زمزمه تعویض ضریح حرم مطهر را که شنید، راه افتاد. باید خبر را به موقع به دوستانش میرساند. شال و کلاه کرد و راهی قم شد. همه آنهایی را که فکر میکرد کاری از دستشان برمیآید، جمع کرد و جلسهای تشکیل داد. نباید فرصت از دست میرفت. محمد دانش آشتیانی و دوستانش رایزنیها را شروع کردند. حجتالاسلام شهرستانیـ نماینده آیتالله سیستانیـ هم به کمک آمد تا سرانجام نامه موافقت صادر و امضا شد. تولیت حرم امامحسین(ع)، شیخ عبدالمهدی کربلایی موافقت کرده بودند تا شیعیان ایران ضریح جدید حرم امامحسین(ع) را بسازند.
فراخوان هنری
«دیگران هم قصد ساخت این ضریح مطهر را داشتهاند ولی ما نمیخواستیم آنها انجام دهند. از اینکه این کار را ایرانیها قبول کردهاند، خوشحالیم. همیشه ایرانیها در این جور کارها پیشقدم هستند. شما گل سرسبد را چیدید. ضریح را هرچه محکمتر و با جاذبهای که در شأن حضرت سیدالشهدا(ع) است بسازید.» آیتالله سیستانی با این جملات نشان داده بود که همانند دیگر علما از این اتفاق راضی است. محمددانشآشتیانی و هیأت امنایی که تشکیل داده بود، دست به کار شدند و مطالعات شروع شد. همه چیز باید حساب شده و دقیق جلو میرفت؛ از طراحی و محاسبات سازهای تا نجاری و قلمزنی و زرگری.
مهندسان سازه دست به قلم شدند تا سازهای مستحکم طراحی کنند. مهندس خوشنژاد و همکارانش سازهای طراحی کردند که توان ایستادن در برابر خیل مشتاقان و زائران امامحسین(ع) را داشته باشد؛ تاب تحمل 600 کیلوگرم فشار جانبی بر هر مترمربع و 8/12 تن بار زنده بر سقف را؛ سازهای با 34/7 متر طول و 04/5 متر عرض و 94/4 متر ارتفاع. حالا نوبت طراح بود تا نقشپردازی کند.باید کسی نقش در نقش میانداخت که یکه باشد و قلمش نظیر نداشته باشد. طرحهای اولیه بررسی شد. از میان همه یکی جلوه دیگری داشت؛ طرحی که نام محمود فرشچیان پایش بود. یک بار دیگر او انتخاب شده بود تا گل و برگ نقش بزند و اسلیمی برقصاند و ترنج بنشاند. او چند سال پیش، بر ضریح مشهدالرضا هم نقشاندازی کرده بود. استاد دست به قلم شد و روی ستونها و لچکیها و ترنجها گل و برگ رقم زد.
حالا نوبت کتیبهها بود. یک خوشنویس قهار و کاربلد باید کتیبههای ضریح را از آیه و حدیث و روایت پر میکرد. قرعه به نام «سیدمحمد حسینی موحد» افتاد که تقریبا هیچ حرم مطهری را از قلم نینداخته بود. آیات و روایات و اشعار انتخاب شدند و استاد دست به قلم شد. نقشها و برگها و رنگها و کلمهها، یک تنه قطور و مستحکم میخواستند برای ایستادن. ساج انتخاب شد تا با عمر طولانیاش در خدمت حرم مطهر باشد، با عمری حداقل 300 ساله.
دو استاد نجار دست به کار شدند تا طبق نقشه، به ساج شکل بدهند و بدنه اصلی را بسازند. مهدی دیدار و اکبر رحیم شیرازی دست به قلم شدند و نقشه را روی تن ساج پیاده کردند و ضریح شش گوشه و ستونها و محرابیها را شکل دادند. تن قهوهای ساج باید از زر و سیم پر میشد. گل و برگها و آیات و روایات را باید کسی بر تن زر و سیم مینشاند که بیبدیل باشد. استاد خدادادزاده انتخاب شد تا ورقهای طلا و نقره را نقشاندازی کند و این نقشها را به روی تن چوبی ضریح سوار کند. استاد گروهش را جمع کرد و همه دست به قلم شدند. قلمزنها میبایست قلمها را با چکشهایشان روی تن فلز میرقصاندند و ورقههایی پر از نقش و نگار را به تن چوبی ضریح الصاق میکردند. گوی و ماسورههای نقرهای را هم ریختهگران حرفهای شکل دادند؛ گوی و ماسورههایی از نقره 95 درصد با 8 میلیمتر ضخامت.
