تریبون مستضعفین- خبرگزاری مهر، امروز خبری منتشر کرد، که مانندش در مملکت ما، بسیار دیده و خوانده و شنیده شده است. در خبر آمده بود: «رئیس حوزه هنری گفت: توسعهٔ فرهنگی محقق نشده.» حسن بنیانیان که در ساری سخن میرانده است، اینگونه ادامه میدهد که: « در حوزه فرهنگ نظیر سیاست، اقتصاد و … پیشرفت چندانی نداشتیم.»
بنیانیان، از سال 1380، جایگزین حجتالاسلام زم شد و سکان ریاست حوزه هنری را در دست گرفت. با آغاز فروردین 89، دو دورهٔ 8 سالهٔ ریاست وی بر این نهاد فرهنگی وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی پایان میگیرد و چنانکه خبر میرسد، احتمالاً محسن مؤمنی شریف جایگزینِ وی در رأس حوزه هنری میشود.
بنیانیان 8 سال، برای «توسعهٔ فرهنگی» و «پیشرفت فرهنگ» فرصت داشته است. با گذشت دو دوره ریاست وی در حوزه هنری که از جمله مهمترین، وجیهترین، پردرآمدترین و پربودجهترین ارگانهای فرهنگی کشور است، حال شنیدن جملهٔ «توسعهٔ فرهنگی محقق نشده» از زبان وی، بیشتر به تف سر بالا میماند. در طول 8 سال، بنیانیان فرصت داشته تا تلاشهایی در جهت توسعهٔ فرهنگی کند. او، 8 سال در جایگاهِ مسؤول قرار داشته و جا داشته در طول این 8 سال، بارها از وی پرسید: «چه تلاشی برای توسعهٔ فرهنگی کردهاید و چه برنامهای برای آن دارید؟» اما حالا، او، در جایگاه مسؤول، خود را محق میداند که «انتقاد» کند. اما از که؟ آیا از نحوهٔ مدیریت خودش؟
این انتقاد، با ایراد این سخن از سوی بنیانیان جالبتر میشود: «دستگاههای فرهنگی کشور، توسعه فرهنگی را تنها به برگزاری چند جشنواره تلقی کرده و تاکنون موفق نبودهاند.»
حالا جا دارد که بپرسیم: مبالغی که برای برگزاری جشنوارههای مختلف از سوی حوزه هنری مصرف میشود چقدر است و نتایج آن تاکنون چه بوده است؟ چه کسی است که نداند حوزه هنری، در موضوعات مختلف سینمایی، ادبی، موسیقیایی و… جشنوارهها و مسابقات گوناگونی برگزار کرده است. پس، مخاطب انتقاد بنیانیان چه کسی غیر از خود او میتواند باشد؟ اگر برگزاری این همه جشنواره در طول 8 سال، نتیجهای مهم داشته است، پس چه جای گفتن «توسعهٔ فرهنگی محقق نشده»؟
بنیانیان در ادامهٔ گفتههایش در ساری، اینچنین میگوید: «تغییرات فرهنگی از سطوح بالای جامعه صورت می گیرد و مدیران دستگاههای اجرایی نقش اساسی در تغییرات فرهنگی دارد.» پس، آقای بنیانیان! نقش شما کجای این صفحه است؟
ظاهراً آقای بنیانیان فراموش کرده است که خود، مدیر فرهنگی است و وظایف و نقدهایی که برشمرد، به نوعی به خود وی نیز باز میگردد.
بعد از گذشت 8 سال، باید پرسید ماجرای اخراج تحریریهٔ نشریهٔ «سوره»، چقدر به بسط فرهنگی کمک کرده است؟ ماجرای استعفای دسته جمعی تیم بازرگانی انتشارات سورهٔ مهر به دلیل اختلافات با مدیریت این انتشارات و بردن شکایت نزد آقای بنیانیان و بیتوجهی وی به این شکایت، چقدر به بسط فرهنگی کمک کرده است؟ روزی که از بنیانیان دربارهٔ تیم مستعفی سوره مهر سؤال شد و وی، این تیم را «کارگران خدماتی» خواند، چقدر در پی بسط فرهنگی بود؟
بعد از هشت سال، افول سایت پرمخاطب لوح و تبدیل آن به یک سایت کم بازدید و بیرمق که مسؤولانش از ادبیان مملکت به مدیران حوزه تبدیل شدند، چطور بسط فرهنگیای میتواند باشد؟
آیا وظیفهٔ یک مدیر فرهنگی «تحقق توسعهٔ فرهنگی» است یا سر دادن شعار آن؟ بیشک، چنانکه خود بنیانیان در ساری گفته است، مدیر فرهنگی بایست برای تحقق توسعهٔ فرهنگی بکوشد و برنامه بریزد. تخریب یک بنای سنتی و بنای یک برج بر زمین آن، پشت ساختمان حوزهٔ هنری چقدر در جهت بسط و توسعهٔ فرهنگ است؟
8 سال زمان کمی بود؟
Sorry. No data so far.