امــیرا
اگر جامعه سامانی نداشته باشد و اگر مسئولان باز خواست نشوند، کار مضاعف تبدیل به بیگاری و همت مضاعف همان همت انتحاری است، یعنی گردن به تیغ جلادان اداری سپردن و خود را نحرکردن.
آقای رئیس جمهور!
معدل سیاست خارجی شما 20 باضافه صد آفرین است و من شما را شایستهترین شاگرد مکتب امام و ابوذر علی میدانم. ولی شرمنده از اینم که به عرض برسانم حاکمیت رئیس قوه اجرائیه بر ادارات کمتر از پشت میزنشینان است. بشنو از نی چون حکایت میکند. شرکتی کشاورزی که چندی پیش پانزده میلیارد خریدار داشت پس از فریب تبلیغات خام حکومت پیرامون صنعتی کردن آبیاری همه اعیان و عرصه شرکت را به رهن بانک گذاشت و سیصد ملیون تومان جهت تاسیسات همه جانبه فنی وام گرفت و آبیاری مزرعه را فنی کرد، امسال که نیازمند به وام شد چون به بانک مراجعه کرد، مالکان حقیقی بانک یعنی پشت میزنشستههای بخش اعتبارات فرمودند وثیقه ندارید یعنی بهاء پانزده میلیارد عرصه و اعیان و همه تاسیسات شرکت به اندازه همان وامی است که برای صنعتی کردن آبیاری گرفتهاید و شرکت مجبور شد برای رفع نیاز از کسانی وام بگیرد که چنین اقتدار و حاکمیتی بر بانکها دارند و همیشه میتوانند با تلفنی بزرگترین مشکل را حل و فصل کند و کارشان از این گونه “آقایی از اینها ملک متروکه بیحاصلی را بابت طلب سوختهاش هفتصد هزار تومان خرید و به سه ملیون تومان به ثبت داد و به رهن بانک گذاشت و بانک به کارشناسی خود بیش از مبلغ ثبتی به او وام داد. باز هم بگویید چرا با انقلابی به این عظمت و مسئولانی این چنین صمیمی و پر کار و مردمی چنین فداکار و آن همه پلیدی گستردهی پیش از انقلاب، در ان روزگار 70% از مردم روستایی و 30% شهری بودهاند و اینک قضیه به عکس گشته است”ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر گوسفندان ”
و پاسختان این: من چند سال پیش با ادله قاطع سرپرست همین بانک را قانـع کردم که مسئول بخش اعتبارات شایستگی نــدارد و سرپرست او را به مرکز منتقل کرد. ولی سال گذشته همان شخــص با عنوان ریاست بانک برگشت و آن چه میخواهد میکند!! این داستان را هم از گذشته بشنوید تا دریابید چرا علی امام عدل میفرماید هر جامعه را سلطانی باید ” ولابد من سلطان ولو کان جائراً ” و چرا حکومت پیش از انقلاب با آن همه پلیدی مسئولان که اگر قیام ولی امر مومنان نبود، برای همیشه پایدار میماند، و چرا آن همه علاقه به سرمایه گذاری در روستاها و اینک این چنین روستاگریزی!! با اوضاع روز آشنا شدید حا ل داستانی از آن روزگار را بشنوید. سیاست روز، بعد از خرداد 42 به خاطر سرخوردگی مردم در پی واگذاری زمین به بیخانمانها و مرمت شهرها و تاسیس پارکها و اصلاح ادارات درآمد و حکومت مهندس شهرستانی را که خدا بمانندش را به ما عطا فرماید از سرپرستی برق منطقه برای اصلاح شهرداری به ریاست شهرداری برگزید که من در کتاب تلخترین نوشتارم، گزارش دادهام که او چگونه با نواختن سیلی به گوش رانتخواری و بیرون راندن چند کارمند فاسد، در لحظه شهرداری را اصلاح کرد.
آری پس از انتقال مهندس شهرستانی از سازمان برق به شهرداری، من در مناقصه فروش نهال های پارک شرکت نکردم و فرد مسئول تاسیس پارک از طرف آقای ناظران، با اخذ رشوه با دلالی معامله کرده بود و تولید کنندگان از همکاری نکردن من گلهمند و من این ماجرا را به مهندس شهرستانی گزارش و فردا صبح مهندس ناظران، سرپرست جدید از من تقاضای ملاقات کرد و من به اتفاق تولیدکنندگان به ملاقات ایشان رفتیم و نتیجه این که؛ تولید کنندگان حاضرند نهالهای بهتری را ارزانتر بفروشند و مهندس ناظران هم که همچون مدیرش شجاع و مصمم بود در لحظه فرمود فردا نهالهای خود را به پارک بیاورید وچون بردند همه را جمع کرد به مهندس مسئول پارک گفت: چرا اینچنین؟ و چون پاسخ قانع کننده ای نشنید سیلی بر گوش او نواخت و گفت برو اداره و تا من نیامدهام استعفایت را روی میز من بگذار، اسبابهایت را جمع کن و برو وگر نه میسوزانمت! و خاکسترت میکنم و او چنان کرد.
آری شاه گرچه پلید، لیکن این نکته را از حکومت علی آموخته بود که در برخورد با فاسدان شیوه حکومت علوی را به کار گیرد و خائنان را به فضاحت میکشاندند، نه این که صورتشان را شطرنجی کنند تا شناخته نشوند و همیشه بتوانند به خیانت خود ادامه دهند.
سروران به خدا، به پیر و به پیامبر قسم با اداراتی که دشمنان برای استحمار و استثمار ملت بیصاحب پیش از انقلاب پایه گزاری کرده و به ریش انقلاب چسبیده و با شطرنجی کردن صورت خلاف کاران با همه صداقت و کوششهای جان فرسای شمایان و کوشش ایثارگرانه مردم، نه همت مضاعف مثمر است و نه هم با کار مضاعف به جایی میرسیم چه پیشینیان به اثبات رسانیدهاند که اگر روغن زرد را در ظرفی مسموم بریزید به جای این که روغن شمارا فربه کند اگر نکشدتان معیوب و مفلوکتان میسازد و ظرف ادارات ما مسموم است.
آقای رئیس جمهور!
تکرار میکنم آن چه من از رشته خود میدانم حاکمیت بانکها و مسئولان اعتبارات است و اگر رئیس هم از گروه باشد وای بر کشاورز و دامدار. و در رشته دام، همه رشته امور دام در دست امور پشتیبانی و همه همت پشتیبانی در پی براندازی دامپروریها و واردات بیشتر، چون امور دام جهاد علافی بیش نمی باشد. در بخش کشاورزی هم تا روزی که در هر استانی اصلاح پردرآمد بذر و نهال در قبضه چند نفر می باشد آش همین است و کاسه همین. دولت سالی میلیاردها تومان سوبسید میدهد و کشاورزان جان میکنند و در پایان سا ل واردکننده میباشیم و روزنامهها مینویسند میانگین تولیدات ایران در حد نصف تولید کشورهای صادر کننده است و ضایعات کشاورزی ایران به خاطر ندانم کاری و بیتفاوتیهای مسئولان سه برابر میانگین جهان و نتیجه این که هرگز ما با کار بیشتر و همت مضاعف با چنین اداراتی به جایی نمیرسیم.
ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.
Sorry. No data so far.