تریبون مستضعفین – توصیههایی از حجت الاسلام نظافت درباره خانواده:
حجتالاسلام نظافت، يكي از روحانیان پیگیر بحث تحول در حوزههای علمیه مشهد است. حدود 6 سال از تأسيس مدرسه علميه صاحبالزمان با مديريت او گذشته است و فعاليتهايش در همين مدت کوتاه بركات زيادي براي حوزههاي علميه مشهد به ارمغان آورده است. استاد نظافت، درباره خانه و خانواده هم حرفهايی شنیدنی دارد.
مزاياي ازدواج
بعضي بچه مذهبيها فكر ميكنند ، ازدواج مانع پيشرفت معنوي است. معنویتی كه با ازدواج به هم بريزد معنويت نيست. با ازدواج انسان توسعه خودي پيدا ميكند. يعني انساني كه فقط به خودش فكر ميكرده حالا متوجه ميشود كه بايد به چيزهاي ديگر هم توجه كند. با ازدواج در ما “ارضاي نياز به مودت و رحمت” به وجود ميآيد. نياز به عشق ورزي، نياز به محبوب شدن و محبت ديدن با ازدواج برآورده ميشود و دست آخر هم توليد يك نسل خوب و ماندگار با ازدواج حاصل ميشود.
گزينش
1- مهمترين معيار، كفو بودن است. كفو يعني همتايي و مهمترينش كفو روحي است. يعني مؤمن باشد، هم عقيده باشد و ما را درك كند، يعني پذيرفته باشد. گاهي درك ميكند ولي نپذيرفته است. زني كه شوهرش را قبول ندارد، به درد نميخورد. زني كه به شوهرش افتخار نميكند، زندگي شيريني ندارد. بايد هم من به او افتخار كنم و هم او به من.
اول ازدواج بايد اگر انسان ثروت هم دارد به رخ نكشد. يعني بايد عقيده و مرامت را قبول داشته باشد و به آن افتخار كند. مثلاً اگر طلبه هستي او بزرگترين سرمايهاش را همين طلبگي و ايمان تو بداند. البته ايمان هم درجات دارد. در بعضي روايات گفته شده ده درجه است. بچههاي مذهبي سعي كنند تفاوت درجات ايمانشان با همسرشان زياد نباشد. اگر يكي بالاتر است و طرف مقابل مايههاي رشد را دارد، باز هم خوب است. هستند دخترهايي كه بدليل فضاي خانوادگي رشد نكردهاند ولي پاكي و صفاي خاصي دارند، عاشق رشد هستند. اطاعت پذيري دارند. هيچ عنوان و مدركي هم ندارند. اينها ميتوانند همسران خوبي باشند و از پرمدعاها خيلي بهترند. برخلاف اينكه بچهها معمولاً دنبال زن پرمدعا و پر سروصدا هستند. دقت كنيد ما زن ميخواهيم، پدرزن و مدرك و شوهر نميخواهيم!
2- هم هدف باشند. در هدفهاي نهايي زندگي يعني نزديكي و عبوديت خداوند که شکل هایش میشود جنگ، جهاد، مبارزه و… زن بايد براي خودش در جبهه اسلام و امام زمان، نقش خاصي را تعريف كرده باشد. البته يكي از مشكلات زنها اين است كه ميخواهند حتماً توي خط مقدم بيايند. جبهه جنگ را در نظر بگيريد، نيروهاي شناسايي و اطلاعات عمليات داريم، تخريب، نيروی خط مقدم، تك تيرانداز، ديدهبان و عقبتر كه ميآييم، نيروهاي حامي، تداركات و… همه در يك جهت حركت ميكنند. اگر به خاطر خدا و با اخلاص باشد نميتوانيم نقش هيچكدام را پر رنگتر بدانيم. چون اگر حمايتها نباشد اين رزمنده مقاومتش در هم ميشكند. اسلام نقش زن را در جبهه جهاد، نقش حمايتي تعيين كرده، نه خط مقدم. البته ما به ضرورتها كار نداريم. بايد براي زن مهم باشد كه پشت خط باشد و حمايت مخلصانهاي از همسرش بكند. اين نقش الان كم رنگ شده است و يكي از خطرهايي كه جامعه را تهديد ميكند همين است.
3- اصالت خانوادگي يكي ديگر از معيارهاست. اگر كسي خيلي خوب بود ولي اصالت نداشت، اين يكي از علامتهاي خطر است. نميگويم اينها را رد كنيم ولي بايد آنقدر خوب باشند، كه از اين عامل بگذريم. ما ناگزير از ارتباط هستيم. پدربزرگ، مادربزرگ و… اينها در تربيت بچه تأثير دارند. در روايت داريم: « انظر فياي شيء تضع ولدك، فأن العرق دساس» يعني عامل ژن و وراثت بصورت ناخواسته به تو وارد ميشود.
4- همسر خوش خلق يك اصل است. البته توقعات را بالا نبريم. اگر كسي حالتهاي شبه عصبي و رواني دارد نبايد سراغش برويم.
5- سلامت جسمي و روحي، اينجا جاي ترحم نيست. ما بايد داراي نسل قوي باشيم. حالا خداوند يكي را آزمايش كرده است بايد صبر كند. ممكن است مثلاً كساني توانايي داشته باشند كه آنها را تأمين كنند ولي توليد نسل نشود.
6- فاصله سني نبايد زياد باشد. فاصلهي سني زياد خودبخود درك را كم ميكند. و خصوصاً مسؤوليت مرد را سنگين ميكند. البته حداقل اين است كه سن زن هم بيشتر نباشد.
