تریبون مستضعفین – بخشی از گفتگوی «فریدالدین حداد عادل» با «سالنامه مثلث» که به تازگی منتشر شده است برای خوانندگان انتخاب شده است:
رابطه شما با دامادتان، حاج آقا مجتبی [خامنهای] چگونه است؟
ایشان اخلاقیترین فردی است که من در طول عمرم دیدهام. در این۱۳ـ۱۲ سالی که با ایشان هستم هیچ وقت صدای بلند یا کلمهای خلاف ادب از وی نشنیدهام. هیچ وقت نشد که خواهرم از ایشان نزد ما گله کنند. هیچ زمان هم منزل آنها خشک، تلخ و بیروح نبوده است. همانطور که میگوید و میخندد و با بچهها و جوانان معاشرت میکند به همان اندازه جدی، پرکار و پرتلاش و درسخوان است. معمولا تا دو سه نیمه شب مطالعه میکند. بسیار اهل مطالعات مذهبی و اخلاقی است. در به کار بردن الفاظ و اظهارنظر در مورد اقوال و اعمال افراد بسیار دقیق است. در مورد بدترین دشمنانش هم منصفانه حرف میزند.
ایشان چند فرزند دارد؟
یک پسر دارد.
تقریبا همسن هستید؟
خیر. ایشان ۳ـ۲ سال از من بزرگتر است.
با یکدیگر رابطه خانوادگی تنگاتنگی دارید؟
بعد از برادرانشان فکر میکنم رابطه ما به خاطر نسبت فامیلیمان زیاد است و اخیرا هم با هم در سفر خانوادگی دلچسبی بودیم.
رفت و آمد نزدیک با خانواده مقام معظم رهبری هم دارید؟
نه به آن معنی ولی در حد مناسبات فامیلی بی رابطه نیستیم اما رابطه عمیق و گسترده نداریم. مادرٰها با هم سلام و علیک خوبی دارند.
اولین بار که خبر خواستگاری فرزند مقام معظم رهبری را از خواهرتان شنیدید چه احساسی داشتید؟
من و خواهرهایم خیلی متعجب شده بودیم.
چرا؟
خانم آقا به طور ناشناس آمده بودند از خواهرم خواستگاری کرده بودند. مادرم گفته بود ایشان درس دارد. گفتند حالا صحبت کنیم. پدر و مادرم رفتند یک گوشه و با هم صحبت کردند. ما هم علت طولانی شدن صحبت آنها را از هم پرسیدیم. من رفتم گفتم چه خبر است؟ مادرم گفت میدانی برای خواهرت خواستگار آمده؟ گفتم اینکه طبیعی است. وی جواب داد نه، این بار برای پسر مقام معظم رهبری آمدند. من گفتم یعنی چه میشود؟ بالاخره هر برادری نسبت به آینده خواهرش حساسیتهایی دارد چه رسد به آنکه شوهر آینده وی بخواهد پسر مقام اول نظام باشد. از این بابت خیلی ذهنم مشغول شد.
بعد که ماجرا جلو رفت چه شد؟
اولین دیدار ما خیلی خوب بود، چون وقتی حاج آقا مجتبی آمدند با خواهرم صحبت کردند من اتاق دیگر بودم. ایشان از اتاق آمد بیرون. مادر گفت بنده خدا آقای مجتبی خامنهای تنهاست، برو با ایشان صحبت کن. دیدم حاج آقا مجتبی کت و شلوار به تن دارد – آن وقتا ایشان هنوز معمم نشده بود- بعد از احوالپرسی، دیدم چیزی که در ایشان نیست روحیه آقازادگی و تکبر و غرور است. لذا خیلی زود با هم صمیمی شدیم. همان روز هم یک بحث داغ و سنگین در مورد شخصیتهای معروف اصلاحطلبان انجام دادیم.
چه سالی بود؟
۷۶ بود.
