زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت كردهاند اردیبهشتی میرسد از راه
بهاری میرسد از راه و میگویند میروید
گل داوودی از هر سنگ، حسن یوسف از هر چاه
بگو چلهنشینان زمستان را كه برخیزند
به استقبال میآییمت ای عید از همین دی ماه
به استقبال میآییمت آری دشت پشت دشت
چه باك از راه ناهموار و از یاران ناهمراه
به استهلال میآییمت ای عید از محرمها
به روی بامها هر شام با آیینه و با آه…
سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان
گلویی تر كنید ای تیغهای تشنه، بسم الله!
Sorry. No data so far.