7- انگيزه ثروت و قدرت مادي نبايد در ازدواج تأثير بگذارد. كسي است كه همه امتيازها را دارد و ثروت هم دارد. و آن امتيازها در حدي است كه بعد بشود از اين ثروت در راه اهداف استفاده كرد. اين عيب ندارد. حضرت خديجه امتيازش ثروت نبوده، ايمان و تواضع و عشق به پيامبر بوده. و آن امتيازات باعث شد كه بتواند از اين ثروت در راه اسلام استفاده كند. ازدواج با انگيزه قدرت مثلاً ازدواجهاي سياسي و حكومتي از اشتباهات بزرگ است.
مجموعاً اينكه در ازدواج نبايد يك عامل را بزرگ كنيم. بايد عوامل مختلف را با هم در نظر گرفت. در ازدواج نميتوان فرمول قاطعي تعيين كرد بايد بررسي كرد. مثل اينكه زيبايي بايد مورد توجه قرار گيرد ولي نبايد تنها معيار باشد. در روايت داريم اگر كسي فقط به زيبايي توجه كند، خدا او را به همان وا ميگذارد.
لباسي براي زندگي
قرآن همسر را تشبيه به لباس كرده است. ما برايتان لباس نازل كرديم. و بعد كلمه ريش را بكار ميبرد كه به معني لباسهاي تزئيني است. يعني در لباس دو جنبه مدنظر است. هم پوشاندن و هم زينت بودن. بعد ميگويد لباس تقوا بهتر است. همسر بايد لباس تقوا باشد، ساتر باشد. عيوب ما را بپوشاند. حافظ باشد. مايه تقويت دينداري ما باشد. بتواند در شرايط گوناگون دوام بياورد. لباس خوب اينطور است. بعضي لباسها شيكاند ولي دوام ندارند. گاهي جنگ است، نا امني است، فقر است، بايد بتواند با شرايط منطبق شود. خانمهاي نازپرورده به درد نميخورند. البته ممكن است كسي دختر يك ثروتمند باشد ولي نازپرورده نباشد. البته اين باز آژير خطر است. من هميشه به طلبهها ميگويم با بزرگان وصلت نكنيد، يعني همان قاعده كه آنها به ما افتخار كنند نه ما به آنها. لباس بايد سبك باشد. همسري انتخاب كنيم كه باري روي دوش ما نباشد. متناسب بودن هم خيلي مهم است. بعضي لباسها براي ما بزرگ است، شايد آن لباس براي ديگري بهتر باشد. بعضيها خيلي سختگيرند، بعضي شل و وارفتهاند. سهل انگار، وسواسي يا لباسهاي تك بعدي به درد نميخورند. از اين گفته قرآن خيلي برداشتها ميتوان كرد. لباس به تو خدمت ميكند. مراقبش نباشي، خدمت رسانيش كم ميشود. آدم با لباسش دعوا ندارد، عيبهاي لباسش را مخفي ميكند. با لباس لجبازي نميكند. يكي ديگر از تعاريف قرآن در رابطه با همسر اين است كه حسنه باشد. در روايت داريم اگر خدا به كسي قلب ذاكر، زبان شاكر و همسري كه يارش باشد، داد اين دعا در حقش مستجاب شده است.
اول… بسم الله
يكي از بهترين شيوههاي تشخيص، واسطه است. بزرگترها بايد به فكر باشند. بي تفاوت نباشند. اين رواياتي كه تشويق به وساطت در ازدواج كرده مربوط به جامعه بسته 1400 سال پيش و شبيه روستاست كه همه زير نظر هم بودند. توي شرايط امروز كه گاهي همسايه، همسايه را نميشناسد بيشتر نياز به وساطت است. يكي از علل افزايش طلاق ازدواجهاي بدون آشنائيهاي عميق است. بايد معرفت عميق باشد و طي مكانيسمي به شناخت برسيم. حالا ممكن است زود يا دير برسيم. در روايات داريم، اگر كسي در ازدواج دو مؤمن وساطت كند تا بين آنها جمع كند، خداوند او را با هزار زن از حورالعين به تزويج درآورد، كه هر زني در قصري از دُرّ و ياقوت است و براي هر قدم، عمل يكسال كه شبها نماز و روزها روزه بگيرد، منظور خواهد شد.
البته نه كسي كه فقط تلفن ميدهد و خودش را راحت ميكند، كسي كه تلاش ميكند تا بين آنها را جمع كند. قرآن هم گفته: «و انكحوا الايامیمنكم و الصالحين من عبادكم و امائكم» يعني خودتان ازدواج كنيد و انكحوا يعني به فكر ازدواج ديگران باشيد. انكح يعني به يك نفر نگفتهاند. دستور بسيج ملي به ازدواج درآوردن را صادر كردهاند.