تا پیش از این وصلت حضرت آقا را از نزدیک دیده بودید؟
یکی، دو مورد پیش آمده بود. عموی من در کرمانشاه معاون سیاسی استاندار بود و بعدها سرپرست استانداری شد. در این مدت به خاطرِ غائله کردستان و بعد جنگ، حضرت آقا زیاد به آنجا سفر کرده بودند و با هم خیلی آشنا بودند. ارادت فامیلی ما به مقام معظم رهبری از همان جا شروع شد. یک بار در باغ پدربزرگ مرحومم دور هم جمع بودیم، ایشان گفت آیتالله خامنه ای بادیگران فرق میکنند. اصلا یک خصلت اضافه دارد. همان موقع به عمو هم گفت ایشان را دعوت کند. یک بار بیاید منزل ما که در همان ایام ایشان دعوترا قبول کردند. بعد هم که این لطف شامل حال ما شد. روزی که عروسی خواهرم بود به من گفتند آقا میخواهند عروس را ببینند.
تا آن موقع خواهر شما را ندیده بودند؟
نه. در مراسم عروسی رسم است که داماد همراه یک نفر سر سفره عقد برود و گفتند کسی باشد که به عروس و مادر عروس محرم باشد. من به مدت پنج دقیقه در کنار حضرت آقا تنها بودم بدون انکه محافظی باشد. پدرم آن موقع نبود. ما رفتیم به منزل مقام معظم رهبری. خانه ایشان را دیدم. کف اتاق فرش ماشینی بود. ظاهرش خیلی ساده بود و یک گوشه ایستادیم و ایشان خوشامدی گفتند و به اقوام وی تبریک گفتند. یک نکته جالب اینجاست که وقتی رهبری آمدند خیلی از خانم ها آمدند جلو. خیلی التماس دعا گفتند و خیلی عرض ارادت کردند. چند نفر از خانمها با دیدن ایشان منقلب شدند و گریه کردند. شما تصور کنید خانمی که آمده عروسی و بعد اشک بریزد چه وضع بدی در چهره او پیدا میشود. بعد از عروسی به یکی از محارم گفتم چرا چهرهات اینطور شده است؟ گفت آقا را دیدیم گریه کردیم. آن روز کف خانه فرش ماشینی بود. روز بعد که خانم من هم حضور داشت گفتم چطور بود؟ گفت موکت بود. یعنی همان یک شب خانه رهبری مملکت فرش ماشینی پهن بود.
از آن سال تا به حال حاج آقا مجتبی در آپارتمانی زندگی میکنند. ایشان سه بار در طول زندگیشان اسبابکشی کردهاند. همیشه یک کامیون وسايل منزل را جابهجا میکند.
منزل مقام معظم رهبری از آن تاریخ نرفتید؟
تنها باری که رفتم روز عروسی خواهرم بود. بعدها به اتفاق پدرم به کتابخانه شخصی ایشان رفتم. فقط میتوان بگویم ما نمیتوانیم اینطور زندگی کنیم. یعنی خواهید دید خدا چگونه با آقای مخملباف رفتار خواهد کرد. چون دروغهایی را نسبت میدهد که هیچ کدام آنها صحت ندارد. ای کاش یک دانه از حرفهای وی در یک سال اخیر درست بود.
آقا خیلی کتاب دارند، خیلی کتاب به ایشان هدیه میشود و خیلی کتاب هم میخرند و خیلی کتاب هم میخوانند. اما این محیط کاملا ساده است. کف آنجا موکت است. هیچ تجملات خاصی در آن نیست. نه اینکه امکان آن نباشد بلکه رهبری اجازه ورود تجملات به زندگی خودشان را نمیدهند. یک وقت هم به مناسبت تولد پسرم، آقا را دیدم و ایشان در گوش یحیی ما ( محیالدین) اذان گفتند. حاج آقا مجتبی به ایشان گفتند آقا فرید دوست دارند از شما یک چیزی به یادگار داشته باشند. مقام معظم رهبری گفتند یادگاری چه باشد؟ حاج آقا مجتبی چون می دانست من دوست دارم یک انگشتری از آقا بگیرم توصیفاتی کرد. ایشان فرمودند: فهمیدم و انگشترشان را دادند.
