پس از آنکه فتنه سال گذشته رخ داد، انگار امت حزب الله تازه متوجه شد که در فضای مجازی ضعفهایی دارند. احساس دغدغهی مقدس بسیار دوستداران جمهوری اسلامی در کنار این احساس ضعف کافی بود که در مدتی اندک فعالیتهای بسیاری در محیط سایبر انجام گیرد. سیل ایجاد وبلاگها، عضویت در گروههای اینترنتی، فعالیت در شبکههای اینترنتی وب2 و غیره را باعث شد. البته در این کنار گسترش کلیدواژه “جنگ نرم” و البته برداشت حداقلی برخی افراد از اصطلاح “نرم” به “فضای سایبر” به تنور اینگونه فعالیتهای نامبرده میدمید و سربازان و افسران جنگ نرم را وامیداشت تا ساعتها پشت کامپیوتر و اینترنت بنشینند و به انجام وظیفه مشغول باشند.
هر چند که خود بند بالا، از نگاهی دیگر یکی از فواید فتنه بوده است یعنی اینکه دیدی جامعتر به جنگ نرم بسیاری را متوجه ظرفیتها و کاستیهای حوزه رسانه انقلاب اسلامی نمود. اما خطر موجود در این میان عدم درک درست مفاهیم، رعایت نکردن اولویتها، نادیدهانگاشتن استعدادها و علاقهها، هزم شدن در برخی قالبهای مدرن و بیتوجهی نسبت به قالبهایی که در کوره انقلاب قالبریزی شده بود و برخی مسائل و نکات دیگر است.
رعایت نکردن اولویتها: تذکر این نکته به معنای نادیدهگرفتتن ضرورت فعالیت در فضای مجازی نیست. که اگر اینگونه بود خود نگارنده زودتر از همه از وبلاگنویسی و حضور در شبکههای وب2 و برخی دیگر موارد دست میکشید. بلکه این فعایت باید در کنار فعالیتهای دیگر گذاشته شود و میزان و نحوه این حضور سنجیده شود. پاسخ به سوالاتی که در ادامه میآید میتواند به رسیدن به این نسبتها کمک کند. ×چند درصد از مردم ایران به اینترنت دسترسی دارند؟ ×این دسترسی بیشتر در خدمت چه طبقهای از جامعه است؟ ×این دسترسی ناظر به چه نیازهایی است؟ ×فضای مجازی تا چه میزان با فضای حقیقی جامعه ما تناسب دارد؟ ×قالبهایی که در اینترنت(حداقل تا امروز) استفاده میشود، تا چه میزان میتواند پاسخگوی اهداف انقلاب اسلامی باشد؟ و کلی سوالات دیگر که شاید مهمترین آنها از نظر بنده همین بوده است. جوابهایی که به نظر حقیر به ترتیب حول چنین مباحثی میچرد: ×کم/ ×طبقه بالا /×معمولا سرگرمی، سرچ و تحقیقات قلابی، خبر، ارتباط و بسیار اندکی فکر و اندیشه /×بسیار کم /×بستگی به هدف دارد؛ برخی زیادو برخی کم. و سوال جدیای که در این میان مطرح میشود این است که آیا حجم کاریای که جریان انقلاب اسلامی برای این عرصه میگذارد نسبتی عادلانه با دیگر عرصههای فعالیت رسانهای نظیر مساجد، نمازجمعهها، هیآت مذهبی، مناطق کوخنشینی که تا به حال نور چراغ برق را به زور دیدهاند چه برسد به اینترنت، مدارس، دانشگاهها و بسیاری از عرصههای دیگر که میتوان سلسلهوار بیان نمود. چه بسیار کارهایی که یک گروه و یا یک فرد میتواند در یکی از موارد نام برده فوق بکند اما متأسفانه انجام نمیشود. چه بسا که فرد با وقتی کمتر از آنچه در فضای مجازی صرف میکند، بتواند کارهای بزرگتر و موثرتری را در دنیای حقیقی انجام دهد. البته تکمله این بند، بند دیگری خواهد بود که در بند بعد اشاره میشود.