واسطهها چند رقمند. واسطههاي دلسوز وآگاه، دشمن (كه كم پيدا ميشوند) و واسطهی جاهل. واسطههاي دلسوز و آگاه يعني آنها که همه مسائل را همه جانبه ببينند. هستند واسطههايي كه دلسوزند ولي يك بعدي ميبينند و با معيارهاي خودشان نظر ميدهند. واسطهها بايد كار خودشان را بكنند ولي ما نبايد تسليم محض آنها باشيم. آشنايي مستقيم هم الآن پيش آمده و كاريش هم نميشود كرد در دانشگاه و… ولي من توصيه ميكنم كه اين آشناييها را وصل به واسطه كنيم. مثلاً جوان متعهدي از رفقاي دانشگاه. براي اينكه در ارتباط مستقيم زمينه حضور شيطان مهيا ميشود. وقتي دو نفر ميخواهند خودشان به يك تصميم برسند، آن هم بدون حضور ناظر گاهي وقتها عقل در پرتو نياز نظر ميدهد. جواني كه زن نگرفته بايد توجه كند كه وضعيت خاصي دارد و بعد كه اين حالت از بين برود، قضاوتها فرق ميكند. زيباترين سفرهها، سفره افطار است ولي يك ساعت كه ميگذرد، نسبت به سفره آن احساس را نداريم. دقيقاً دختر و پسر مثل انسانهاي روزهدار هستند كه احساساتشان بالاست، زيبا ميبينند وقتي نظارتها و عقل ديگران وسط ميآيد، خيلي ميتواند ضريب خطا را پايين بياورد.
از كجا آمدهاي؟ آمدنت…
تحقيق ميتواند خيلي كمك كند. از چه قبيلهاي هستند؟ چه روحياتي دارند؟ بعضي وقتها اين تحقيق زود به نتيجه ميرسد و بعضي وقتها دير. مثلاً مال شهر ديگري هستند. البته من توصيه ميكنم تا جايي كه امكان دارد فاصلهها و تفاوت فرهنگها نباشد. هزينهها را زياد ميكند.
تحقيق از خانواده و تحقيقهاي محلي و اينكه چه مدت است توي اين محل هستند، لازم است. در محله قبلي كلي خرابكاري كردهاند، حالا اينجا ميگويند ما از اينها بدي نديدهايم. رو دربايستي نداشته باشيم. بپرسيم قبلاً منزلتان كجا بوده است؟ اشتباه است كه ميخواهيم نفهمند. تحقيق از محل كار، محل درس، معلم، دوستان. در روايت داريم آدمي با دوستش سنجيده ميشود، البته دوستهاي صميمي. چون انسان در دوستي دنبال انس و آرامش است. خواستگاري نوعي تحقيق است. حرفهاي همه خانواده را بشنويم. در روايت از اميرالمؤمنين داريم، نظريهها را ضرب كنيد نميشود آنها را با هم جمع كرد.
پروازهاي شيرين شناسايي
من با اينكه مستقيم به مرحله ديدار برويم مخالفم. مثل اين چيزي كه در تلويزيون نشان ميدهند. پروازهاي شناسايي انجام دهيم و اگر ميشود بدون ديدار طرفين اطلاعات كسب شود، خوب است. نامه يكي از راههاست. چون دخترها عاطفي هستند و بعضيها در خواستگاري رفتن بي رحمند. اگر ميشود عواطف دختر را تحريك نكرد و بدون ديدار به “نه” رسيد حتماً اين كار را انجام دهيم. البته بايد پسرها هم ضربه نخورند. آقايي را ديدم كه پسر را احضار كرده بود به دفترش، سين جيم كرده بود. اين ازدواجها سر بگيرد، بعدها ممكن است انتقامهايي را ايجاد كند. عكس هم ميتواند مؤثر باشد. بچه مذهبيها رويشان نميشود بگويند زن زيبا ميخواهم، ميخواهند ولي نميگويند. لااقل اين است كه بايد بپسندد. يك بعد زندگي اين است. چون شيطان بعد از ازدواج وارد ميشود، ميگويد به تو قالب كردهاند. اسلام به دوام فكر ميكند. بنابراين كليه مزاحمتها را برميدارد. لذا ميگويد در ازدواج ببينيد. در مورد گفتگو در نهجالبلاغه داريم: «ما أزمر احد شيي الا ظهر في فلطاط لسانه و صفحات وجه» هيچ كس چيزي را پنهان نميكند، مگر اين كه در لابلاي لغزش سخن و حالات چهرهاش آشكار ميشود. يعني براي نفوذ به داخل آدم ها، سخن و حالات چهرهشان را بايد بررسي كرد. البته بستگي به قدرت گوينده و هوش شنونده دارد.
چه بگوييم؟
اشكال صحبتها اين است كه گاهي كلي است. عليوار باشد!.. فاطمه گونه باشد. علي وار يعني چه؟… بايد ريز و جزءیش كنيم. ولايتي باشد… دعوا سر كليات نيست، سر شعارها نيست. بحث بر سر جزئيات است. مثلاً خانمي ميگويد: دوست دارم شما خوش اخلاق باشيد. خوش اخلاقي يعني چه؟ ممكن است تصور او از خوش اخلاقي يك آدم ضعيف باشد، كه او هر كاري دلش خواست انجام دهد. به من توجه كند. يعني چه؟ يعني به مادرت توجه نكن. گاهي تصورات اين است.
به نظرم بايد گفتگو را در چارچوب «معيارها، ملاكها، دغدغهها، آرمانها، حساسيت ها، انتظارها و آرزوها» ريز كنيم. در توقعات خانوادهها هم همينطور است. ميگويند ما سختگير نيستيم، يك ازدواج ساده. بعد ميبيني سادهی اينها 5 ميليون تومان است. ساده يعني چه؟ عرف يعني چه؟ گفتگو نبايد احساسي باشد. شعر و عشق و… اينها عقل را براي تصميم گيري ضعيف ميكند. گفتگو بايد صادقانه باشد. جنگ اول بهتر از صلح آخر است. البته ممكن است، زيركيهايي داشته باشيم مثلاً كسي نقص جسمي دارد، ميگذارد كمي جلو برود تا طرف مقابل تصور درستي داشته باشد، بعد ميگويد مثلاً پدر من روستائي است، با لهجه است. هر چيز را كه احتمال ميدهيم مشكل زاست بايد بگوييم. اينها نماد صداقت است و تضمين براي آينده و بعدها اگر شيطان بخواهد در ذهن اين خانم بيايد كه اينها پنهان كاري كردند نميتواند.
