سایت رهبر بزرگوار انقلاب – حاشیهٔ حضور در کنار کرخه: اطراف رهبر باز هم پر شد از فرماندهان آن دوره جنگ و این دوره نیروهای مسلح. استاندار هم بود. با پررویی خودم را رساندم جلو و دیدم رهبر به آقای موسوی جزایری دارد ماجراهایی را تعریف میكند: «… آن بالا از آن ارتفاعات مشرف بودیم به این دشت. عراقیها این طرف مستقر بودند». یكی نفر پرسید: «با ظهیرنژاد بودید؟» رهبر پاسخ داد: «بله. بنی صدر هم بود وقتی رفتیم آن طرف… این هم كرخه است». بعد هم رو كرد به آقای جزایری و گفت: «آن صالح مشطت كه گفتید این طرف است یك مقداری پایینتر» و اشاره كردند به انتهای رودخانه.
همین موقع سرلشگر سلیمی، فرمانده سابق ارتش هم آمد. رهبر تا سرلشكر سلیمی را دید لبخند زد و با خنده، رودخانه را نشان داد و گفت: «كرخه است دیگه… كرخه». سرلشگر سلیمی آهی كشید و گفت: «قدم به قدمش خاطره است اینجا». رهبر یك طرف رودخانه را با دست نشان داد و گفت: «تمام منطقه اینجا نیروهای خودی گسترش پیدا كرده بود؛ یادتان هست، تمام اینجاها». سرلشگر سلیمی سر تكان داد و گفت: «بله آقا، بله». رهبر ادامه داد: «آن عكسی كه داریم توی سنگر كه ورشوزاده و اینها هستند شاید مثلا صد متر، دویست متر از پل آنطرفتر است. الان داشتم همان را میگفتم برای ایشون». سرلشگر سلیمی رو به بقیه جمع ادامه داد: «آن بنده خداها امكاناتی كه خودشان را برسانند تا اهواز نداشتند. رفتیم داخل خانه و آقا رفتند آنجا، وضو گرفتند، دعا كردند.»… رهبر گفت: «بله آنجا كرخه كور بود، نزدیك اهواز…».
رهبر روی پل كنار نرده ایستاده بود و پشت به رودخانه؛ بقیه هم دورش جمع شده بودند و گوش میدادند. وقتی خواست برود، همه جا به جا شدند. بچه یكی از همراهان هم آنجا بود. رهبر به بچه اشاره كردند و گفتند: «مواظب باشید این یك وقت گم نشود». ما هم برگشتیم سوار ماشینها شدیم و حركت كردیم به سمت پایگاه هوایی. برنامه دیگر تمام شده بود.
فتوکلیپ این حضور و خاطرهگویی رهبر را ببینید:
Sorry. No data so far.