اشاره: قبل از خواندن این متن، نمودار بیانات حضرت آقا در مورد جنگ نرم را حتما ببینید. اگر نظر مرا بخواهید هر تشکل انقلابی دانشجویی باید این نمودار را روی دیوارش نصب کند. صحبتهای حاج حسین یکتا را هم از دست ندهید. نوشتن این متن بیش از شش ساعت از وقت مرا گرفت، شاید بیانصافی نباشد ده دقیقه از وقتتان را بگیرد.
کدام جنگ؟ کدام دشمن؟
من دارم میبینم صحنه را، میبینم تجهیز را، میبینم صفآراییها را، میبینم دهانهای با حقد و غضب گشودهشده و دندانهای با غیض به هم فشردهشده را؛ علیه امام و علیه انقلاب و علیه آرمانها … چه بکنم اگر کسی نمیبیند؟
قدم اول دشمن در جنگ نرم این است: «کدام جنگ؟». وقتی جنگی نباشد دشمنی هم نیست، پس مبارزهای هم نیست. در این حالت میتوان به راحتی در خاک «دشمن غافل» عملیات کرد بدون آنکه آب از آب تکان بخورد. در سوی مقابل قدم اول مبارزان و آزادیخواهان این است: «جنگ است!». تشخیص موقعیت جنگی و اعلان فرمان دفاع، اولین قدم در مبارزه است …
با کوفتن بر طبل جنگ، غبار غفلت از چهرهی عبوس مستضعفین برمیخیزد و خونی در رگهایشان جاری میشود. جنگ حق و باطل یک حرف انتزاعی یا تبلیغی نیست. مواجهه همهجانبه دو جبهه مؤمنین و مشرکین-کفار یا در لسان حضرت امام روحالله مستضعفین در برابر مستکبرین، امری واضح و غیرقابل انکار است. سربازان، افسران و فرماندهان این جنگ کسانی هستند که به این جنگ اعتقاد دارند، کسانی که میدانند غربِ اومانیستِ لیبرال-دموکرات با اسلام فقاهتی سر جنگ دارد، با فریادِ در گلوی تاریخ پیچیدهی محمد (ص) دشمنی دارد و هنوز سمیه و یاسر و بلال را شکنجه میدهد و برای مستضعفین جایی جز «شعب ابیطالب» باقی نمیگذارد. کسانی که اعتقاد به این جنگ ندارند، حتی اگر در حوزه سرزمینی خودی باشند، غیرخودی محسوب میشوند.
اعلام «جنگ نرم» توسط ولی فقیه، پرده از یک «واقعیت موجود» برداشت. اشاره به تهاجم فرهنگی، سپس شبیخون فرهنگی و آنگاه ناتوی فرهنگی را به یاد بیاورید. اما این بار کار به جایی رسیده که بحث «جنگ» پیش آمده است. «جنگ نرم» عبارتی است که هم در ساحت اعتقادات، هم سیاست و هم فرهنگ و هنر بسیاری از مسائل را روشن میکند؛ جبههها را خطکشی میکند؛ تکلیفها را روشن میکند و … . اولین تأثیر «اعلان جنگ» توسط حضرت آقا باید این باشد که غفلت ما از بین برود؛ که نکند با لگد دشمن بیدار شویم.
جنگ نرم؛ نه جنگ سرد!
جنگ سرد به حالتی گفته میشود که طرفین خصومت آشکار دارند اما به طرف همدیگر شلیک نمیکنند. شهید آوینی عبارتی دارد که «دو گرگ گرسنه و تیزدندان که از ترس دندان یکدیگر حمله نمیکنند و فقط غرش میکنند». این جنگ سرد است، اما جنگ نرم به بیان حضرت آقا «جنگ با استفاده از ابزارهای فرهنگی» است. جنگ نرم را میتوان بخشی از جنگ سرد دانست. اگر بیشتر بار جنگ سرد بر دوش سیاستمداران و صاحبان قدرت است که پنجه در پنجه دشمن بیاندازند، در جنگ نرم این وظیفه بر دوش کسان دیگریست. تعریف رهبری از «دانشجو» به عنوان «افسر» و «استاد» به عنوان «فرمانده» به خوبی این تمایز را آشکار میکند.