استخاره؟!
استخاره لازم است. اما نه به اين شكل رايج، استخاره يعني طلب خير، كشف خوبيها، جَوَلان ذهن، بكاربردن عقل و استفاده از عقل ديگران. معيارهاي ديني را بكار بگير تا خير را بفهمي. يعني دو ركعت نماز بخوانيد و از خدا بخواهيد براي شما خير مقدر كند. اما استخاره به معني تعيين تكليف آخرين راه است. حتي موقعي كه به بن بست رسيديم. اگر ميشود توقف كرد، اينکار را انجام دهيم و 15 روز ديگر تصميم بگيريم. شايد راه حلي پيدا شود. اگر قرار بود اينطور باشد كه پيامبر ميآمد و به هركس يك تسبيح ميداد. ما بايد با دين زندگي كنيم. دين ما حرف دارد. كاربرد دارد. آنها را بايد به صحنه عمل بكشانيم. با استفاده از دين بسياري از تحيرها كنار ميرود. حتي همين استخاره مرسوم هم ميگويند عندالتحیّر است. براي رفع تحيّر بايد ضوابط را بكار بگيريم. بعضيها دنبال كشف آيندهاند. فكر ميكنند استخاره از غيب خبر ميدهد. دنبال چك سفيد امضا و تضمين ميگردند. هيچ تضميني نيست. خدا به پيامبر ميگويد: «قل ما أدري ما يفعل بي ولا بكم» نميدانم چه بر سر من و شما ميآيد. ما مأمور به آينده نيستيم، متأسفانه اين استخارهها خيلي وقتها دروغ هم هست. و وقتي ميخواهند كسي را رد كنند ميگويند استخاره بد آمده. اين خيلي بد است. بجاي اينكه خدا را محبوب دلها كنيم، منفور ميكنيم. جوان ميگويد چرا خدا گفت بد است؟
در روايت داريم پيامبر فرمودند: «إذا عظمت امراً تدبر عاقبته» آينده نگري كنيد، تدبر كنيد. يعني بر پشت حوادث تا جايي كه ميتواني توجه كن. مجموعاً بايد به يك اطمينان نسبي رسيد. صددرصد نميشود. بقيهاش توكل علي ا… است. به قول استاد ما حاج آقا واله مثل هندوانه دربسته است.
مشاوره
در روايت داريم آنهايي كه اعتماد بيش از حد به شخصيت خودشان دارند هلاك ميشوند. مشاوره نوعي زيركي است. مشاور بايد آگاه باشد. لازم نيست مشاور دستور بدهد. بهتر است، معيار بدهد تا ما رشد كنيم. مشاور بايد امين و دلسوز باشد. مشاور احساسي، حسود، بخيل و حريص به درد نميخورد.
آرمانگرايي
بايد آرماني فكر كرد و آرمانها را در همه ابعاد زندگي لحاظ كرد. اما ما ميخواهيم به آرمانها برسيم نه فقط درباره آنها فكر كنيم. پس بايد نگاهي هم به واقعيت موجود داشته باشيم. اين دو ما را متعادل ميكند. زن و مرد سوپرماركت نيستند كه همه صفات جلال و جمال و ثبوتيه و سلبيه را داشته باشند. بيشتر در خانمها ديدهام، شوهري ميخواهم كه در اوج عرفان باشد و مرا بهشتي كند. مگر ما چقدر روي هم اثر داريم؟ چقدر با هم هستيم؟ خيلي حساب باز ميكنيم.
خداوند در سوره مريم سه زن را مثال ميزند. دو تا زن پيامبرند و جهنمي و آسيه زن فرعون است و بهشتي. ما بايد تكيه بر خوبيهاي يكديگر داشته باشيم و عيبها را بزرگ نكنيم. حتي نبايد توقع عمل به همه قولها را داشت. همين كه جرأت قول دادن دارد خوب است. بايد يكديگر را رشد بدهيم. و يك شيب ملايمي به سمت بالا براي خودمان و همسرمان تنظيم كنيم.
مهريه وطلاق
مهريه بايد كم باشد. يكي از دلايل بالابردن مهريه نگراني پدر است. ميخواهد پاي داماد را ببندد. نيت خوبي است ولي نميفهميم. ما بجاي دقت در انتخاب و تكيه بر اخلاق و خدا و بجاي آموزش مدارا و سازگاري به دخترمان، همه اينها را ميخواهيم با مهريه بالا جبران كنيم. الآن آمار طلاق و مهريهها هر دو با هم در حال افزايش است. ما به ظاهر ملت متمدني هستيم ولي در بعضي ابعاد خرافي فكر ميكنيم. خرافي يعني مقارنات را با عمل اشتباه گرفتن. دو چيز همزمان اتفاق ميافتد ما فكر ميكنيم علت است. مهريه بالا نگراني از طلاق را براي زن كاهش ميدهد و يك نوع توهين به زن است. همچنين ما از تأسي به سنت پيامبر و اوليايش محروم ميشويم. البته صداوسيما هم روي اين موضوعات كار نكرده است.
