شنبه 15 ژانویه 11 | 12:35

راهِ حل ارتقاء کیفی صدا و سیما، استخدامِ «بهروز» و «بابک» نيست!

محمدرضا عابدی شاهرودی

حتما بايد در آن سوىِ آب‌ها، شبكه‏‌هاى فارسى زبانى كه اخبارِ فارسى زبان را توسطِ چند دختر و پسرِ فارسى زبان كه لباس‌هاى به روزى هم به تَن مى‏كنند، پخش مى‏كرد تا تلويزيون به اين نتيجه برسد كه از سخت خبر، به نرم خبر انتقال يابد…


تریبون مستضعفین – محمدرضا عابدی شاهرودی – من نمى‌‏دانم تا به حال كسى دست به نقدِ جدىِ ساختارىِ برنامه‏‌هاى اخبارِ تلويزيون زده است يا نه، اما مى‏توانم حدس بزنم كه اين اتفاق نيفتاده است. حتما بايد در آن سوىِ آب‌ها، شبكه‏‌هاى فارسى زبانى كه اخبارِ فارسى زبان را توسطِ چند دختر و پسرِ فارسى زبان كه لباس‌هاى به روزى هم به تَن مى‏كنند، پخش مى‏كرد تا تلويزيون به اين نتيجه برسد كه از سخت خبر، به نرم خبر انتقال يابد. و تازه، اين تغييرِ موضع را هم آنقدر شتاب زده انجام دهد كه نتيجه‏اش، يخ خبر باشد.

در اين‌جا، نمى‏‌خواهيم صرفا برنامه‏‌هاى اخبارِ تلويزيون را نقد كنيم، بلكه مى‏خواهيم راهكارِ رسانه‏اى نيز به آنان بياموزيم، بلكه به كار افتد و شاهدِ تغييرى باشيم.

گروه هدف کیستند؟!

۱- در هر برنامه خبرى، نكته اصلى اين است كه شما براى چه كسانى خبر مى‏‌گوييد؟ در موردِ جامعه ما و برنامه‏هاى اخبار، عده‏اى كاملاً در جريانِ موافق قرار مى‏گيرند. براى اين عده، مهم نيست شما چطور خبر مى‏گوييد، چون آن را خواهند پذيرفت. عده‏اى كاملاً در جريانِ مخالف قرار مى‏گيرند. براى اين عده هم مهم نيست شما چطور خبر مى‏گوييد، چون آن را نخواهند پذيرفت. مخاطبِ اصلى شما، قشرِ عمده جامعه است، يعنى كسانى كه خاكسترى قلمداد مى‏شوند.

متأسفانه برنامه‏‌هاى خبرىِ ما، صرفا براى دسته اول تهيه و توليد و اجرا مى‏شوند. علتِ جذبِ اين قشرِ خاكسترى به اخبارِ آن سوىِ آب‌ها هم در همين است.

به عنوانِ نمونه در موردِ يك طرفه بودن، مى‏توان يك مثالِ خارجى و داخلى زد. مثالِ خارجى: تا به حال شده است كه يك كنفرانس و يك جلسه بين المللى برگزار شده باشد و ما اعلام نكنيم كه از قبل شكست خورده است؟ نه، هميشه همه جلساتِ بين المللى در هر زمينه‏اى كه باشد، صلح، خاورميانه، محيط زيست، اقتصاد، حتى در موردِ زندگى مورچگان، از پيش شكست خورده اعلام مى‏شود. طبيعتا مخاطب نياز ندارد كه خبرِ جديدِ كنفرانس بين المللى گسترش آلودگى را از شما دنبال مى‏كند، چون به طورِ پيش فرض مى‏داند كه از پيش شكست خورده است. مثالِ داخلى: من نمى‏دانم وضعيتِ بورسِ ما واقعا با بورس‌هاى لندن و نيويورك در چه نسبتى قرار دارد، ولى تا به حال شده است كه يك خبر درباره بورس شنيده باشيد و روى اين مسئله تأكيد نشده باشد كه يك ركوردِ جديد در بورسِ ما اتفاق افتاده است و در همان حال، بورسِ لندن و نيويورك با بدبختى روبرو شده‏اند؟ بنابراين لزومى ندارد ما بعدا اخبارِ جديدِ بورس تهران يا لندن و نيويورك را بررسى كنيم، چون بورس تهران مطمئنا يك ركورد جديد زده و بورسِ لندن و نيويورك، فقط سرمايه‏ها را به باد داده‏اند.