نادیدهانگاشتن استعدادها: مسئله در نظر گرفتن استعدادها به عنوان معیاری برای تشخیص عرصهی درست و لازم فعالیت شخص از نکاتی است که به آن توجه نمیشود و یکی از شرایط محیا برای وقوع این سهلانگاری ایجاد فضاهایی با نگاه رفع تکلیفی(و نه تکلیفگرایانه) و نیز احساسی میباشد. در مسئله مورد بحث ما چه بسا که یک فرد بتواند در بسیاری از عرصههای دیگر(مثالهایی از آن در انتها خواهد آمد) موفق عمل کند اما حضور او در فضای وب مانع به ثمر رسیدن استعدادهایش شود. البته در کنار استعداد باید به علاقه فرد هم توجه داشت. چه بسا که حب شدید یک نفر به یک امر زمینههای لازم را برای وی به وجود بیاورد و بسیار بهتر از یک فرد بااستعداد بیعلاقه عمل کند.(ظاهرا بین علما هم در مورد نحوه ارتباط استعداد و علاقه دعوا است! لذا بر ما خرده نگیرید). همانطور که دیدیم در فتنه افرادی در عرصهی وب به توانمندیهایی رسیدند که خود نیز گمان نمیکردند.(لینک به فصل رویش). در هر صورت افرادی که احساس میکنند که استعدادش را ندارند و همچنین آن علاقه شدید را هم ندارند لطف کنند و جایگاه خود را بشناسند و تلاشهای خود را همانجا به ثمر برسانند.
هزم شدن در برخی قالبهای مدرن و بیتوجهی نسبت به قالبهایی که در کوره انقلاب قالبریزی شده بود: افرادی که در فضای مجازی قرار دارند خیلی بیشتر در معرض این آفت قرار میگیرند. لب کلام این است که در طی انقلاب و نیز سی سال پس از آن به همراه سابقه تاریخی، کلی قالب دینی-بومی برای فعالیتها شکل گرفته بود. هر چند که اکتفا کردن به همین قالبها درجا زدن و سکون خواهد بود اما زیر پا زدن به این همه تجربه کم از دیوانگی ندارد. جلسات قرائت قرآن، چلسات زیارت ادعیه، صله ارحام، تشکیل ستادهای کمک به محرومین، نهضت سواد آموزی، اردوی جهادی، تبلیغ مسائل مختلف در نماز جمعه، برقراری گروههای مطالعاتی و نیز مبارزاتی در محلات، خواندن سرود در مساجد، پخش نشریات و جزوات در مساجد و توئمان جذب و پرورش نیرو در مساجد و مدارس، همه از موارد تجربه شده میباشد که ظرفیت کار فروانی دارد تا به یک سطح تراز عالی برسد. و ما به راحتی به این قالبها که پشتوانه تاریخی کشورمان و نیز دستورات و ملاحظات اسلام را دارد، نادیده میگیریم. و اما به جای این عرصهی باز فعالیت با کلی افراد مشتاق چه میکنیم؟ هیچ. معمولا یک وبلاگ گروهی راه میاندازیم، یک گروپ اینترنتی تشکیل میدهیم، مداحی و حالت خیلی خوبش سخنرانی آپلود و دانلود میکنیم و سرگرم میشویم. فقط یک نمونه خسران عظیمی که پشت پا زدن به قالبهای قبلی به دنبال دارد را میتوانید با مقایسه جذب و پرورش نیرو (چه کمی و چه کیفی) بررسی کنید.
همه این موارد گفته شد تا هر کس برود و جایگاهش را بشناسد و عمل کند.
چه بسا من باید بروم و یک نشریه در بیاورم و آن را در سطح شهر توزیع کنم. چه بسا من یا شما باید برویم داخل مسجد و با جوانان کف مسجد ارتباط بگیریم. یا شاید برویم حلقه مطالعاتی راه بیاندازیم. یا برویم با چندتا از دیگر دوستان یک سایت مرجع در زمینه جزوات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بزنیم. یا مثلا……
Sorry. No data so far.