ظلم به جامعه
جهيزيه وظيفه مرد است. سنت خوبي داريم كه تقسيم ميكنيم. ولي نبايد مشقت آورش كنيم. جملهی زيبايي از شعيب در داستان ازدواج موسي نقل شده است. «ما اريد ان اشق عليك». نميخواهم تو را به مشقت بيندازم. پس اگر داماد با خانوادهاي مواجه شد كه نميتوانستند جهيزيه بدهند يا نميخواستند، افتخار كند. خانواده عروس هم بايد عاقلانه عمل كنند. جواني كه خانه ندارد و اول ازدواج جمعيتاش كم است، جهيزيه سنگين را براي چه ميخواهد؟
بچههاي مذهبي بايد سهمي در شكستن رسوم غلط داشته باشند. ولي همه سهم را نبايد يك نفر بپردازد. با پدر و مادرها نبايد از سر تقابل مستقيم بيرون آمد. بايد با کياست و ذكاوت به هدف رسيد. خانوادههايي كه جهيزيه را زياد ميكنند ولو براي آنها فشار مالي نداشته باشد باز هم اشتباه ميكنند. اين ظلمي است كه به جامعه ميكنند. اصلاً يكي از دلايل زيادشدن جهيزيه اين است كه فضولهايي ميآيند و نگاه ميكنند. اگر اقتدار داريم اين را بشكنيم اين نقش خواص است روحانيون علما و اساتيد بايد اين كار را بكنند. مسؤولان و صداوسيما بايد اين الگوها را بزرگ كنند.
وقف براي ازدواج
در نهجالبلاغه آمده است، اميرالمؤمنين وارد خانه کسی شدند. خانه بزرگ بود. حضرت فرمودند تو به اين خانه در آخرت محتاجتري و بعد فرمودند: اگر بخواهي با همين خانه به آخرت ميرسي. اينهايي كه خانه بزرگ دارند بارشان را در آخرت سبك كنند و مجالس اقوام را در خانهشان برگزار كنند و چقدر خوب است كه بعضي وقفها مال اين قضيه باشد. الآن خانهها كوچك است و تالار جزء ضرورتهاست. البته بايد وقف را جهت داد. مثلاً شرط بگذارند كه مهريهشان اينقدر باشد يا چند روز سر اين كلاس بنشينند.
سن ازدواج
در شرايط اضطراري و بحران فعلي كه بچهها شديداً غيرقابل كنترل شدهاند، بايد ازدواجها زود انجام شود. ازدواجهاي دير، خطرش فساد و ازدواجهاي زود خطرش طلاق است. راه حلش هم آموزش است. بچههايمان را قوي بار بياوريم. اينكه دختري اگر ليسانس دارد ديگر دست به سياه و سفيد نزند نشان میدهد، او مدير بار نيامده است. اين قضيهی دانشگاه و مدرك هم به فرهنگ و هم به دين ما ضربه زده است. ديدهام کساني را كه در آستانه كنكور به شدت ارتباط فرزندانشان را با جلسات مذهبي قطع كردهاند. در حاليكه دانشگاه خطرناك است و بچهها بايد واكسينه شوند. خانوادهها بايد آگاهانه، با آموزش و بخاطر خدا اينها را با هم محرم كنند. اگر ما نكنيم آنها خودشان را محرم ميكنند. شيطان آنها را محرم ميكند.
دوران شيرين و …
ازدواج زود، راه حلش دوران عقد است. اين راه حل منطقي و مطابق با نياز الآن است و اسلام هم مخالفش نيست. منتهي سعه صدر و رعايت مقررات ميخواهد. ما ايرانيها پر تکلفيم، به زور ميخواهيم وقتي داماد ميآيد، سفره رنگين بيندازيم. عروس و داماد هم بايد در رفتار و رابطهشان با ديگر اهالي منزل دقيق باشند. پدر عروس غيرتهاي بيجا را كنار بگذارد. زنش است چه فرقي دارد. اما داماد هم بايد بداند اگر زنت است، چرا خرجش را نميدهي. چه اشكالي دارد براي رفت و آمد، پدر خانم را هم در جريان بگذارد. دوران عقد چند خوبي دارد:
ـ دخترها را آماده ميكند. چون آنها عاطفي هستند و خيلي بد است كه دختر يكباره از محيطي كنده شود. اذيت ميشود.
ـ آمادگي اقتصادي ايجاد ميكند، تا داماد پول جمع كند. البته با رسوم غلط و هداياي سنگين، اكثراً اين آمادگي ايجاد نميشود. يكي از رسومات غلط همين شب چلگي است. كه صداوسيما دامن ميزند. چرا ميوه فروشيها را نشان ميدهيم؟ حداقل در مذمتش بگو. تجملگرايي را بكوب!
ـ در دوران عقد شناخت بيشتر و تفاهم بالاتر بدست ميآيد. البته اكثراً از اين فرصت استفاده نميكنند و فقط جنبههاي عاطفي و جنسي و… است بيشتر دامادها در دوران عقد شخصيت خودشان را تخريب ميكنند. نكند پشت سر يك بچه مذهبي بگويند:اي بابا شورش را درآورده، هر روز اينجاست. ما بايد ميزان محبوبيتمان از روز اول تا روزي كه به منزل خودمان ميرويم، كاهش پيدا نكند. ما بايد در دوران عقد گوش شنواي همسرمان باشيم. عيبهايي را كه قبلاً نفهميده بوديم بفهميم و بدون واكنش بيجا براي برخورد با آن مشورت كنيم.