من خیلی از گرفتن این انگشتر خوشحال شده بوده و هستم. به خواهرم گفتم عجب انگشتری! همشیرهام گفت میدانی قصهاش چیست؟ یکی از شیعیان یمن یک شیشه بلورین بزرگ عقیق درجه یک یمنی برای آقا فرستاد. اول که آمده بود کسی از قیمت آن خبر نداشت و به مناسبت یکی از اعیاد مقدس ایشان به عروسها و پسران خود یک نگین هم داده بودند. بعد به طریقی کسی توانسته بود قیمت عقیق را بفهمد و از گران قیمت بودند آن آگاهی پیدا کند. بعد که آقا این قضیه را فهمید برای آنکه نرم زندگی تغییر نکند بقیه آن عقیقها را دیگر وارده زندگی نکرده بودند و گذاشته بودند تا به خانواده شهدا بدهند. حالا انگشتر عقیق چیست که بخواهد نگین آن ارزش داشته باشد، بعد شیعهای از یمن به مرجع تقلید خود آن را هدیه داده بود ولی مقام معظم رهبری اینقدر تحفظ دارند.
البته خاطرههای مفصل دیگری دارم، ولی چون میدانم ایشان از بازگویی این مطلب مکدر میشوند نمیگویم. دقتهای زیادی در این زندگی انجام میشود. مثلا در سفری همشیرهام با مقام معظم رهبری به سفر استانی رفته بود. بعد که آمد گفتم نکته جالب چه داری؟ وی گفت: آقا چندین جا را به صورت سرزده و به دور از چشم دیگران برای بازدید رفتند اما نکته عجیب این است که بعد از سفرآقا گفتند همه هزینههای سفر شما را از جیب خودم پرداخت کردم اگر جایی با وسیله نقلیه دولتی برای کار خودت رفتی یا خریدی کردی که کسی حساب کرده یا جایی مورد پذیرایی ویژهای قرار گرفتی بگو تا هزینه ان را بپردازم.
یا اینها یک جایی رفته بودند تا آثار تاریخی آن منطقه را بازدید کنند و متوجه شده بودند که مسئولان امنیتی و انتظامی آمدند یکسری بازدیدکنندهها را زودتر خارج کردند و جلوی ورود بقیه را نیز گرفتهاند تا خانواده رهبری راحت بتوانند محوطه را بازدید کنند. رئیس دفتر آقا و خانواده مقام معظم رهبری از شنیدن این خبر آنقدر ناراحت شده بودند که هم از محافظین خود گله کرده و هم با مسئولان انتظامی برخورد کردند وبعد به خاطر خاصه خرجی آنها زودتر برگشتند. اینها تصویری کوچک از این زندگی است.
از لحاظ تفکر و دید سیاسی با حاج آقا مجتبی چقدر نزدیک هستید؟
خیلی دید سیاسی ما نزدیک است. چون ایشان نگاه و بینشش کاملا با رهبری همگون و همسو است و ما ازاین حیث احساس آسودگی خاطر و اطمینان صددرصد داریم. هر جا تکلیف باشد و دستور رهبری، ایشان به وظیفه خود عمل میکنند.
ایشان به این شکل فعالیت سیاسی ندارند. ایشان خیلی درس میخوانند و خارج فقه تدریس میکنند و در کار خود نیز موفق هستند و خیلی پیچیدهتر از دروس متداول درس خارج طرح مطلب میکنند.
ایشان جانشین پدر خواهند شد اینشالله
دارین زمینه سازی میکنین دیگه ؟؟؟
اما باید گفت ملت ایران بیدار تر از این حرفها
هستند … رهبری در ایران موروثی نیست آقا خوشکله … … خودتی داداش
در جواب حامد
دوپهلو حرف میزنی خودت چقدر توزندگيت خوبی آیا درحد یک نظر دهنده هستی یا همه کارات بی عیبه
نمیدونم
من مونده ام چطور اینا به ذهن تون می رسه !!!!!
حتی یک بار هم در طول خوانش متن تا خواند ن نظر شما چنین مطلبی به ذهنم خطور نکرد !!!!
واقعاً که !!!
یه فکری به حال خودتون بکنید !!! تا دیر نشده !
