چهارشنبه 23 مارس 11 | 09:20

سرنگونی بحرین؛ موجب افزایش قدرت ایران و جسارت شیعیان عربستان

“جورج فریدمن” با انتشار گزارشی با عنوان “بحرین و نبرد میان ایران و عربستان سعودی” نوشت: لیبی در حال حاضرمهم ترین رویداد جهان عرب نیست، تظاهرات در بحرین و پیامد های آن به مراتب برای منطقه و به طور بالقوه برای جهان قابل توجه تر است


مرکز پیش بینی های استراتژیک آمریکا موسوم به’استراتفور’ طی گزارشی اعلام کرد؛ سرنگونی بحرین موجب افزایش قدرت ایران و جسارت شیعیان عربستان سعودی می شود.
“جورج فریدمن” با انتشار گزارشی با عنوان “بحرین و نبرد میان ایران و عربستان سعودی” نوشت: لیبی در حال حاضرمهم ترین رویداد جهان عرب نیست، تظاهرات در بحرین و پیامد های آن به مراتب برای منطقه و به طور بالقوه برای جهان قابل توجه تر است.
بنا به گفته استراتفور، با توجه به اعلام ایالات متحده مبنی بر خارج کردن نیروهای خود از عراق تا پایان سال به یک مقطع زمانی بسیار حساس نزدیک می شویم. در واقع ، در حال حاضر ترکیب 50000 نیروی رزمی باقی مانده در عراق به نیروهای آموزشی و پشتیبانی پرسنل تغییر یافته است. همانطور که اعلام شده تمام این نیروها نیز بدون مذاکره برای تمدید زمان آن تا 31 دسامبر 2011 از عراق خارج خواهند شد، درحالی که در عراق هنوز هم نشانی از یک دولت باثبات وجود ندارد. هیچ دستگاه نظامی و امنیتی که قادر به اجرای تصمیمات دولت باشد در کشور وجود ندارد، چه رسد به نیروی دفاعی لازم برای مقابله با نیروهای خارجی.

جبران خلاء موجود در عراق:
در این گزارش آمده است : تصمیم به خروج نیروها موجب ایجاد یک خلاء در عراق خواهد شد و سوال اصلی این است که در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد. واضح است که ایران خواستار پر کردن این خلاء با نفوذ خود در عراق می باشد، که از دیدگاه آنها یک موقعیت عالی به نظر می رسد. ایران و عراق در دهه 1980 یک جنگ خصمانه و طولانی مدت با یکدیگر داشته اند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، امنیت ایران از جبهه های دیگر تامین شده و تمام نیروی خود را برای مقابله با عراق بکار گرفت. در حال حاضر ضرورت اولیه امنیت ملی تهران جلوگیری از ظهور یک دولت قدرتمند در بغداد، و مهمتر از آن، شکل گیری نیروی نظامی در آن است. ایران هرگز خواستار یک جنگ دیگر با عراق نبوده، لذا تضعیف و تجزیه عراق به نفع تهران می باشد. خروج آمریکا از عراق زمینه را برای دستیابی ایران به اهداف خود و تغییر بنیادین در تحرکات منطقه را فراهم می آورد.

ایران علاوه بر آن یک هدف استراتژیک تاریخی دیگری را نیز تعقیب می کند و آن تبدیل شدن به قدرت مسلط حوزه خلیج فارس می باشد.

هردو این اهداف برای تهران معقول و میسر است. ایران بزرگ ترین نیروی نظامی ایدئولوژیک متعهد در منطقه خلیج فارس را در اختیار دارد. پیشرفت های فن آوری نیروهای نظامی کشورهای حاشیه خلیج فارس کاملا ظاهری بوده در حالیکه پیشرفت های ایران بنیادی است. علاوه بر نیروی نظامی کارآمد در حاشیه خلیج فارس، ایران با 75 میلیون نفر جمعیت بزرگ ترین ترکیب جمعیتی در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس را دارا می باشد.

قدرت های خارجی، ابتدا بریتانیا و پس از آن ایالات متحده، پس از سقوط امپراتوری عثمانی همواره با حمایت از کشورهای شبه جزیره عربستان از تسلط ایران بر منطقه ممانعت کرده اند. تجزیه منطقه به نفع نیروهای خارجی بوده و در نتیجه بخاطر منافع خود این کشورها علیرغم اتحاد با ایران از تسلط یک کشور قدرتمند بر منطقه جلوگیری می کردند.

