تریبون مستضعفین- فارغ از دعواهای سیاسی بر سر چگونگی تعویض وزیر خارجه، تغییرات و یا حتی خانه تکانی در وزارت خارجه مسئلهای است که بسیاری از ابتدای روی کار آمدن دولت نهم منتظر آن بودند.
گرچه سیاست خارجی دولتهای نهم و دهم به اذعان موافقان و مخالفان، موفقترین بخشهای این دولتها ارزیابی شده است اما لزوما به معنای کارآمدی لازم و موفقیت وزارت امور خارجه نیست، بلکه توفیقات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این سالها را بیشتر میتوان مرهون عواملی چون، هم راستایی گفتمان سیاست خارجی دولت و خواستهای مقام معظم رهبری، نقش موثر شخص رئیس جمهور به مثابه یک رسانه بین المللی، نقش بسیار مهم شورای عالی امنیت ملی کشور و ریاست موفق و کارامد این شورا دانست.
این وزارتخانه در عین تحولات و تلاشهای قابل تقدیر در دوره وزارت منوچهر متکی نتوانست خود را با روند رو به جلو و موفق سیاست خارجی دولت نهم و دهم که به نوعی بازخوانی سیاست خارجی انقلابی حضرت امام بود برساند. تا آنجا که چند ماه پیش رئیس جمهور تصریح نمود: «موضوع مهم این است که تغییر نگاهی که در سیاست خارجی رخ داده، باید در وزارت خارجه نهادینه شود. بالاخره چندین سال این وزارت خانه بر مسیر همراهی با معادلات جهانی حرکت کرده، حالا بناست تحول رخ دهد، البته تحولاتی نیز شروع شده که من امیدوارم این تحولات به سرعت جلوبرود. ساختار وزارت خارجه، تشکیلات سفارتخانهها و درجه بندی آنها باید عوض شود. همچنین ارزیابیها و ادبیات دیپلماتیک باید تغییر کند که این کار آغاز شده و من امیدوارم با سرعت ادامه پیدا کند و تکمیل شود.»
در این مختصر تلاش میشود با بازخوانی اجمالی بیانات حضرت امام خمینی (ره)، تصویری از وزارت خارجه مطلوب جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر پارادایم انقلاب اسلامی ارائه گردد، چرا که بهترین نقشه راه بازسازی وزارت خارجه، رجوع به اندیشه و نقش حضرت امام خمینی (ره) در حوزه سیاست خارجی است. چرا که حضرت امام در کنار تقوا؛ عرفان و زهدش سیاستمداری بیبدیل در عرصه جهانی بود که به اذعان دشمنانش محاسبات دنیای غرب را به هم ریخت و انقلاب اسلامی را در بستر اسلام ناب محمدی (ص) برپا نمود و توانست در بهترین مقاطع حساس پس از انقلاب، کارامدیاش را ثابت نماید.
هنوز یادمان هست پیش بینی صریح و نصیحت مقتدرانه امام را در خصوص فروپاشی بلوک شرق (شوروی). هنوز یادمانن هست موفقیتهای دیپلماسی عمومیاش را و ابداعات خلاقانهاش را در خلق مفاهیمی چون روز قدس، شیطان بزرگ و…
اما به راستی امروز تا چه میزان اندیشه سیاسی حضرت امام در طراحی سیاست خارجی ما و طراحی تئوریهای بومی راه یافته است؟ و اساسا آیا وزارت خارجه به خود اجازه تفکر در خارج هژمونی لیبرالی – رئالیستی روابط بین الملل را داده است؟
اساسا مهمترین تغییر لازم در سیاستها و استراتژیهای کلان وزارت خارجی توجه به رویکرد و الگوی کارآمد اما نانوشته انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (ره) در عرصه بین الملل است؛ به عبارتی تغییر از رویکردهای لیبرالی، رئالیستی به رویکردهای اسلامی است. چنانچه بزرگترین دلمشغولی امام در باب وزارت خارجه یعنی «صدور انقلاب» است که ایشان به صدور اسلام ناب محمدی (ص)، هم تعبیر مینماید و بازگرداندن «ارزشهای اسلامی» به سفارتخانهها، توجه به «آداب اسلامی» در رفتار دیپلماتیک و… که همه به نوعی پسوند اسلامی دارند و این نه به معنای اضافه نمودن پسوندی صرف، که مستلزم ایجاد تغییراتی حقیقی است و این نشان از تلاش امام در تغییر رویکرد وزارت خارجه به سوی رویکرد بومی اسلامی است. چنانچه میفرمایند:
