تریبون مستضعفین- مرحوم سید حسن حسینی شعری دارد که با این بیت آغاز می شود:
“ارمغانِ هستیِ عاشق دل است
تحفه ای دارم ولی نا قابل است”
بنده با اجازه ایشان در این موسم نوروز سرذوق آمده و شعر ایشان را تغییر دادم و این ابیات را سرودم…
ارمغان این بهار ایرانسل است
سعی در بهبود آن بی حاصل است
ما ازار و خسته و سر درگمیم
یارم اما گویی شمع محفل است!
.
نیمه بالای شهر با پشتکار
به تسلط بر زبانها قائل است
در بیان واژه ها حاذق شده
مشکلش بیشتر در اِسپِل است!
.
نیمه پایینی اما ساده است
و برای کشورش پا در گِل است
در دفاع از میهنش فکر میکند
تنها ابزار، گازِ فلفل است!
.
درمدارس توی گوش بچه ها
گفته اند این محمود یک قاتل است
و جمیع دستاوردهای نظام
تا به الان کار ممد خوشگل است!
.
کار یک استاد دانشگاه ما
گیج خوردن درمیان پازل است
پس حساب کن که دانشجوی او
از چه رو ترسو و گاهی بزدل است!
.
حوزه علمیه زحمت میکشد
اما بیشترِ اوقات در منزل است
او شجاعانه پاسخ می دهد
که وضوی ما سالم یا باطل است!
.
پس عجب نیست در سیمای ما
بهترین برنامه کار عادل است
که برای او به زعم این حقیر
عادل، صرفاً اسم فاعل است!
.
.
درمیان بل بشو این رهبر است
که به فرمان های رهبر عامل است!
همت و کار مضاعف میکند
چه کسی از روی رهبر خجِل است!؟
.
“غرق در دریا شدن کار تو نیست” 1
کار ما بیشتر در ساحل است!
………………………..
1.این مصرع از شاعر معاصر شاهکار بینش پژوه است که می گوید :غرق در دریا شدن کار تو نیست….شیعه مولا شدن کار تو نیست”
Sorry. No data so far.