جنگ نرم بیش از آنکه «سرد» باشد «نرم» است، بیش از آنکه از ابزاری چون «قدرت» استفاده کند از «غفلت» استفاده میکند. آرام و خیزان میآید، به اسم هنر، به اسم فرهنگ، به اسم همایش و کتاب و علم. به اسم تفلسف ایمانزدایی میکند، به اسم روشنگری غیرت را محو میکند، به اسم تفکر یاد مرگ را از بین میبرد، به اسم شبکه اجتماعی حیا را ذوب میکند و پردهها را میدرد. لیبرال دموکراسی قبل از آنکه یک فراگفتمان یا پارادایم باشد یک مذهب است، لیبرال دموکراتهای انگلوساکسون نیازی به «لژ فراماسونری» یا «چمدان دلار» ندارند که کسی را به استخدام خود درآورند. کافی است ما از یاد مرگ غافل شویم و در دور باطل «لذت برای زندگی؛ زندگی برای لذت» سرازیر شویم. آن وقت خودمان هم پول میدهیم که به لیبرال دموکراسی خدمت کنیم! با توهم توطئههای کهنه و نخنما نمیتوان با این باربی هزار داماد جنگید؛ چرا که نه استالین و خروشچف ـ که خود امپریالیست بودند ـ و نه هیچکدام از دشمنان کوچک و بزرگ امپریالیسم، طرفی از این «دیگرجاسوسبینیها» نبستند.
میوه امپریالیزم جز جنگ نیست. جنگ نرم، بخشی از جنگ سرد است. هجوم فرهنگی به جمهوری اسلامی از یک سو و تهدیدهای نظامی و تحریمی ایالات متحده علیه ایران از سوی دیگر، دو تیغهی یک قیچی هستند.
اگر شیوه این جنگ را بلد نیستیم و اگر به دین و فرهنگمان تسلط کافی نداریم بهتر است سکوت کنیم تا اینکه با حرفهایمان خود را اسباب مضحکه «غیرخودیها» و «اوباش» کرده باشیم.
۱. غفلتزدایی از افسران
بیایید در چارچوب ترمینولوژی آقا صحبت کنیم. اولین قدم در جنگ نرم این است که افسران را بیدار کرد. باید بدنه جنبش دانشجویی را از این کرختی و فترت بیدار کرد، از این یأس و سرخوردگی که دلایل مختلفی دارد؛ مهمترین آنها حوادث پس از انتخابات است. باید به یکدیگر امید داد و از درغلتیدن به آغوش روزمرگی و گذران بیهوده دوران دانشجویی خودداری کرد. همچنان که یک مجاهد، هیچگاه به امنیت محل سکونتش دل نبسته، افسران جنگ نرم نیز در میادین فرهنگی و ایدئولوژیک، خواب راحت نباید داشته باشند. اگر قرار است دشمن از طریق فرهنگ به ما ضربه بزند، باید در برابر هر محصول و استراتژی فرهنگی دشمن هشیار باشیم. با چشمانی باز اوضاع را رصد کنیم و از خواب خرگوشی در بالین ِ «لاست» و «فرندفید» و «هالیوود» و «هریپاتر» پرهیز کنیم.
۲. تأمین لجستیک
اگر دانشگاه را آوردگاه دو جبهه حق و باطل در نظر بگیریم، توپخانههایی چون نشریه و همایش و طرح مطالعاتی و اردو و … نیاز به مرکزی دارد که از نظر فرهنگی و عقیدتی «افسران» جوان این جنگ را سیراب کند. بدون دانستن نقشه راه و هدف میانمدت و بلندمدت نمیتوان به جنگ نرم پرداخت. یکی از بهترین مراکزی که میتواند نقش لجستیک را ایفا کند «کانون اندیشه جوان» است. مرکزی که جوانانِ سابقا دانشجو آن را میگردانند، سالها تجربه کار فکری و پژوهشی دارد، مسئولین آن با مفاهیمی چون «اندیشه»، «فرهنگ»، «دانشگاه» و «فعالیت دانشجویی» آشنایی دارند و میتوانند تجربیات بسیار ارزشمندی در اختیار تشکلهای انقلابی دانشجویی بدهند.
۳. شبکه ارتباطی
باید هماهنگ کار کرد. تشکلهای انقلابی دانشگاههای بزرگ و محوری، باید با یکدیگر همسو باشند. این به معنای به وجود آوردن یک تشکیلات جدید یا دیوانسالاری تازهای نیست، بلکه بدین معناست که تشکلهای مختلف دانشجویی بتوانند با همافزایی یکدیگر در راستای هدف مشترک حرکت کنند. از ظرفیتهای همدیگر استفاده کنند، تجربیات تلخ و شیرین یکدیگر را مورد بهرهبرداری قرار دهند، ایدهها را به اشتراک بگذارند و با «مشورت و هماندیشی برادرانه و خیرخواهانه» جبهه مستحکمی علیه ایادی نفلهی امپریالیسم شکل بدهند. با تشتت و تیرهای پراکنده در تاریکی نمیتوان به توفیق دست یافت. البته که این مهم جز با خضوع و احترام به یکدیگر دستنیافتنیست.
