وقتی اهداف بزرگند موانع رسیدن به این اهداف نیز بزرگند.
در ایران نیز این قانون طبیعت جاریست. مشکلات موجود در این کشور پیچیده اند و دستهایی که مانع رفع این مشکلات و البته ایجاد آنها میشوند، پیچیدهتر. از مشکلات اقتصادی و سیاسی حساب کنید تا مشکلات فرهنگی و اجتماعی و از دستهای صهیونیستی و آمریکایی و انگلیسی حساب کنید تا دستهای داخلی و مثلث مافیایی معروف زر و زور و تزویر. و اگر کسی بخواهد مشکلی را حل کند باید دل شیر داشته باشد. به عنوان مثال اگر کسی بخواهد یک طرح اقتصادی مصوب را اجرا کند از طرف مصوبان طرح به گداپروری متهم میشود. البته هدف از این مثال دفاع یا نقد احمدینژاد نیست بلکه نشان دادن گوشهای از نوع بافت مدیریتی کشور است که مانع رفع مشکلات موجود میشود. البته ریشهی اصلی این معضل بر میگردد به فراری مدیران از گفتمانی که امام خمینی و فرزندان انقلابیاش آن را مطرح کردند. چرا که ما اعتقاد داریم بعد از انقلاب اهدافی داشتیم که برای تحقق آنان مدیریت انقلابی با فرهنگ ایرانی و اسلامی نیاز است. مدیریتی که در دانشگاهها تدریس میشود به همان درد علوم انسانی دچار است که دانش آموختگان آن اغلب دارای افکار ماتریالیست و سکولارند هر چند در ظاهر چنین ادعایی نداشته باشند اما در واقع آنچه در عمل دیده میشود چیزی غیر از این نیست. البته موضوع این نوشتار علوم انسانی نیست. مشکل عدم فرهنگ سازی و معرفی اسلام ناب و در کنار آن عمل به آن است و لذا حوزههای علمیه نیز در معرض نقد قرار میگیرند.
این مقدمهها را چیدم تا بگویم از گفته چند روز پیش رئیس قوه قضائیه که بیان کردند: «دستگاه قضایی در برخورد با مفاسد اجتماعی مصمم است»، نه تنها خوشحال نشدم بلکه ناراحت نیز شدم. ناراحت از اینکه تا کی به فکر مُسکن درمانی برای یک بیماری سرطانی فرهنگی خواهیم بود؟ هر چند سطح جامعه باید از مظاهر فساد پاک شود چرا که اجتماع برای عموم مردم است و نباید حق هیچ کسی توسط دیگری پایمال شود حتی حق آرامش و امنیت روانی و روحی. تظاهر به فساد خود مولد فساد است و به نوعی تبلیغ فساد است. اما آیا تمام مسئله این است؟ اگر قوه فضائیه در برخورد با مفاسد اجتماعی مصر است پس متهمان ردیف اول این دادگاه آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و تحقیقات، وزارت کار و امور اجتماعی، وزارت مسکن، سازمان ملی جوانان، وزارت بازرگانی و اداره گمرک، قوه مقننه،…و قوه قضائیه اند. واقعا کدام یک از این ها متهم اصلی مفاسد اجتماعیاند و البته سهم خانواده و خود فرد در این فسادانگیزی کجاست؟
تا زمانی که به این سوال اساسی پاسخ داده نشود چنین اظهاراتی حتی اگر از جانب ریاست دستگاه قضا گفته شود، آب در هاون کوبیدن است. یکی از وظایف قوه قضائیه پیشگیری از وقوع جرم است. اگر به مفاسد اجتماعی به چشم جرم بنگریم چه پیشگیری در این مورد از طرف قوه قضائیه شده است؟ آیا فرهنگ ایرانی اسلامی توسط نهادها و متولیان فرهنگی در این مملکت جریان سازی شده است؟ صدا و سیما کدام فرهنگ را به جوان ایرانی معرفی کرده است؟ وقتی تلوزیون را باز میکردیم و میکنیم در گوشهی آن پیام اصلاح الگوی مصرف و سال کارمضاعف و همت مضاعف را میدیدیم و میبینیم و در صفحهی اصلی تبلیغات و فیلمها و سریالهایی که در نگاه خوشبیانه پیام اصلیشان اشاعهی فرهنگ مصرفگرایی و تجملگرایی است، گذشته از محتوای ضدفرهنگی برخی برنامهها که شخصیتی مثل حجة الاسلام پناهیان به جوانان توصیه میکند که اگر به فکر ایمانتان هستید برخی سریالها را نبینید.
آموزش و پرورش در امر تعلیم و مخصوصا تربیت چه گلی به سر این جوانان زده است؟ جز اینکه در برنامهی هفتگی اکثر مهد کودکها کلاس حرکات موزون! در کنار کلاس قرآن جا داده شده است، جز اینکه سر کلاس اول اولین جملهای که یاد میدهند «بابا آب داد» است و دومین جمله «بابا نان داد» و از همان ابتدا راحت طلبی و خوردن بیزحمت در نهاد کودک مسلمان ایرانی نهادینه میشود، جز اینکه کلاس دین و زندگی و قرآن کسل کنندهترین و بیارزشترین کلاسهای دوران تحصیل است. و الا یاد دادن حروف الفبا و خواندن و نوشتن را کشورهای بیگانه که اسلام در هیچ کجای چارچوب حکومتی آنها قرار ندارد که بهتر از ما یاد میدهند. به عنوان مثال در کشوری مثل ژاپن اولین جملهای که کودک ژاپنی در کلاس اول یاد میگیرد این است که «من روی پای خودم میایستم».