گویندگی خبر یا اجرای اخبار؟

2- سطح اجراىِ خبر، با گوينده بودن تفاوت دارد. چيزى كه ما در اخبارِ خودمان شاهدش هستيم، گويندگى است و نه اجراى خبر. در اجراى خبر، مهم اين است كه چه كسى خبر مى‏‌گويد، نه اين‌كه چه خبرى مى‏گويد. كسى به خبر توجه نمى‏كند، به كسى كه خبر را مى‏گويد توجه مى‏كند. شما به راحتى مى‏توانيد همه گوينده‏هاى فعلى را حذف كنيد و گوينده‏هاى ديگرى بياوريد، لحن و متن اخبار هيچ تفاوتى با قبل نمى‏كند. همه با همان لحن و متنِ هميشگى، اخبار را مى‏خوانند.

حال اين‌كه هويتِ بخش‌هاى اخبارى، به تفاوت لحن و متن است كه اگر شما اجرا كننده را تغيير دهيد، ديگر هرگز به آن لحن و متن نخواهيد رسيد. نه اين‌كه يك نوشته از پيش تعيين شده با افعالِ از پيش تعيين شده، جلوى آدم‌هاى از پيش تعيين شده بگذاريد كه نتايج از پيش تعيين شده‏اى بگيريد. بگذاريد به سراغِ يك مثالِ ديگر برويم تا بفهميم كه چطور اين لحن و متنِ از پيش تعيين شده، كابوس به وجود مى‏آورد.

شما مى‏‌توانيد به راحتى، يك كلمه را از واژگانِ خبرى ما حذف كنيد، و شاهد باشيد كه چطور تمامِ برنامه‏‌هاى خبرى ما تعطيل مى‏شوند. آن كلمه، «تأكيد كردند» است. تمامِ اخبار ما، از اخبار محلى و كشور و منطقه‏اى و جهانى، حتى اگر مربوط به مريخ و اورانوس هم كه باشد، در انتهايش به فعلِ تأكيد كردند، ختم مى‏شود. شما اين واژه را از گوينده بگيريد، تا با مشکل جدی مواجه شود.

راهِ حل استخدامِ «بهروز» و «بابك» نيست

3- باور كنيد سطحِ اجراى نرم خبر، «سلام سامان» گفتن و دست و سر را تكان دادن نيست. البته خيلى بهتر از گوينده‏هايى است كه همچون يك تكه چوب بى‌حركت مى‏نشينند و لحنِ‌شان طورى است كه انگار مى‏خواهند شروعِ جنگِ جهانىِ سوم را اعلام كنند.

نرم خبر يك فرهنگِ رفتارى است. اگر در نمونه‏‌هاى آن سوىِ آب‌ها مى‏بينيد كه مى‏گويند «سلام مهسا»، «سلام بهرام»، به اين دليل است كه مهسا و بهرام بعد از اجراى خبر، به كافى شاپِ سَرِ كوچه مى‏روند و كاپوچينو ميل مى‏كنند.

راهِ حل در استخدامِ «بهروز» و «بابك» نيست، راهِ حل در استخدامِ چند گوينده كه زير ابرو برداشته‏اند نيست، راهِ حل در استخدامِ چند گوينده ديگر هم نيست. راهِ حل در چيزى است كه ما آن را نداريم.

4- اما راه حل واقعا در چيست؟ راهِ حل، در تفاوتِ بينِ گويند و كاركترِ تلويزيونى است. كسانى كه برنامه‏‌هاى خبرى را اجرا مى‏كنند، بايد تبديل به كاركترهاى تلويزيونى شوند و از سطحِ يك گوينده، فراتر بروند. معنى ندارد كه يك كاركتر تلويزيونى، در همه برنامه‏‌ها حاضر باشد و خبر بگويد. در شبكه يك خبر مى‏گويد، دو ساعت بعد در شبكه سه حاضر مى‏شود، فاجعه‏آميزتر اين‌كه به كيش و تبريز هم مى‏رود و يك برنامه جشن و يك همايشِ استانى را هم اجرا مى‏كند. كجا مى‏روى كاركتر؟ اگر كسى مى‏خواهد تو را ببيند، فقط بايد تو را در برنامه خودت ببيند. اگر من از برنامه خبرىِ تو خوشم مى‏آيد، بايد برنامه خبرى تو را ببينم، معنى ندارد تو را مثلِ توپِ فوتبال از اين شبكه به آن شبكه پاس مى‏دهند و تازه، تو از اين كار راضى و خوشحال هم باشى.