۴. ابزار نرم، نه ابزار سخت
با این اندیشه که «با جشن غدیر دانشگاه را فتح کردیم» نمیتوان در جنگ نرم کاری از پیش برد. کافیست طرف مقابل ـ به حق ـ عکسی از دانشجونماهایی که دانشجوهای واقعی را میزنند پخش کند تا غضنفرها بیش از رونالدوی تیم حریف گل به خودی زده باشند. با باتوم و حراست و کمیته انضباطی نمیتوان جنگ نرم را پیروز شد.
به دست آوردن افکار عمومی و مغلوبه کردن جنگِ برما غالب شده، جز با استفاده از ابزارهای دقیق اندیشمندانه و فرهنگی میسر نیست. «کرسیهای آزاداندیشی» از بهترین ابزار جنگ نرم است که البته در مورد آن رساله جداگانهای مورد نیاز است.
۵. جنگی غیردولتی و داوطلبانه
از همینجا از همه مسئولین دلسوز ـ لکن بیبصیرت ـ دانشگاه و نهادهای مختلف نمایندگی درخواست داریم که به کارهای بخشنامهای دل خوش ندارند و «افسران» را برای جنگ یاری کنند نه که به آنها فرمان دهند! اگر قرار است «فرمانده» استاد باشد به این معنا نیست که فلان مسئول در نهاد نمایندگی میتواند به دانشجو بگوید چه بکند یا نکند. هر چند این خود یک مشکل فرهنگی است و باید در مسئولین ریشهیابی روانشناختی کرد که چرا احساس قیم بودن میکنند اما دانشجو دیگر هیچ عذری ندارد که هدف والای «جنگ نرم» را که یک هدف همهجانبه است به خاطر توصیهها و منافع کوتهبینانه و محافظهکاریهای معمول یقهسفیدهای دانشگاه واگذارد و از جهاد اصلی دوری گزیند.
از آن سو، اینکه جنگ جنگ ما دانشجوها علیه ایادی امپریالیسم است خود باید بیش از پیش ما را بیدار کند. اگر ارتش و سپاه در پاسداری از مرزها غفلت کنند چه میشود؟ اگر ما در صیانت از فضای فرهنگی و رسانهای و عقیدتی کوتاهی کنیم چه میشود؟
۶. پرهیز از تقلیلهای مضر
تقلیل جنگ نرم که ابعاد گسترده فرهنگی و سیاسی دارد و لایههای فکری و حسی و رفتاری جامعه را تشکیل میدهد به عملیات روانی که ماهیتی توخالی و توهمی دارد مسالهای است که اینک عمده فعالان عرصه اینترنت و جنگ نرم بدان دچار شدهاند. راهاندازی سایت یا شبکههای اجتماعی با تولید آیدیهای متعدد و رفرشهای تصنعی و تولیدهای حجمی غیرکیفی نمیتواند واقعیت ملموس جامعه را تغییر دهد و حداکثر آمپولی موقتی آن هم صرفا برای فضاهای سیاسی و تبلیغاتی است. در فضای امروز اینترنت و تکثر چیزنیوزها!، اولویت با تولید محتوای کیفی است.
کانکلوژن
فرمانده کل قوا اعلان جنگ کردهاند، افسرانش نیز ما دانشجویانیم، با غفلت و دست روی دست گذاشتن تنها تیشه به ریشه خودمان و اندیشه خودمان زدهایم. باید جنبید و سستیهای گذشته را جبران کرد. خود را مجهز به سلاح اندیشه و فرهنگ ساخت و به جنگ شیاطین جن و انس رفت. جمهوری اسلامی ـ امروز ـ وظیفه دفاع از اسلام فقاهتی را بر عهده دارد و خط مقدم این دفاع، دفاعی فرهنگی و ایدئولوژیک است.
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ ۚ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُوا
بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَفْقَهُونَ
اى پیامبر، مؤمنان را به جهاد برانگیز. اگر از [میان] شما بیست تن، شکیبا باشند بر دویست تن چیره مىشوند، و اگر از شما یکصد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز مىگردند، چرا که آنان قومىاند که نمىفهمند.
[سوره مبارکه انفال، آیه ۶۵، ترجمه فولادوند]
سلام.خسته نباشید و ای ولله.من که مطلبتون رو کامل گذاشتم توی وبم.فقط خواستم بگم که لطف کنید و کمتر از لغات غیرآشنا برای عموم استفاده کنید تاهمه بتونند استفاده کنند