تراشکاران هم آنها را تراش دادند و آماده مونتاژ کردند. سنگتراشان هم به محض انتخاب سنگ مشغول به کار خواهند شد، تا مثل همیشه پای کار سنگی باشد و پاخور زئران از سنگ مرمر سبز باشد. وسواس مسوولان ساخت ضریح هنوز سنگی را که شایسته میزبانی ضریح باشد، پیدا نکرده است؛ سنگی که باید مثل بقیه مصالح بهترین باشد و مقاومترین. داخل ضریح هم نباید از هنر خالی میماند. هنرمندان بنام خاتمکاری، مقرنسکاری و معرق و رسمیبندی سرتاسر سقف داخلی ضریح را با هنرشان خواهند پوشاند. از هر هنری بهترینش روانه ضریح خواهد شد تا پیشکشی ایرانیان، هنر تمام و کمال باشد و بیکم و کاست. همه چیز مهیا شد تا ضریح در کارگاهی که کارگاه نبود و شبستان مدرسه معصومیه بود، ساخته شود. حالا بدنه چوبی ساخته شده، گوی و ماسورهها آماده شده اما هنوز صدای قلمهایی که بر تن ورقههای فلزی مینشیند، از کارگاه به گوش میرسد.
قلمهای اصفهانی
همه قلمهای این کارگاه را اصفهانیها بر تن فلز میزنند؛ قلمزنانی که تا پایان ساخت ضریح، مهمان قم هستند و کارگاه. جوانترین قلمزن کارگاه در حال نیمبر کردن گرتهها روی نقره است. استاد خدادادزاده این گروه را زیر سقف شبستان جمع کرده تا تن نازک فلز را با گل و برگ و اسلیمی بیارایند. قلمزنها قبلا طرح را با سوزن، سوراخسوراخ کرده و با گرته نقشش را روی تن نقره انداختهاند. قلمزن جوان حالا قلم نیمبرش را مدام با چکش روی گرتهها میسراند تا نقش برجسته شود و پیدا.
نقره و مس و طلا برای قلمزنان چندان فرقی نمیکند؛ «اصولش یکی است، فقط کم و زیاد دارد.» قلمزنها قبل از این کار روی ورقهها را قیر گرفتهاند؛ یک لایه قیر دهسانتیمتری تا ورقه نقره و طلا و مس روی قیر نقش بگیرد، تا قیر تیزی صدای فلز را بگیرد و مانع فرو رفتن یکباره ورقهها شود. نقش که نیمبر شود، نوبت حالت دادن نقشهاست. ورقه زیر دست قلمزن میانسال، مسی است و قدری کدر. قلمزنها برای جدا کردن ورقه از قیر، آن را حرارت میدهند. ورقه از قیر جدا میشود اما قدری کدر میشود و تیره. وقتی او کارش را تمام کند، ورقه را با جوهر گوگرد تمیز میکنند. ورقههای مسی که خوب حالت گرفت، نوبت سید است.
سید در حال ساخت و ساز مس است. ساخت و ساز یعنی بیرون کشیدن نقش از حجمهای گود شده در مرحله قبل؛ خطاندازی گلبرگها و پیچ و تاب دادن برگها؛ «ورقههای مسی را آب طلا میدهند برای سقف اما ورقههای نقره و طلا مستقیما قلمزده میشوند برای پایین، یعنی ستونها و محرابیها.» وقتی استاد خدادادزاده نباشد، سید بزرگ جمع است. خدادادزاده قلمزنی است که هرجا خبری از هنر ناب اصفهانیها باشد، نام او هم هست. نقشها که ساخت و ساز شدند، نوبت به قلمزن 48 ساله گروه میرسد؛ قلمزنی که 30 سال است قلم بر تن فلز میزند.
او باید ریزهکاریها و جزئیات نقشها را ساخت و پرداخت کند؛ «روسازی را که انجام دادیم، با حرارت از قیر جدایش میکنند و دوباره اصلاحش میکنند. دورش را میچینند و لحیمش میکنند. زرگر هم اینها را حالت میدهد و به هم وصلشان میکند.» قلمزنان اصفهانی قلم را بر نقره و طلا و مس میزنند تا نقشها جان بگیرند. کار اصفهانیها که تمام شد، خدادادزاده استاد، زرگری میکند و قطعات نقرهای و طلایی را روی ضریح چوبی سوار میکند. ساخت ضریح که به انتها رسید، تکهها را از هم جدا میکنند و ضریح را آماده سفر. ورقههای فلزی نقش گرفته جدا و ضریح چوبی هشت قطعه میشود. هرچه جداشدنی است، جدا میشود تا وقتی ضریح به مقصد میرسد، آسیبی نبیند و بیعیب و نقص بماند.
