چهارشنبه 12 ژانویه 11 | 14:04

از اول مسئله دار بود!

عوض شدن طبقه دانشجويان به خاطر ساختار پولي ورود به دانشگاه ها، بي اطلاعي از منظومه آرمان هاي انقلاب و عدم درك اوليت ها ميان اين آرمان ها (به تبع دوري از مردم و نظام ارزشي خويش)، سياست زدگي و پياده نظامي جنبش دانشجويي براي احزاب و …


تریبون مستضعفین– جنبش دانشجويي مثل دانشگاه برون زا شكل گرفت . موج ماركسيتسي دهه 30 و 40 و التقاطي چپ دهه 40 و ابتداي دهه50 و ليبرال دهه 70 نمودهاي عيني آن هستند. تنها موج اسلام گراي انتهاي دهه 50 و ابتداي دهه 60 بود كه هم درون زا بود، يعني بر ساس مقتضيات جامعه ايران شكل گرفته بود،‌هم مطالبات مردم را نمايندگي مي كرد، هم پايبند به ارزش ها بود، و اسلام به عنوان گفتمان غالب جريان دانشجويي پذيرفته شده بود وابستگي خارجي نداشت. رهبري واحد مبتني بر منبع نشر همان گفتمان داشت (امام) و به صورت خودجوش اقدام مي كرد. و به شدت با اقشار مختلف به جز اقشار مرفه جامعه و جريان هاي التقاطي وابستگي و بده بستان معرفتي و فكري و عملي داشت. و به ويژه با اقشار محروم و فرودست جامعه مرتبط بود.

آن چه که نیست

عوض شدن طبقه دانشجويان به خاطر ساختار پولي ورود به دانشگاه ها (مدارس غير انتفاعي و كلاس هاي كنكور ، پولي شدن دانشگاه و افزايش دوره هاي پولي و خصوصي نسبت به دوره هاي روزانه) نداشتن آرمان به خاطر«رشد فرديت و روزمرگي»(به تبع توسعه نامتوازن)، بي اطلاعي از منظومه آرمان هاي انقلاب و عدم درك اوليت ها ميان اين آرمان ها(به تبع دوري از مردم و نظام ارزشي خويش)، سياست زدگي و پياده نظامي جنبش دانشجويي براي احزاب، گروه ها و شخصيت ها(به تبع تجربه هاي تلخ دهه 70)، سكوي پرتاب شدن بعضي تشكل هاي دانشجويي و به تبع آن از بين رفتن اخلاص و خلوص و اصالت اين حركت ها به ويژه با سيطره نگاه معطوف به قدرت ، ياس در نتيجه«عدم درك درست جايگاه خود و نتيجتا نااميدي به خاطر عدم دستيابي به بعضي خواسته ها و خواسته هاي نامعقول بعضي دوره ها، فضاي انتقادي صرف و ورود به چرخه بسته نقد برون گفتماني و سختار شکنی و برخوردها، تخليه هيجانات سنين جواني با موسيقي هاي راك و پاپ براي غير مذهبي ها و عزاداري هاي هيجاني صوفيانه براي مذهبي ها، رشد جريان هاي فكري آلترناتيو انقلاب اسلامي نظير غرب گرايي و سنت گرايي و انجمن حجتيه ، عدم ارتباط سيستماتيك فعالين دانشجوي با مردم و اقشار فرودست جامعه و مطالبات و نيازهاي ان ها، عدم داشتن برداشت صحیح از منظومه ی آرمان های انقلاب و عدم درک اولیت ها در بین آن ها و عدم پرداختن به امور کلیدی و اصلی و در نتیجه گرفتار شدن به معلول ها و امور فرعی و نیز تجزیه دین و سرگرمی به معنویت و یا عقلانیت منهای آرمان خواهی، سرگرم کردن دانشجویان به کارهای نمره ای و درسی بی ارتباط با حرکت های علمی، انتحار بعضي از جريان ها و عقده سيري ناپذير تكرار مي 1968 و فرانسوي زدگي و تاييد و تكذيب هاي كاذب و براي بعضي از جريان ها و پیاده نظامی برای احزاب سیاسی و تخلیه انرژی جنبش دانشجویی و هدایت آن به مسیر باطل مقابله با مردم و نظام نظیر آن چه در حوادث فتنه پسا انتخاباتی در دهمین دوره ریاست جمهوری روی داد، گم کردن شاخص ها و ضعف در بصیرت و علم به مواضصع عمل و… همه و همه شرايط ركود دانشگاه ها را رقم زد، كه با تداوم يافت.

چه باید کرد و جه نباید کرد!