ـ شناخت حساسيتها و هماهنگي با آنها از ديگر خوبيهاي دوران عقد است.
ـ افزايش محبت و مودت و زمينهسازي براي رشد معنوي خصوصاً در خانمها از ديگر دست آوردهاي دوران عقد است.
من به طلبهها ميگويم اگر ميخواهيد تا آخر عمر يك زندگي آرماني پر از مجاهده سخت همراه با درس خواندن داشته باشيد، از دوران عقد مواظب باشيد. بايد حرفهايي را كه اولش زدهايم از دوران عقد آرام آرام نشان بدهيم.
يك حرفهايي ميزنيم بعد كه ميرويم پاي كار ميبيند اصلاً خبري نيست. بعد كه هوسها تمام ميشود و سر زندگي ميروند يكباره زن را در خلأ قرار ميدهد. بد عادتش دادهاي…
من به خانمم گفته بودم مادرم براي من خيلي اهميت دارد. گاهي شبهاي جمعه نميرفتم ميگفتم مادرم تنهاست. يا گاهي شبهاي جمعه عمداً جلسه برميداشتم. ميخواستم القا كنم آن حرفها جديست و از الان شروع شده است.
يک شيب ملايم
آقاي راشد ميگفتند اگر كسي از من بپرسد چند تا منبر رفتهاي اگر 3 تا باشد ميگويم 4 تا چون آخرين منبر هميشه براي همسر بوده است. خصوصاً در دوران عقد از دغدغهها و ايدههايمان صحبت كنيم. بايد طرف را در اين فضا نگه داريم. كساني كه ميخواهند هم به اقتصاد هم به فعاليتهاي اجتماعي و هم به خانواده برسند بايد از وقتشان بهرهوري كنند. البته همه اينها با هم بايد نرم نرم صورت گيرد. يک شيب ملايم به سمت بالا. اول زندگي يك اقتضائاتي دارد. همسرمان تنها هست يا نيست، فرق ميكند. درس ميخواند يا نميخواند. من از اين منظر درس خواندن خانمها را مفيد ميدانم. چون وقتي درس و فعاليتهاي اجتماعي نرم و ملايمي دارند، ديگر لازم نيست همه وقت آنها را همسرشان پر كند. البته الآن فعاليتهاي اجتماعي سياسي زنها به شكل منفي هم ديده ميشود. كه اين با موج فمنيسم مرتبط است. مرز فعاليت خانمها حفظ و آرامش خانواده است. صداوسيما در عوض آمده و زن خلبان را بزرگ كرده است. اين كاملاً ضد ارزش است اميرالمؤمنين فرمودند: «جهاد از زن برداشته شده است ولي جهاد زن خوب شوهرداري كردن است» يا فرمودند: «المرأه ريحانه ليست بقهرمانه» زن گل است، قهرمان نيست. يعني نميتواند بارهاي سنگين بردارد. به زنها ظلم ميكنيم.
نكته ديگر اين است كه اخلاص خانمها را بايد بالا ببريم. بايد بدانند كه اگر پيش چشم مردم نيستند، پيش خدا گم نميشود. ما بيشتر از اخلاص، نمايشها و پزدادنها را تقويت كردهايم. البته مردها هم بايد به اقتضا عمل كنند. من فعاليت ميكنم اما در جايي ميبينم همسرم در حال بريدن است. باز امروز وقت ميگذارم براي روحيه دادن. فتيله را بالا و پايين ميبرم. بچهها هم بايد هواي يکديگر را داشته باشند. الآن او مشكل پيدا كرده، بارش را ما برميداريم. او برود تفريح.
مقداري هم بايد حمايتهاي تشكيلاتي بكنيم. زماني ما جمعي را تشكيل داده بوديم بنام «مجتمع فرهنگي- تربيتي خانواده». هدف اين بود كه خانمهاي مذهبي حمايت معنوي و عاطفي بشوند. يعني اين خانم خودش را متعلق به اين جريان بداند. كار ما اينطور بود كه زن و مرد با هم مينشستند و حرفها را گوش ميدادند. گاهي زنها گوش ميكردند و مردها بچهها را نگه ميداشتند. براي بچههاي 4-3 ساله مربي مهدكودك آمده بود. دختر و پسرها جدا از هم ميرفتند توي اتاق و والدين در كلاسها شركت ميكردند. كار سنگيني بود، نتوانستيم ادامه دهيم.
روحيه دادن به خانمها
بالاخره يكي بايد به خانمها روحيه بدهد كه آنها به تنهايي توي خانه افتخار كنند. مردها هم بايد اين را به رخ بكشند. من به خانمم ميگويم ثواب تو بيشتر است، براي اينكه از من تشكر ميكنند ولي از تو نه. پس اخلاص تو بيشتر است. بچهها روانشناسي زن را نميدانند. گاهي وقتها با يك دوستت دارم، قضيه حل ميشود. با يك گل خريدن، لبخند زدن، گفتن اينكه «تنها بودي؟» رودربايستي را بايد كنار گذاشت. مذهب كه فقط حرم و هيئت و نماز جمعه نيست. توجه به خانواده جزء تكاليف است. اميرالمؤمنين به امام حسن ميفرمايد: «مبادا همسرت بخاطر تو شقي شود» خداوند در قرآن ميفرمايد: «اول خودت و بعد اهلت را از آتش حفظ كن». اگر ما مردم را به بهشت بفرستيم و زن و بچهمان به جهنم بروند، به وظيفهمان عمل نكردهايم.
