هاست حرفه ای برای کسب و کار شما
- اهمیت استفاده از تریلی تراکتور
- مجتمع فنی تهران نمایندگی انقلاب
پربازدیدترین
Sorry. No data so far.
پربحثترین
Sorry. No data so far.
اي آقا فرموديد:كجاهستندرسانه هاي اصول گرا…
چه اصولي ؟چه گرايشي؟مگر اين حضرات به جز منافع وجيب شان اصولي مي شناسند دراين جور مواقع همه اين حضرات دكتر مهندس چه اصول گرا وچه اصلاح طلب و… دست شان توي يك كاسه است .
مگر نداريم “من يتق الله يجعل له مخرجا”و… اگر يك صدم اين همه رييس ومسئول و… كه شعار هاي داغ انقلابي واسلامي مي دهند هم در حرفشان صادق بودند الآن اتقلاب مت خيلي جلوتر از اين بود اما افسوس كه اين حضرات از حاجي و سيد و روحاني و استوانه نظام و… از همه چيز مهمتر برايشان رفاه وكلاس و جيب شان است.
سلام آقای سلیمی نمین اگر بفهمد که چه چیزی می گوید اینقدر در دادگاه های حکومت اسلمی محکوم نمی شد.ناسنجیده حرف زدن.عقده ای موضع گرفتن عاقبتشم همینه. سلیمی نمین بیسواد بی مدرکیه که این واسش یه مریضی شده.