«هر چه جهت اسلامیاش {را تقویت} بکنید، آنها بیشتر از شما حساب میبرند. و هرچه طرف غرب بروید، آنها از شما… شما این مطلب را که از یک مملکت اسلامی رفتهاید، با یک حال سالامی رفتهاید و مسائل را اسلامی میخواهید حل بکنید. این مطلب را در هر جا که هستید در نظر داشته باشید. بعد از چند دفعه تجربه کنید ببینید احترام بیشتر خواهد شد وقتی دیدند شما ایدهای دارید که سر آن ایده باقی هستید و پافشاری دارید میکنید آنها هم با شما.. میشوند (۲۲/۳/۵۸)
امام حتی خطاب به گورباچف کمونیست توصیه فرمودند آثار ملاصدرا، ابن عربی، ابن سینا و دیگر آثار حکمای اسلامی را مورد مطالعه قرار دهند اما آیا سیاستگذاران وزارت خارجه و تئوری پردازان آن چنین میکنند؟ آیا سیاستگذاران وزارت خارجه و تئوری پردازان آن اساسا تصویری از امکان تاثیر نظریات حکمای اسلامی در طراحی مدلها و الگوهای سیاست خارجی دارند؟ اینجا جادارد به مدیران وزارت خارجه توصیه شود که یک بار دیگر نامه امام به گورباچف را مطالعه نماید و این بار خود را مورد خطاب این نامه قرار دهند.
خانه تکانی در استراتژیها و استراتژیستها
امام در حوزه راهبردهای سیاست خارجی در کنار راهبردهایی اساسی چون «نه شرقی نه غربی» «راهبرد صدور انقلاب» را که به تعبیر ایشان همان صدور «اسلام ناب محمدی (ص)» است را مورد عنایت قرار میدهند و کرارا خطاب به مسئولان سیاست خارجی تاکید مینمایند:
«ما باید با شدت هر چه بیشتر انقلاب خود را به جهان صادر کنیم و این تفکر را که قادر به صدور انقلاب نیستیم را کنار بگذاریم زیرا اسلام بین کشورهای اسلامی تمایز قائل نیست. ماحامی تمام محرومان هستیم. همه ابرقدرتها و همه قدرتها برای از بین بردن ما برخاستهاند. اگر ما در محیط محدودی باقی بمانیم قطعا با شکست روبرو میشویم.»
این استراتژی حضرت امام یک استراتژی فعال و رو به جلوست و مطمئنا بسیار متفاوت است با استراتژیهای محافظه کارانه و منفعل برخی از استراتژیستهای وزارت خارجه که سالیان طولانی به نام «تنش زدایی» به «اسلام زدایی» از سیاست خارجی جمهوری اسلامی پرداختند. لذا در تحولات قریب الوقوع وزارت خارجه باید این راهبرد اساسی حضرت امام باید به عنوان معیار اصلی هرگونه تحول در سیاستها و ساختارهاو منابع انسانی قرار داد.
بر این اساس باید در سیاستهای منفعلانه و محافظه کارانه، ساختارهای دست و پاگیر و… تجدید نظر نمود.
اما «راهبرد صدور انقلاب»، در حوزه منابع انسانی؛ استراتژیستها، مدیران و کارشناسان این وزارت خانه باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، اساسا آیا بدون حداقلهایی از «اسلامشناسی» و معارف اسلام ناب، میتوان «صدور انقلاب» یا همان «صدور اسلام ناب محمدی (ص)» را پیش برد؟
مطمئنا به صرف تخصص در علوم سیاسی، روابط بین الملل و تجربههایی از این دست نمیتوان به وزارت خارجهای مبتنی بر اندیشههای حضرت اما (ره)، بنا نمود.