کدام کار فرهنگی در حوزه عمران و خدمات شهری صورت گرفته است جز نصب کتابخانه سیار در اتوبوسهای شرکت واحد آن هم تنها در تهران و بازگشایی چند تا فرهنگسرا آن هم باز تنها در تهران. سالها قبل در اخبار شنیدم دولت چین برای حفظ امنیت روانی و روحی شهروندانش تصمیم به تفکیک واگنهای مترو بر اساس جنسیت گرفته است اما گویا هنوز در کشور ما چنین تفکیکی احساس نیاز نشدهاست. کدام متولی امور فرهنگی سری به واگنهای مختلط مترو در ساعات شلوغ زده است تا اوضاع نابسامان ضدفرهنگی متروها را ببیند؟
بودجهی فرهنگی ناچیز دولت در کجا مصرف میشود؟ آقای مشایی که نگران ظهور امام زمان(عج) هستی آیا اختصاص وامهای کلان به هنرپیشههایی که درد مشترکی با جوانان این سرزمین ندارند، از میان برداشتن موانع ظهور آقاست؟ آقای حسینی که بنا به گفتهتان به علت رشد فرهنگی مردم، فیلمهایی که در دوران اصلاحات اجازه اکران نمیگرفتند در دوران شما اکران میشوند، شما چرا؟ شما چرا کاری نمیکنید؟
آقای مطهری که دغدغهی فرهنگیات مرا کشته، کدام قانون را در مجلس به تصویب رساندهای که بخش فرهنگی را از مظلومیت در آورده؟
آقایان و خانمهای محترم حوزههای علمیه آیا وقت آن نرسیده که برای یک بار هم که شده منشور روحانیت امام را بخوانید؟
در انتخابات دهم ریاست جمهوری چقدر بحث و مناظره دربارهی برنامههای فرهنگی نامزدها شد و آیا اصلا دغدغهای در این زمینه وجود داشت؟
متولیان امور فرهنگی آیا به تولیدات فرهنگی داخل کشور مانند پوشاک و واردات محصولات خارجی نظارتی با دید فرهنگی صورت می گیرد؟ آیا این جای تامل ندارد که تنها کشور شیعی جهان که علمدار مبارزه با ظلم و بیعدالتی در جهان است، اکنون کشور دوم بعد از عربستان در مصرف لوازم آرایشی در خاورمیانه و جزو کشورهای در صدر جهان در تعداد جراحیهای زیبایی دماغ است؟ آیا این فاجعه نیست که سن بلوغ پائین آمده و سن ازدواج بالا رفته؟ راستی صدای شکسته شدن پایههای فرهنگی کشور که رهبر انقلاب 15 سال قبل و شاید بیشتر هشدار آن را داده بود، هنوز به گوش شما نرسیده است؟
خانوادهی ایرانی آنقدر که به فکر رفع نیازهای مادی فرزندت هستی آیا به فکر رفع نیازهای روحی و معنوی او نیز هستی؟ امام حسن مجتبی می فرمایند:”تعجب می کنم از کسانی که در غذای جسم خود فکر میکنند ولی در امور معنوی و غذای روح خود نمیاندیشند.” راستی فکر کردهایم روز عاشورا چرا حضرت سیدالشهدا به اهالی کوفه فرمودند:” علت این که سخنان من در شما اثر نمیکند این است که شکمهای خود را با مال حرام پر کردهاید”؟ و چرا نفرمودند علت این که سخنان من در شما اثر نمیکند این است که مثلا ابن زیاد حاکم شماست؟ آقای رئیس قوه قضائیه آیا مبارزه با مفاسد اقتصادی تمام شد که به سراغ مبارزه با مفاسد اجتماعی رفتید؟ یا تصمیم دارید هر دو مبارزه را هم زمان فرماندهی کنید؟ اگر دقیق بنگرید یکی از ریشههای مهم مفاسد اجتماعی را باید در مفاسد اقتصادی جستجو کرد. کم نیستند کسانی که فرهنگ را به سیمی سیاه میفروشند.
وزارت علوم و شورای خیلی عالی انقلاب فرهنگی وقتی اکثر استادان دانشگاه من رسالت تاریخیشان را این میدانند که علوم ترجمهای غرب را به مغز من فرو کنند، آیا این دانشگاه انسان ساز خواهد بود یا ماشین ترجمهگرساز؟ آیا این دانشگاه مجری وحی خواهد بود یا مجری افکار کانت و هگل؟ اینها که گفته میشود میگویند : آفرین که آرمان خواهید، اقتضای جوانیست. ما هم وقتی جوان بودیم مثل شما بودیم دو آتیشه و افراطی و بی ترمز! ما از این میگذریم و به خود زحمت نمیدهیم که کجاندیشان بیخرد را روشن کنیم که با این افاضات شما، امام روح الله افراطی تر از ما و رهبر مظلوم هم دو آتیشهتر از ما هستند.
اما این هشدار جدی است؛ نیاز مبرم امروز کشور تحول در افکار مدیران و مسئولین است چرا که تا فکر و ساختار مدیریتی اصلاح نشود فرق طلا و مس بازشناخته نمیشود و در این بین گروهها و مدیرانی هستند که از این اوضاع نهایت سواستفاده را میکنند و طلا را به جای مس و مس را به جای طلا عرضه میکنند. در چنین شرایطی حتی اگر نرمافزار لازم برای نیل به آرمانهای انقلاب لااقل اهداف چشم انداز 20 ساله در دسترس باشد، تا زمانی که نظام مدیریتی اصلاح نگردد این برنامهها نیز به ثمر نخواهد نشست چرا که انحطاط و فساد مدیریتی قتلگاه آرمان و اندیشههاست. برای این انقلاب هم دل شیر میخواهد و شجاعت و همتی مضاعف.
Sorry. No data so far.