با خروج آمریکا از عراق، به نظر می رسد استراتژی مهار ایران با توجه به عدم وجود نیرو امکان پذیر نیست. نیروهای باقی مانده در کویت و نیروی هوایی ایالات متحده ممکن است تنها قادر به محدود کردن حمله متعارف ایران باشد. با این حال، عقب نشینی ایالات متحده صرفنظر از امکان دستیابی ایران به سلاح های هسته ای، ایران را به عنوان یک نیروی نظامی قدرتمند در منطقه مطرح خواهد ساخت. در واقع ، به نظر من ، مسئله هسته ای ایران تا حد زیادی ذهن ها را از مسائل اساسی تر، از جمله تعادل قدرت در منطقه پس از خروج ایالات متحده، منحرف کرده است. با تمرکز بر موضوع هسته ای ، این مسائل اصلی تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.

عقب نشینی ایالات متحده به معنای ناتوانی ایالات متحده در مقابل ایران نیست. تیپ رزمی سنگین مستقر در کویت و تجهیرات نیروی هوایی و دریایی آمریکا در منطقه همچنان در آنجا باقی خواهد ماند. همچنین آمریکا می تواند در صورت اتخاذ سیاستهای تهاجمی توسط ایران نیروهای بیشتری به منطقه اعزام نماید. اما این اقدام و اعزام نیروهای چند ملیتی چندین ماه به طول می انجامد و در عین حال نیازمند نوعی اراده سیاسی است که در حال حاضر ایالات متحده فاقد آن است. مشخص نیست که نیروهای زمینی موجود در عراق تا چه حد بتواند جلوی پیشروی ایران را بگیرند. در هر صورت، عدم حضور نیروهای آمریکایی در عراق باعث آزادی عمل بیشتر نیروهای ایرانی در این کشور خواهد شد.

ایران نیازی به تغییر توازن قدرت در منطقه از طریق نیروی نظامی ندارد. قابلیت های پنهان این کشور، بدون کنترل نیروهای آمریکایی، قابل توجه است. ایران قادر است مخفیانه از نیروهای طرفدار ایران در منطقه پشتیبانی کرده و موجب بی ثباتی رژیم های موجود در منطقه گردد. با تغییرات روانشناسی توده های عرب در عدم واهمه از به چالش کشیدن حاکمان خود، ایران از این ظرفیت بدست آمده برای ایجاد بی ثباتی در منطقه استفاده خواهد کرد.

عقب نشینی ایالات متحده تغییر عمیقی بر درک روانی از قدرت در منطقه خواهد گذاشت. شناخت قدرت نسبی ایران بر اساس واقعیت های موجود باعث ایجاد درک سیاسی بسیار متفاوتی از ایران و به نفع تهران خواهد شد. ایران با اطلاع از ضعف تدارکات نظامی و نیروی هوایی خود ، در حال پیگیری یک استراتژی با رویکرد غیر مستقیم است. آنها می خواهند یک تصویری از افزایش قدرت ایران و زوال قدرت آمریکا و عربستان ارائه دهند.

بحرین، مورد آزمون:
بحرین بهترین و کامل ترین مثال برای آزمون است. جزیره ای در سواحل عربستان سعودی، که از طریق راه زمینی با عربستان مرتبط است. در بسیاری از موارد، بحرین بخشی از عربستان سعودی است. بر خلاف عربستان سعودی، بحرین بزرگترین تولید کننده نفت نبوده، بلکه یک مرکز بانکداری است. همچنین محل استقرار ناوگان پنجم ایالات متحده بوده و ارتباط نزدیکی به ایالات متحده دارد. اکثریت جمعیت آن شیعه است، اما دولت آن سنی و به شدت وابسته به عربستان سعودی است. وضعیت اقتصادی جمعیت شیعه در این کشور چندان مناسب نبوده و تنش میان دولت و مردم به مدت طولانی وجود داشته است.

سرنگونی دولت بحرین توسط جنبش شیعه به طور بالقوه موجب جسارت شیعان عربستان سعودی، که عمدتا در شمال شرق این کشور و در مناطق نفت خیز نزدیک بحرین زندگی می کنند خواهد شد. همچنین موجب تضعیف وضعیت نظامی آمریکا در منطقه و افزایش قدرت ایران خواهد شد.