لذا باید بستری فراهم شود تا ضمن آنکه جرات نظریهپردازی و مدیریت در حوزه بین الملل بر اساس منابع اسلامی، زمینههای رشد و حمایت از این دست متخصصان در وزارت خارجه آینده مهیا گردد.
با توجه به توصیف مختصر وضعیت کنونی وزارت خارجه و در مقایسه با وضع مطلوب مورد توجه حضرت امام راهکارهای ذیل برای تغییرات در وزارت خارجه پیشنهاد میگردد:
الف- رویکردها:
همانطور که اشاره شد امروز وزارت خارجه ما تداوم نگاه و رویکرد غربی به حل مسائل بین المللی است که این رویکرد نمیتواند پارادایم سیاست خارجی جمهوری اسلامی را اداره نماید. لذا توجه و تاکید بر برگرداندن رویکرد اسلامی در همه شئون نظری و عملی وزارت خارجه باید مورد توجه جدی قرار گیرد. که البته این مهم نباید در حد شعار باقی ماند بلکه باید بتوان در حوزه عملی نیز وارد شد. در این خصوص ارتباط گیری با اسلامشناسان و حوزههای علمیه میتواند راهگشا باشد.
ب- راهبردها:
در دوران دولتهای سازندگی و اصلاحات، «تنش زدایی» در واقع راهبرد اساسی حضرت امام یعنی «صدور انقلاب» را بسیار تضعیف نمود که متاسفانه تا به امروز نیز در بدنه وزارت خارجه رسوب نموده است. در تحولات آینده وزارت خارجه باید به سمت استراتژیها و استراتژیستهایی رفت که بتوانند راهکارهایی عملی و علمیای برای «صدور انقلاب» متناسب با شرایط امروز بین المللی ارائه دهند.
ج- سیاستها:
از تبعات «راهبرد تنش زدایی»، در دولتهای اصلاحات و سازندگی، روی آوردن به سیاستهای انفعالی و محافظه کارانه بوده است، که برای حرکت به سوی وزارت خارجه مطلوب باید تلاش نمود با اعتماد به نفس و تکیه بر قدرت الهی و ظرفیتهای بیبدیل انقلاب اسلامی در عرصه بین الملل، سیاستهای فعالانه و غیر محافظه کارانه اتخاذ نمود. لذا میبایست با بهره گیری از این ظرفیتها، ایدههای خلاق در عرصه بین المللی ارائه نمود.
د- ساختارها:
اساسا دیپلماسی جمهوری اسلامی، شامل دیپلماسی فرهنگی و عمومی است و چنانچه در سال گذشته نیز مقام معظم رهبری نیز بذان اشاره فرمودند: «دیپلماسی عمومی از ابتکارات جمهوری اسلامی ایران است و باید به آن توجه بیشتری شود» یا چنانچه حضرت امام خطاب به وزارت خارجه بارها فرمودند: «تبلیغات در راس امور است» لذا باید تحولی جدی و متناسب با یک دیپلماسی عمومی و یک دیپلماسی فرهنگی در ساختارهای وزارت خارجه ایجاد نمود.
ه- منابع انسانی:
بهترین سرمایههای هر سازمانی، منابع انسانی آن سازمان است، در واقع موتور محرکه یک سازمان، همان نیروی انسانی موفق آن هستند لذا همه تحولات فوق الذکر منوط به بهره گیری از منابع انسانی کارآمد و افرادی است که واجد شرایط ذیل باشند
تعهد و آشنایی با اسلام ناب محمدی (ص)
توجه به رویکرد فرهنگی انقلاب اسلامی
آشنایی با اقتضائات و محیط بین الملل
خلاقیت و ابتکارو…
چنانچه مقام معظم رهبری میفرمایند:
«اگر بخواهیم اصول سیاست خارجی را که بر پایه عزت، حکمت و مصلحت استوار است بر اوضاع و شرایط روز دنیا و وضع خاص خودمان تطبیق کنیم بلاشک ابتکار عمل، پرکاری و پایبندی شدید به اصول و آرمانها جزء وظایف عمده دستگاه دیپلماسی ماست.»
Sorry. No data so far.