استادان به کربلا میروند و آنجا قطعات را یکی میکنند و ضریح را سرپا. ضریح 12تنی حرم مطهر را البته باید در جایی نشاند که مقاومت کافی داشته باشد. پس سقف سرداب مطهر هم مقاومسازی میشود و عایقبندی و سپس ضریح در جایی که باید، مینشیند؛ ضریحی که حداقل 85 نفر مستقیما دستی بر آن کشیدهاند؛ 12 نفر هیأت امنا، شش نفر کارمند کارگاه، شش مهندس، پنج مشاور، هشت قلمزن، یک طراح، یک خطاط، چهار نجار و ده هنرمند خاتمساز و معرقکار و مقرنسساز و ریختهگر و تراشکار و 30 نفر عوامل میدانی. حداقل 85 نفر در ساخت ضریح دخیل بودند و در واقع هزاران نفر؛ از کودکی که گوشواره گوشش را هدیه آورد تا پیرمرد خمودهای که پسانداز یک سالش را هدیه کرد؛ هزاران نفری که بعید نیست به میلیون رسیده باشند.
هرچه دارم از آن تو
وقتی پای برهنهاش را داخل شبستان میگذاشت، چشمهایش را به ضریح چوبی دوخته بود. سراغ قبله را گرفت و به نماز ایستاد. رکعت دوم سلام داد و از زیر چادر گلدارش کیسهای درآورد. دستهای پینه بستهاش کیسه را روی میز گذاشت و با صدایی که نمیخواست خجل باشد گفت: «این دستمزد یک سال گونی بافتنم است، اینها را خرج ضریح آقا کنید.» این را که گفت، رو به ضریح عقب رفت و کفشهایش را به پا کرد. پیرزن 464 گونی بافته بود تا 46400 تومان برای مولایش کنار بگذارد. اهالی کارگاه دوباره منقلب شده بودند، بیشتر از زمانی که تازه عروس و داماد سرویس طلایشان را بلافاصله بعد از اتمام جشن به کارگاه آورده بودند، یا وقت شکستن قلکی که کودک قمی هدیه آورده بود.
حاجآقا تکیهای میگوید مردم میخواهند بالاترین سلیقهها و هزینهها را برای ضریح ائمه اطهار(ع) خرج کنند؛ «الان بیش از 85 درصد هزینه ساخت ضریح را فقرا تامین کردهاند؛ مطمئن باشید که اگر ما هم خرج نکنیم، خودشان میبرند و داخل ضریح میاندازند.» حاجآقا تکیهای از هیأت امنای کارگاه است و اهل سخن. آقای تکیهای از این خاطرات زیاد دارد. هدیههایی که به کارگاه میآیند متنوعند، از حلقه ازدواج تا سکه ده تومانی و فرش نفیس و دیگ مسی.
هرکس هرچه داشته، آورده تا همه در این پیشکشی سهم داشته باشد. آقای آزادگان دو سالی است که در کارگاه بر پیشبرد امور نظارت دارد؛ «ابتدای کار عدهای پیشنهاد دادند هزینه بخش عمدهای از کار را تامین کنند، علما گفتند که نه، اجازه بدهید همه در این کار مشارکت داشته باشند.
ما هر روز اینجا مراجعهکننده داریم؛ کسانی که میآیند و گله میکنند که چرا خبررسانی نکردهایم.» آزادگان میگوید که تاکنون به جز برآورد اولیه طلا که 120 کیلو بوده و توسط مردم تامین شده، نزدیک به 5/3 میلیارد تومان هزینه شده را مردم تامین کردهاند؛ «البته برآورد ریالی ما 5 میلیارد تومان است که تا انتهای کار هنوز 5/1میلیارد تومان دیگر باقی است!» او از تمام زیر و بم مراحل ساخت و طراحی ضریح خبر دارد؛ «چهار تن وزن چوب ساج، چهار و نیم تن نقره استفاده شده، 120 کیلو طلا، 600 کیلو مس و 300 کیلو برنج و مقداری بولت و تسمههای استیل.» نقرهها در کارگاه گوی و ماسوره میشوند و نقش و نگار، مس آب طلا میخورد و راهی سقف میشود.