تقويت معنوي حتي بعد از دوران عقد هم مهم است. شما خودتان جلسه داريد. با بچهها مينشينيد دغدغههايتان دائم تازه ميشود. ولي زن آن دغدغهها را ندارد. چطور ميتواند اين بار را تحمل كند؟ مردها تنوع دارند، آدمهاي گوناگون را ميبينند. پس بايد زني كه توي خانه است معنويتش خيلي بيشتر باشد.
طلاق
علت طلاق در بچههاي مذهبي نپختگي است. بي دقتي در انتخاب، ضعف در برخورد، نداشتن مديريت، بلد نبودن راه تحول و رشد همسر، استفاده بي حساب از عوامل قدرت و اکراه در دادن رشد معنوي است. يعني بدون اقناع و تشويق و معرفت ميگويد تو بايد اينجور باشي.
ما نبايد به سمت طلاق نزديك شويم. طلاق منفور است. مثلاً ما اگر شناسايي كنيم كه چه كساني روي خانم ما تأثير دارند، اگر بد هستند ميتوانيم بدون فهميدن، اين رابطه را كم كنيم. حتي در جمع بچهها، بعضي خانمها بايد مأموريتشان همين باشد. اينها محل اين باشند كه اگر كسي زنش ضعيف است او را به خانه آنها ببرد. عدهاي از خانمهاي قوي بايد حوصله داشته باشند، مهمانپذير باشند. دوست باشند و بدون هياهو كار كنند.
افراط
يكي ديگر از دلايل طلاق ميتواند توجه افراطي به فعاليتهاي اجتماعي باشد. اگر فعاليت ميكنيم و از آن طرف هم تقويت ميكنيم خوب است. فرماندههاي جنگ آن عدهاي كه توجه نكردند و بچههايشان خراب شدند. بخشي مقصر نيستند. بايد جامعه حمايت ميكرده ولي در بخش ديگر مقصرند.
رسانهها
رسانهها به معني عامش بعد از انقلاب مسير بدي را طي كردهاند. ما در يك افراط و تفريط افتاديم. انقلاب شد و ما ميخواستيم از حضور زن در عرصه انقلاب تجليل كنيم. خوب يك تفريطي بود و بنا به ضرورتهايي زنها خانه نشين شده بودند. بعد فكر كرديم كاملاً بد است، آمديم و حضور را افزايش داديم. در صورتی که اسلام حضور حداكثري زن را نميخواهد. متأسفانه در هفتهی زن بيشترين ضربه را به زن زديم. ديده بودم چند سال موقع تحويل سال، با هنرمندها و ورزشكارها و كساني كه بي مهابا در اجتماع حضور دارند، مصاحبه ميكند. زنهاي اينگونه را بزرگ كرديم و به اسم حضرت زهرا، الگوهاي ديگري را مطرح كرديم و بدتر از همه حضرت زهرا را بايكوت كرديم. شما تا به حال چند بار اين روايت را از تلويزيون شنيدهايد که وقتي پيامبر تقسيم كار كردند و گفتند كارهاي بيرون مال علي و كارهاي داخل مال حضرت زهرا، حضرت فرمودند: «خدا ميداند چقدر خوشحال شدم كه بار ارتباط با مردان از دوش من برداشته شد». ارتباط با مرد مگر حسن است؟ حضور حضرت زهرا در جامعه هم اضطراري و حداقلي و هم با رعايت كامل عفت بوده است. اين را تعميم ميدهيم. خانم مهندس معدن نشان ميدهيم. خانم ورزشكار را نشان ميدهيم كه در ميدان آزادي از راپل پايين ميآيد.
فريب
معمولاً آدمها، خوش اخلاقيشان در بيرون خانه بيشتر است. توي محيط كارمان زني خوش اخلاق كنار دستمان نشسته است. شيطان ميآيد و ميگويد كاش اين زنت بود، ببين چقدر خوش اخلاق است. در حاليكه ممكن است او هم با شوهرش مشكل داشته باشد. كي گفته فرصتهاي شغلي زنها بايد با مردها برابر باشد؟ پس چرا اسلام گفته مديريت و نفقه با مرد است؟ شما كه عرضه شغل پيداكردن براي مردها را نداريد، چرا بازار اشتغال را شلوغتر ميكنيد؟ اين به بي عدالتي دامن ميزند. بايد زنهاي خانهدار را بزرگ كرد. قرآن در داستان موسي در سوره قصص ميگويد كه موسي به دختران شعيب گفت شما اينجا چكار داريد؟ يعني حضورشان را زير سؤال برد. آنها گفتند تا اين مردها گوسفندهايشان را آب ندهند ما جلو نميآييم. بعد جواب سؤال توي ذهن موسي را دادند و گفتند: پدرمان پيرمرد است. اضطرار است. پس اين آيه ميگويد حضور حداقلي زن با رعايت عفت. حالا در هر بانكي كه ميروي ميبيني خانمها را جلوتر گذاشتهاند. استثمار يعني همين. چه کسي اين كار را رواج داده. به نظر من صداوسيما باید در جهت عكسش حركت میکرده که نكرده است. البته نميگويم همه اينها آگاهانه بوده. شايد جاهلانه بوده، اما دير نشده، حالا برگرديم. اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه ميفرمايند: «بدترين خصال مردان بهترين خصال زنهاست». كبر، ترس و بخل براي زنها خوب است. پس ارزشها متفاوت ميشود. در دولت جديد هم من اين رويكرد را نديدم. يك علتش دموكراسي است. فريب دادن نصف جمعيت.