شخصیت سازی برای بخش‌های خبری

5- بخش‌هاى خبرىِ ما هيچ تفاوتى با هم ندارند. همه‏‌شان گزارش‌هايى مثلِ هم، با لحنىِ كاملاً مثلِ هم پخش مى‏كنند. تفاوت در نوعِ خبر نيست، بلكه تفاوت در گزينش خبر است. بخش‌هاى خبرى، ممكن است گزارشى را پخش نكنند، اما اگر پخش كنند، همه‏شان همان يك گزارش را پخش مى‏كنند. اما هويتِ برنامه خبرى، به استقلال ديد و توجه به مخاطب است. بخش‌هاى خبرى در موردِ يك موضوع، بايد، بايد، بايد و بايد (و چند بارِ ديگر اين بايد را تكرار كنيد) واكنش‌هاى متفاوتى نشان بدهند كه متناسب با سليقه مخاطبانِ متفاوت باشد. نه اين‌كه تفاوتِ بخش‌هاى خبرى، فقط در كوتاه و بلند نشان دادنِ گزارش‌ها باشد.

اخبار، فقط اخبار سیاسی نیست

6- اخبارِ ما در تسخيرِ اخبارِ سياسى است. كمى فكر كنيد، چه چيزى به ياد مى‏‌آوريد؟ اخبارِ ما دايره بسيار محدودى دارد. طبق معمولِ هر روز، چند انفجار در عراق، بمبارانِ مناطقِ روستانشين در پاكستان توسطِ آمريكا، بمبارانِ غزه توسطِ اسرائيلِ غاصب، بمبارانِ چند نقطه ديگرِ دنيا توسطِ وابستگان به اين دو رژيمِ غاصب. و البته شكست‌هاى پى‌در‌پى كنفرانس‌هاى بين‌اللملى و بى‌خانمانى و گرسنگى اروپايى‏ها در پى بحرانِ اقتصادى!

بخش‌هاى تخصصى، يا وجود ندارد يا آ‌ن‌قدر كم ديده مى‏شود كه حتى من هم به ياد نمى‏آورم. فكر مى‏كنم خيلى وقت پيش چيزى به اسمِ اخبارِ علمى و فرهنگى وجود داشت كه مجددا فكر مى‏كنم كسى آن را نمى‏ديد. اخبارِ ورزشىِ ما هم كه بيشتر اخبارِ فوتبال يا چند رشته محدودِ ديگر است. اخبارِ حوادثِ ما هم طبقِ معمول، سقوط هواپيما، جارى شدن سيل، تصادفاتِ مكررِ جاده‏اى و انفجار گاز و بنزين و… است.

7- مسئله اصلى، پوشش دادنِ اخبارِ متنوع نيست، مسئله اين است كه شما بايد دايره موضوعات خود را گسترش دهيد و فقط به گفتنِ اخبار بسنده نكنيد. بلكه شما بايد از خبر به عنوان وسيله‏‌اى براى به چَلنج و چالش كِشيدنِ موضوعِ مورد نظر استفاده كنيد. مى‏دانيد تفاوتش در كجا معلوم مى‏شود؟ اين‌كه يك موضوع بى‌اهميت و معمولى كه در ايران اتفاق مى‏افتد، در رسانه‏هاى آن سوى آب‌ها، همچون يك بمبِ خبرى منفجر مى‏شود، ولى بى‌شمار حوادثى كه در اروپا و آمريكا اتفاق مى‏افتد، براى ما فقط يك خط خبرِ معمولى است.

ماجرا از اين قرار است كه آنان، آن خبرِ معمولىِ ما را فقط به عنوانِ يك خبرِ معمولى نمى‏‌خوانند. بلكه دايره موضوعى‏اش را گسترش مى‏دهند و واردِ جامعه و حريمِ خصوصىِ افراد مى‏شوند. كارى كه ما يا آن را انجام نمى‏دهيم، يا اساسا بلد نيستم كه انجام بدهيم.

از انصاف دور نشويم. در سال‌هاى اخير، تلاش‌هاى خوبى براى ارتقاء سطحِ خبرىِ تلويزيون انجام شده است كه اگر با چاشنىِ نقد همراه شود، مطمئنا به بهتر شدنِ آن كمك مى‏كند. هر چند شايد مهمترين كمكى كه مى‏تواند آن را به سطوحِ حرفه‏اى‏ترى برساند، استخدام چند سيامك و منوچهرِ ديگر باشد، و شايد اولين مهنازِ خبرگوىِ تلويزيونى.

  1. حامد
    15 ژانویه 2011

    یه ساعت خندیدم خصوصا از آخرین جمله: و شاید اولین مهناز خبرگوی . مهناز افشار اگر اخبار بگوید شاید چند نفر بیشتر این اخبار تقلیدی ما را نگاه کنند. امیدوارم صد و سیما حداقل باری یک بار هم که شده به این نقدها توجه کنه و یه تکونی به خودش بده

  2. حامد غفاری
    15 ژانویه 2011

    سلام
    بسیار بسیار عالی بود
    به نکته های جالبی اشاره کردید
    این مشکلات رفع بشه یهترین اخبار رو خواهیم داشت

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.