خدا سایه ی امام خامنه ای حفظه الله را مستدام بدارد .
ایول داداش الحق که راست میگی
بهتره بدونيد كه امام خامنه اي جانشين ندارند
ايشان پرچممان را به امام زمان تقديم خواهند كرد
بعدش هم چشم نداري ببيني كه پسر اقا انقدر مرد خوبي است
خوب بعضي ها حسود اند ديگه كاريش نميشه كرد
الهم العن قوم الظالمین
اخلاقيتريني كه همون أولين برخورد كله پاچه إصلاح طلبان روبار ميذاره
معني اخلاقيترين رو هم فهميديم
بحث سياسي بوده نه غيبت
جانم فدای راه وروش ومنش اقا
آرزوی طول عمر با عزت برای رهبر فرزانه انقلاب
از خدابرای اقا طول عمرمی خواهم انشاا
انشاءالله که تا ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) سایه مقام معظم رهبری بالای سرمون باشه.
برای سلامتی رهبرمون صلوات
مسولین ساده زیستی را از رهبرتان بیاموزید.
خدا اقا را برای ایران حفظ کند انشالله
اولین عامل بدبختی انسان حسادت بوده
سلام/واقعا تعجب میکنم از عده ای که برای توجیه ضعفهایشان ویا مشکلات اخلاقی وانسانی خود با هرچه انسان خوب است مخالفت میکنند واین کارشان را هم کلاس و روشنفکری میدانند جالب اینکه همینها اگر به یک شبه انسان همجنسباز اعتراضی کنی تورا دیکتاتور مینامند …خلاصه اینکه انها فقط ادمهایی را میپسندند که رفتار وگفتارشان ضد خدا باشد حال میخواهد ایرانی باشد یا خارجی …ازنظر انها همه خداپرستان عقب افتاده و سیاه دلند واگر خوبی هم داشته باشند یا تظاهر میکنند ویا دروغ میگویند …انقدر این اراجیف را در محافل خصوصی و عمومی هم گفته اند که خودشان هم باورشان شده که بسیار خوب و پاکند!!! در مجموع بنده یک پیام برای این دسته از موجودات دارم وآن این است که برای خدا هم شده یکبار از دروغ گفتن و فساد فاصله گرفته و کمی فکر تعطیل شده خود را کار بیندازید آیا خودتان به این مزخرفاتی که به خود ودیگران میگویید اعتقاد دارید آیا از ساختن این هم شایعه ودرغ خسته نشده اید؟…واقعا برای چه کسی وجه چیزی این همه مخالفت وتهمت از خود نشان میدهید…برای چند لحظه با ناحرم خوش بودن ؟ برای توجیه اعمال خلاف؟ …واقعا حیف که براحتی آخرت خود را تباه میکنید…مطمئن باشید حق پیروز است …آخرت روز جالبی است انهنگام که باید پاسخ این همه دشمنی خود را با آدمهای صالح ومومن را به خدا پس دهید قیافه هایتان دیدنیست /به امید دیدار
تو که انقد جبهه میگیری مطمئنی میری بهشت…اول برو یاد بگیر تو حرف زدنت به کسی توهین نکنی بعد اینجا برو بالامنبر…فاسد و دروغ گو هم خودتی داداش
خب ایشون فرند رهبری هستند دیگه اینکه اهل درس و بحث هستند و ساده زیست خیلی خوبه.از اینکه رهبرم و فرزنداشون اهل علم و تحصیلن خوشحالم.سایه رهبری بالای سر هممون انشاالله.وضع داعش و کشورهایی که اشغال کرده تازه میفهمیم رهبر ما مردمیه و مردم دوستشون دارن.جانم فدای رهبر
انشااله با عاقبت بخیری و شهادت در آخرت هم با امام خامنه ای مهشور باشیم و مورد شفاعت 14 معصوم هم قرار گیریم.
جانم فدای رهبر
جانم فدای آقا که نعمت و برکت ایران است
جانم فدای حضرت آقا
الحق که نامشان برازنده منش و رفتارشان است. یا علی
خدا وجود رهبر معظم انقلاب را حفظ کند .
جانم فدات سيد علي