دو روي سكه
پيامبر سه وظيفه را به عهده مردان گذاشته اند:
1- معاشرت جميله: مردی موفق است که وقتی به خانه ميآيد، هیجانی از شادی ایجاد کند. با روي خوش احوالپرسي كردن، توجه کردن به زحمات طرف مقابل. سلام کردن. خسته نباشید گفتن. حوصله داشتن وگوش دادن و نگاه کردن. روایتي داريم كه اگر مردی به زنش بگوید دوستت دارم، فراموش نمیکند. گفتن اين جمله بايد عادی و راحت باشد.
۲- وسعت با تقدير: يعني به فکر توسعه باشد اما با اندازهگیری و حساب و كتاب كه اسراف نشود.
۳- غيرت با پاكدامني: مرد باید غیرت داشته باشد یعنی به همسرش عشق بورزد و از این که بخواهند به همسرش چپ نگاه کنند، ناراحت بشود. قرآن برای زنهایی که شوهر دارند و مردهایی که زن دارند، واژة حصن را بکار برده است. تحصن یعنی اگر غیرت داری، خودت هم پاکدامن باش و به بیگانه نظرنداشته باش.
امام صادق(ع) فرمودند حق زن برشوهرش اينست كه او را سیر کند، بپوشاند واگر اشتباهی کرد، ببخشد. یعنی اهل انصاف باشد. همچنين درجاي ديگري ميفرمايند: مرد بايد به ظاهرش برسد، این عامل افزایش عفت زن است. بعد فرمود تو دوست داری همسرت را در یک حالت بدي ببینی ؟ او هم دوست ندارد.
پيامبر درمورد وظايف زنها هم فرمودند: زنی که در خانة همسرش چیزی را جا به جا کند، خدا به او نگاه ویژه میکند و او را عذاب نمیکند. امیرالمؤمنین فرمود: “ جهاد المرء حُسنُ التبَعلُُ “ جهادزن خوب شوهرداری کردن است. یعنی ثواب مبارزه را دارد. بعضي مردها هم ممکن است، تشکر نکنند، خودشان ضرر میکنند. زن ميتواند اين نيت را داشته باشد كه خدایا من به این مرد خدمت نمیکنم، به تو خدمت میکنم. يا اينكه فرمود: اگر زنی به همسرش یک لیوان آب بدهد “ شَربه من ماء “ ارزشش از عبادت یک سال بیشتر است و از رحمت خدا به دور است زنی که “ تؤذی زوجها “ همسرش را اذیت کند، فَغُمُّهُ “ غمگینش کند.
خانواده
از امام باقر است كه محبوبترين نهاد نزد خداوند خانواده است. خانواده بدون نظم و قانون شكل نميگيرد. اسلام وظايفي را براي طرفين تعيين كرده است. اين وظايف جزء حقوق است. حق زن يا حق مرد براي جلوگيري از ظلم و ايجاد امنيت است. اما خداوند نخواسته خانواده اينطور اداره شود. زندگي با تكيه بر اخلاق خوب اداره ميشود. حقوق كف است و اخلاق سقف.
روابط خاص زناشويي حق دوطرف است. مهمترين حقوق زنها نفقه است. يعني تأمين نيازهاي متعادل زن غذا، مسكن، لباس، وسايل زندگي حتي هزينه آرايش.
رعايت عدالت جزو حقوق است. زور نگويد. مال زن را محترم بشمارد. و براي او شخصيتي مستقل قائل باشد. اما اطاعت، از مهمترين حقوق مرد است. آيه زيبايي در قرآن است: «ان ا… يأمربالعدل و الاحسان». عدالت حق است و احسان فراتر از حق است. آن آرامشي كه خداوند گفته با رعايت صرف حق مهيا نميشود. پادگاني و سرد ميشود.
در اين عدل چند نكته است:
خداوند عادل است يعني تكليف به قدر وسع ميكند. پس اگر ما هم از همسرمان چيزي خواستيم كه بيش از توانش بود ظلم است. مثلاً پسر يا دخترآوردن يا اصل نازايي. خداوند در قرآن ميفرمايد: «يحب لمن يشاء اناث و من يشاء ذكورا» خداوند به هر كس بخواهد دختر و به هر كس بخواهد پسر ميدهد.
چيزهايي را كه خداوند واجب نكرده واجب كنيم. اين ظلم است.
در روايت اميرالمؤمنين عدل را به انصاف تعبير كردهاند. انصاف يعني آنچه را براي خودت ميخواهي براي او هم بخواه. بدون درك، عدالت ميسر نيست ظلم ناخواسته است.
تقاضامنديم آمار عزب اوغلي هاي موجود در تحريريه و مديريت تريبون را الساعه منتشر بفرمائيد
اجركم عندالله
احسنت، برادر نظافت، اما باید این نظرات را از رسانه ملی بیان فرمایید، چون مخاطبین بسیارند و در اینترنت کمتر.
در ضمن نظر آقا یا خانم اشرفی نسب، مرا یاد شخصی انداخته، که در واپسین لحظات عمر مبارک حضرت علی(ع)،( که فرموده بودند : تا در میان شما هستم سئوالات را بپرسید.) که پرسید: تعداد موهای ریشم چقدر است.
آقا يا خانم منصور كامنت من يه شوخي بيشتر نبود داداش
درود بر شما
درود بر خود شما :))
درود بر شرفت درود بر روحت مصالح :)