طلا در کتیبهها و نقش و نگارها استفاده میشود و برنج در کنگرههای لب ضریح، البته با روکش طلا. تسمهها و مفتولهای استیل هم در مفاصل و بدنهها و یکی کردن گوی و ماسورهها. هدایایی که به کارگاه میرسند، بیکم و کاست خرج ضریح میشوند و مخارج دیگر را اهالی کارگاه، به شیوهای دیگر تامین میکنند. اینجا همه در خدمت امام حسین(ع) هستند و امین او نسبت به اموال مردم، نسبت به هدایایی که اغلب همه چیزی است که مردم دارند و همه آنچه میتوانند هدیه کنند. ایرانی و غیرایرانی ندارد. هدایا از همهجای دنیا به کارگاه سرازیر میشوند، از جزیره کوچکی در آفریقا تا آمریکا و لبنان و آلمان، به هر روش و به هر شکلی؛ اما قصه خدمت ایرانی جماعت به ائمه سر دراز دارد.
ردپای عاشقان
طایفه بنیاسد که وارد کربلا شدند و شهدایش را غرق در خون دیدند، تاب نیاوردند و شهدا را دفن کردند. وقتی جابربن عبدالله انصاری وارد کربلا شد، بر سر مزار امام(ع) رفت و برایش مویه کرد. به قولی مختار ثقفی اول بار، روی مزار مطهر امام(ع) بقعه ساخت و همانجا قسم خورد تا انتقام خون سیدالشهدا(ع) را نگیرد جامه از تن برون نکند. کسی نمیداند بنای مرقد مطهرامام(ع) به چه شکل بوده و چگونه، اما ایلخانان ایرانی، بهخصوص در زمان غازانخان و الجایتو به زیارت مرقد مطهر میرفتند و به اصلاح عمارات آنها میپرداختند. آل بویه و صفویان هم در راه خدمت به قبور ائمه(ع) کمنگذاشتند. شاه اسماعیل صفوی دستور داد شش صندوق زیبا با پوشش پارچهای بسازند و بر سر مزار شش امام(ع) مدفون در عراق بگذارند. شاه طهماسب هم همت کرد و حرم را در خلاف جهت قبله گسترش داد. سلطان حسین صفوی هم صندوقی زیبا برای مزار امام(ع) ساخته بود که در یورش وهابیان به یغما رفت.
قجرها که رابطه خوبی با عثمانیها داشتند، بقاع مطهر عراق را بارها تعمیر و بازسازی کردند. تجدید بنای گنبد و صحن در دوره محمدشاه چنان بود که بعد از همه خرابیهایی که بر سر بنا آمد، همچنان او را بانی بنای جدید میدانند. فتحعلی شاه قاجار هم در سال 1216 دستور داد تا ضریحی درخور برای حرم امام(ع) بسازند و آن را دو سال بعد در بقعه نصب کرد. پس از آن اسماعیلیمذهبهای هند با نفوذ و قدرت مالی فراوانشان دست به کار شدند و ضریحی را ساختند که همچنان بر مزار مطهر باقی است.
حالا پس از نزدیک به یک قرن دوباره نوبت به ایرانیان رسیده تا بار دیگر ارادتشان را به ائمهاطهار(ع) نشان دهند. ایرانیان برای کسب این فرصت از سد رقبای قدری گذشتهاند، از اسماعیلی مذهبهای هند تا اهل سنت انگلیس؛ فرصتی که بهآسانی به دست نیامده و کسی هم قصد ندارد آن را هدر بدهد؛ «از طرفی میخواهیم زودتر ضریح را تقدیم کنیم و ضریح آسیبدیده فعلی اقتضا میکند که این ضریح زودتر آماده بشه، اما یک دل محضور هم داریم؛ نباید از کیفیت کاسته شود.
همهجا میگویند صرفهجویی کنید اما اینجا صرفهجویی ممنوع است؛ هم در هزینهها و هم در بهکار بردن ظرائف و هنرها.» تمام هم و غم آقای تکیهای همانند دیگر اعضای امنا، تمام و کمال بودن ضریح است. همه آنهایی که در کارگاه آمد و شد دارند و دستی در کار، امیدوارند تا در موعد مقرر امانتیشان را به سلامت به مقصد برسانند؛ امانتیای پر از یادگاریهای کوچک و بزرگ و فقیر و غنی؛ امانت گرانقدری سرشار از هنر که تنها نشانهای است از علاقه شیعیان به سالار شهیدان کربلا، امام حسین(ع)
Sorry. No data so far.