اگر عربستان سعودی در بحرین مداخله نماید، ایران دلایل کافی برای توجیه مداخله پنهان و آشکار خود در بحرین را بدست خواهد آورد. ایران همچنین ممکن است از هر گونه خشونت دولت بحرین در سرکوب تظاهر کنندگان برای توجیه مداخله خود استفاده کند. در این میان ایالات متحده که در حدود 1500 پرسنل نظامی و کارمند سفارت در بحرین دارد، باید یکی از گزینه های خروج یا تقویت نیروهای خود در این کشور را انتخاب نماید.

بدیهی است که در داخل بحرین نیز فرآیندهایی در جریان است که هیچ ربطی به ایران و یا مسائل خارجی ندارد. اما ، همانطور که تحرکات داخلی انقلاب بر صحنه بین المللی و در عین حال صحنه بین المللی بر تحرکات داخلی تاثیر می گذارد، مشاهده تنها یکی از این دو عامل برای درک آنچه اتفاق می افتد کافی نیست.

گزارش استراتفور ادامه می دهد: ایرانی ها به وضوح علاقه مند به سرنگونی رژیم بحرین هستند. در حالی که میزان دخالت ایران در ناآرامی های بحرین نا معلوم است، اما نفوذ آنها بر یک روحانی، حسن مشیمع، که به تازگی از لندن به بحرین بازگشته تا در تظاهرات شرکت کند کاملا واضح است. که گفت است، دولت بحرین از ناآرامی های موجود برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده می کند، نظیر عملکرد ارتش مصر در استفاده از شورش مردم این کشور. مثل همه انقلاب ها حوادث بحرین نیز بسیار پیچیده بوده و در مورد بحرین ، سهم هر کدام از این مداخله گران بسیار زیاد است.

برخلاف لیبی، که نیروی محرکه آن عمدتا داخلی است، حوادث بحرین به وضوح حاکی از دخالت عربستان، ایران و آمریکا است. بحرین نیز جایی است که ایران به علت اکثریت جمعیت شیعه آن و نارضایتی آنها بهترین فرصت را در اختیار دارد. اما ایران اهداف دیگری را نیز تعقیب می کنند؛ مانند مجاورت به منطقه شیعه نشین عربستان سعودی و پایگاه های نظامی آمریکا در این منطقه و یا مراکز پشتیبانی آمریکا در عمان و یا مقر فرماندهی مرکزی ایالات متحده و پایگاه هوایی العدید در قطر و یا حتی مرکز اصلی لجستیک پشتیبانی عملیات عراق و ارتش آمریکا در کویت. بطور منطقی این مواضع اولین اهداف ایران می تواند باشد.

البته بزرگترین هدف در این میان عربستان سعودی است. که قلب شبه جزیره عربستان بوده و بی ثباتی آن تعادل قدرت منطقه ای و راهکارهای جهانی را تغییر می دهد. ایران و عربستان سعودی تا کنون هیچگاه دشمنی نسبت به یکدیگر را پنهان نکرده اند. بی ثباتی گسترده ایی در یمن وجود دارد که دامنه آن می تواند به جنوب عربستان سعودی و مناطق تمرکز شعیان اسماعیلی کشیده شود. روند وضعیت موجود در عراق به نفع ایران است. تغییر موفق رژیم حتی در یک یا دو کشور در حوزه خلیج فارس، صرف نظر از عملکرد شیعان عربستان، می تواند موجب ترس عظیم داخلی و منجر به نفاق در خانواده سلطنتی گردد. بنابراین عجیب نیست که عربستان سعودی به شدت در برابر هر گونه نشانه ای از نا آرامی ها در میان شیعه عکس العمل نشان داده واقدام به دستگیری ده ها نفر از مخالفین نموده است. عربستان سعودی به وضوح از این وضعیت مضطرب می باشد.