اما چه باید کرد از دل همین چه نباید کردها بیرون می آید. چه نباید کردهایی که بعضی از آن ها ساختاری است، بعضی از آن ها دامن مسئولین را می گیرد و بعضی از ان ها هم به خود فعالین دانشجویی برمی گردد. گرچه حتی دانشجویان در اصلاح آن موارد ساختاری و مسائل مدیریتی هم دخیلند.
1. بعضی مسائل ساختاری:
1) مقابله با پولی شدن دانشگاه و محدود شدن ورود به محرومین و اقشار مستضعف به مراکز آموزش عالی
2) تغییر ساختار مدرک زده و نمره محجور دانشگاه به فضای پژوهش محور و علمی
3) توسعه متوازن جامعه و توجه به اولتی توسعه فرهنگی در توسعه جامعه با محوریت رشد دین فهمی و دین ورزی در حوزه جهان بینی ها، ارزش ها، هنجارها و نمادها و الگوهای عملی.
2. بخشی از وظایف مسئولین
1) ارتباط دو جانبه با دانشگاه و ایجاد فرصت برای آرمان خواهی دانشجو و هزینه دادن آن و عدم بالا بردن هزنیه فعالیت های انقلابی و آرمان خواهانه و عدالتخواهانه
2) عدم تبدیل جنبش دانشجویی به سکوی پرش به حکومت و حفظ فاصله دولت ها و مسئلوین و جناح ها با جریان دانشجویی ضمن استفاده از نیروهای خوب با طی کردن زمینه های رشد و عدم رشد بادکنکی در صعود به صندلی های حکومت
3. بخشی از وظایف جنبش دانشجویی

1) اطلاع یافتن از منظومه آرمان های اسلام ناب با درک اولویت های میان آن ها و بازگشت هب مهم ترین وظیفه خویش که درک و پی گیری و بازنشر چارچوب های اسلام ناب است. و در پی آن پرداختن به علت ها و نه معلول ها و هوشیاری و عدم غفلت از توطئه هاي دشمن و تسلیح به سلاح پولادين صبر و ايمان براى شكستن امواج طوفانها و فتنه‏ها و جلوگيرى از سيل آفتها، به تبع آن رویکرد تهاجمی داشتن و پرهيز از انفعال، تداوم قدرتمندانه انقلاب و دفاع با تمام توان از انقلاب و اسلام و نیز عدم گرفتار امدن به جریان های التروناتیو و روی کردهای آن ها نظیر انجمن حجتیه، سنت گرایی و…
2) مخالفت با دیگری های اسلام ناب و مقابله عینی با با استكبار و پول پرستى(عدالتخواهی) و تحجرگرايى و مقدس نمايى و التقاط ، پاسداری اصول تغييرناپذير «نه شرقى و نه غربى»، و مقابله با انحرافات در برنامه ریزی های کلان کشوری
3) اتحاد و يگانگى و عدم سرگرم شدن به دعواهای داخلی و جنگ های زرگری
4) آزاد اندیشی و تفكر براي ايجاد حكومت بزرگ اسلامى و تولید علم در راستای تحقق عدالت در جامعه
5) محدود نشدن به مسائل روزمره و تلاش در راستای تحقق آرمان های بزرگ و جهانی مانند تشکیل هسته‏هاى مقاومت در تمامى جهان
6) درک صحیح از رابطه امت وامامت و رابطه با حکومت در چارچوب سه اصل مهم دینی النصیحه للائمه المسلمین(خیرخواهی و قرار دادن همه ظرفیت هایخ ود در اختیار حاکمیت دینی و کمک به آن)، امر به معروف و نهی از منکر حکومت و دولت، جهر بالسوء من القول در مقابل ظلم. و عدم ماندن در حصار بسته نقدهای بی مبنا و یا روی کرد انتقادی صرف و ویران گرایی های چپ گرایانه(که به تبع سیطره رویکرد ویران گرایی بر روشن فکری ایرانی از آغاز مشروطه شکل گرفته)و یا ماله کشی و تایید همه اقدامات در حکومت بدون آن که در راستای آرمان های حاکمیت دینی و اصول کلی تبیین شده به وسیله رهبری دینی باشد. و خروج از سیکل بسته زنده باد و مرده باد گفتن برای جناح ها و مسئولین و یا منتظر نشستن که همه اقدامات و اصلاحات در جامعه به وسیله دولت و حکومت صورت بگیرد.
7) حفظ فاصله لازم با حکومت و نهادها و احزاب و سازمان ها و گروه ها و عدم تبدیل شدن به پیاده نظام آن ها
8) نگاه جامع به دین و دیدن آرمانخ واهی و عدالتخواهی در کنار معنویت و اخلاق و نیز عقلانیت و عدم یک بعدی شدن
9) ارتباط با سایر اقشار و علی الخصوص اقشار مستعضف جامعه و مدارس و روحانیت و….. و تسری اهداف انقلاب و آرمان خواهی به آن ها و پی گیری مطالبات مستضعفین
10) پیوند خوردن با نخبگان فکری وفرهنگی جبهه انقلاب اسلامی و ایجاد شبکه تولیسد و توزیع و مصرف محصولات جبهه فرهنگی انقلاب که روحیه آرمان خواهی را به صورت مستمر در بدنه دانشجویی بدمد!
11) از بین بردن حصار ها و فاصله های معرفتی و عملی که بین جنبش دانشجویی و رهبری دینی وجود دارد و موجب واسط شدن عده ای بین این رابطه و خارج کردن اصول کلی تبیین شده به وسیله رهبیری از هیز انتفاع می گردد.
12) پرهیز از نظرزدگی و گریز از عمل و عمل زدگی و رویکرد پراگماتیستی
این ها بعضی از مواردی است که اگر از جانب مسئولین و جنبش دانشجویی اصلاح شود می تواند فضای جدی برای آرزمان خواهی ایجاد کند و تجحربه های شیرینی نظیر انجمن های اسلامی چند سال آغاز انقلاب بر کام مردم و مسئولین و از همه مهم تر خود دانشجویان بنشاند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.