هدف اصلی انقلاب اسلامی؛ کسب معنویت
هدف اصلی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک انقلاب فرهنگی رساندن جامعه و مردم به معنویت بود؛ یعنی آن هدف کلی که امام خمینی (ره) ترسیم کرده بودند معنویت بود که وسیله دست یافتن به آن هم عدالت است. به زبان دیگر، جامعه با برقراری عدالت اجتماعی و سپس عدالت فردی به یک نوع ثبات و پایداری میرسد و به دنبال آن معنویت نیز به صورت عمومی در جامعه و افراد گسترش مییابد و جاری میشود.
با جاری شدن معنویت، نوعی آرامش و آسایش در جامعه رواج پیدا میکند و به دنبال آن، صلح، صفا، محبت و دوستی، چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی، در میان مردم به طور طبیعی تسری مییابد و رشد میکند؛ در اینجاست که جامعه شرایطی به دور از بحران را برای داشتن فضایی برای رشد مدوام تجربه میکند.
نمودار رشد در جامعه بحران زده، حالت سینوسی دارد، اما در جامعه دارای معنویت و آرامش، خط راست است که پایداری رشد در چنین جامعهای را نشان میدهد. در این میان ساختارهایی که همواره با رسیدن جامعه به معنویت از طریق عدالت مخالفت میکنند، ساختارهایی همچون لیبرالیسم و دموکراسی غربی هستند. این ساختارهای ضدمعنویتی در تاریخ انقلاب اسلامی، در دورههایی فعال شده و انحرافاتی را نیز پدید آوردهاند؛ برای نمونه، تعدیل اقتصادی که پس از پایان جنگ تحمیلی، ایجاد شد، بر مبنای همان لیبرال دموکراسی غربی بود؛ دولت وقت با این تعدیل اقتصادی تلاش کرد که عرضه و تقاضا را در یک حالت برابر با یکدیگر نگه دارد که این امر موجب از میان رفتن عدالت شد.
اوج گرفتن فاصله طبقاتی در جامعه، ثروتهای باد آورده و اقتصادهای سریع السیری از جمله آسیبها و اثرهای پیاده سازی لیبرال دموکراسی غربی در ایران پس از جنگ تحمیلی به شمار میرود. در این دوره، بحرانهای اجتماعی نیز به وجود آمد و به تدریج به فساد اقتصادی و فساد اخلاقی تبدیل شد؛ این دو مسئله با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند، به این معنی که وقتی عدالت اجتماعی نباشد، معنویت هم نخواهد بود، به بیان دیگر، وقتی جامعهای به بیعدالتی، ظلم و فاصله طبقاتی دچار شود، فساد اقتصادی گریبانگیر آن میشود و به دنبال آن مسیر برای ظهور و رشد فساد اخلاقی نیز هموار خواهد شد که در این شرایط تومار معنویت در جامعه در هم میپیچد.
پس از دوره سازندگی که بستر برای رواج فساد اقتصادی در جامعه فراهم گردید، افراد موسوم به اصلاح طلب با شعار رواج بیقید و بند آزادی روی کار آمدند که بدون هیچ ضابطهای آزادیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و… را رواج دادند؛ در مجموع، در این دوره جامعه به نوعی بیمعنویتی دچار شد. اما از آنجا که جامعه ایرانی در کنه وجود خود، خواستار ارزشهای اسلامی و معنویت است، به یکباره به ریشههای انقلاب برگشت کرد و با رأیی که به شعارهای اصیل انقلاب در سال ۸۴ داد، زمینه را برای رشد اصول گرایی فراهم کرد؛ تا از این طریق هم به عدالت و هم به معنویت برسد.
نمودار سینوسی فرهنگ انقلاب
تحقق اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی در سه دهه گذشته در چارچوب یک نمودار سینوسی قابل بررسی است؛
در دوره هشت سال دفاع مقدس، نوعی سوسیالیسم بر جامعه حاکم بود که همه چیز بر مبنای دولتی گرایی رقم میخورد؛ در این دوره همه چیز ملی و دولتی به شمار میرفت.
پس از پایان جنگ تحمیلی، رویکرد دولتی گرایی به یک باره کنار گذاشته شد و به خصوصی سازی تغییر مسیر داد؛ خصوصی سازی که منجر به فربه شدن بیمورد طبقاتی از جامعه گردید به هر حال، هم اکنون رویکرد اصولگرایی در حال تلاش است تا در جامعه، عدالت و معنویت را با یکدیگر همراه کند، با توجه به اینکه مشخص نیست چه طیفی در دولت بعدی بر سر کار میآیند، نمیتوان در باره موفقیت دولت برای ترویج عدالت و معنویت در جامعه قضاوت کرد.
در مجموع، در سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه مسیر تحقق اهداف فرهنگی انقلاب را بر روی یک خط راست طی نکرده است؛ زیرا که نتوانستیم چارچوب تئوریک نظام را استخراج کنیم. حوزه و دانشگاه ما بسیاری از مسائل نو را در چارچوب تئوریک اسلامی پردازش نکرده است و زمانی که این پردازش نباشد فقه نباشد، به ناچار باید نظریهها را از شرق و غرب وام گرفت که این امر هم در جامعه، بحرانهای اقتصادی و فرهنگی شدید ایجاد میکند. یعنی غرب سازی جامعه، همواره موجب ظهور بحرانهای اجتماعی شده که در ایران بحرانهای اقتصادی و فرهنگی را به دنبال داشته است.
Sorry. No data so far.