موقعیت قدرتمند ایران:
ایران از تغییر رژیم در سراسر منطقه استقبال می کند، اما به احتمال زیاد این اتفاق حداقل در سراسر منطقه رخ نخواهد داد. هرچند که به همان اندازه از بی ثباتی گسترده در منطقه خوشحال خواهد شد. با خروج ایالات متحده از عراق، عربستان سعودی حامی عمده اهل تسنن درعراق خواهد بود. انحراف عربستان سعودی در این امر راه را برای نفوذ ایران در عراق تسهیل خواهد کرد. در این صورت سه گزینه در پیش رو خواهد بود: دخالت گسترده ترکیه، در حالیکه انگیزه ای برای اینکار وجود ندارد، افزایش نیروهای ایالات متحده آمریکا در منطقه برای حمایت از رژیم های متزلزل، چیزی که ایالات متحده از لحاظ سیاسی به آن راغب نیست، و نهایتا پذیرش تغییرات در تعادل قدرت در منطقه از طرف ایالات متحده.

دو فرآیند در حال تکوین است. اول، تبدیل شدن ایران به قدرت بلامنازع در منطقه با بیشترین نفوذ در عراق، بدون محدودیت و بدون رقیب. دوم، موقعیت ایران برای تعقیب قاطعانه تر منافع خود در منطقه پس از خروج نیروهای آمریکایی. منافع ایران در منطقه را می توان به سه قسمت تقسیم کرد: 1. «حذف قدرت های خارجی از منطقه توسط ایران برای کسب حداکثر قدرت»، 2. «متقاعد کردن عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه برای سازش با ایران و یا قبول عواقب خطرناک بالقوه عدم سازش» و 3. «تعریف دوباره اقتصاد نفت در خلیج فارس به نفع ایران، از جمله مشارکت ایران در پروژه های نفتی دیگر کشورهای خلیج فارس و سرمایه گذاری منطقه ای در توسعه انرژی ایران»
حوادث کشورهای حاشیه خلیج فارس، با پیامدهای بسیار گسترده تر، از حوادث شمال آفریقا کاملا متفاوت است. بحرین نقطه کانونی مبارزه بین عربستان سعودی و ایران برای کنترل کرانه غربی خلیج فارس است. اگر ایران قادر به سرمایه گذاری در حوادث بحرین نباشد، فرصت را از دست خواهد داد. سقوط دولت بحرین راه را برای اقدامات بعدی بازتر خواهد کرد. این که آیا ایران موجب بروز این ناآرامی ها در بحرین شده، در وهله اول نامشخص بوده و اهمیت چندانی هم ندارد، در حال حاضر نکته حائز اهمیت دخالت قطعی ایران و عربستان سعودی در این جریانات می باشد.

هر اتفاقی هم که بیفتد با توجه به خروج آمریکا از عراق ،ایران از موضع بهتری برخوردار است. با توجه به تغییرات رژیم های موجود و بی ثباتی در مرز عربستان سعودی، دو اتفاق محتمل به نظر می رسد؛ اول، رژیم عربستان سعودی دچار مشکل شده و علیرغم میل خود برای توافق با ایران وارد مذاکره شود. دوم، موقعیت پایگاهی ایالات متحده در خلیج فارس کاملا متزلزل شده و مداخله مجدد ایالات متحده در منطقه را سخت تر نماید.

مشکل خروج آمریکا از عراق بدون انتصاب یک دولت مقتدر طرفدار ایالات متحده یک مسئله اساسی است. بی ثباتی حوزه خلیج فارس این امکان را برای ایران فراهم می آورد تا با ریسک پایین با یک استراتژی موازی صحیح بتواند توازن قدرت را در کل منطقه تغییر دهد. با توجه به قدرت دولت ایران در مقابله با شورش های داخلی مشکل تهدید داخلی دولت ایران نیز به حداقل می رسد. احتمال شکست و یا انحلال مقاومت در ساحل غربی خلیج فارس نیز وجود دارد ولی در این صورت هم ایران هنوز موقعیت خود در عراق را حفظ خواهد کرد. اما اگر این طوفان همچنان ادامه یابد، با افزایش نفوذ ایران در عراق و بی ثباتی گسترده در شبه جزیره عربستان، ایالات متحده با گزینه های فوق العاده دشوار و خطرناک روبرو خواهد شد؛ ازقبیل چگونگی مقاومت در برابر ایران، در حالی که ایران کنترل قیمت نفت را دست دارد.

برچسب‌ها: ، ، ،
  1. راه تبریز
    23 مارس 2011

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.