به گزارش عدالتخواهی ، روز دوشنبه در جلسه هفتگی جنبش عدالتخواه دانشجویی آقای سلیمی نمین محقق و تاریخنگار، به تشریح چگونگی شکلگیری حلقههای قدرت و ثروت پرداختند. در ادامه خلاصهای از مباحث مطرح شده توسط ایشان میآید.
باید توجه داشت که گمانه زنیها در مورد تحلیل فضای فعلی کشور، امکان اینکه واقعیت داشته باشند هست. مثلا اینکه فراماسونها نفوذ کردهاند. بالاخره دشمن انقلاب با یک روش صرفا دشمنی نمیکند. و تلاش دارد از روشهای مختلف و به صورت همزمان به انقلاب ضربه بزند.
اما آیا میتوان احتمالات را مبنا قرار داد؟ مطمئنا خیر. چرا که مبنا قراردادن این احتمالات تنها سبب مخدوش شدن اذهان میشود.
به طور قطع هر دولتی دارای قدرت است. فارغ از گرایشهای دولتها این واقعیت وجود دارد. و همیشه عدهای هستند که فارغ از گرایش دولت برای بهره بردن از قدرت به دولت نزدیک میشوند. سپس تلاش میکنند تا جای خود را در دولت نهادینه کنند تا با تغییر دولت ، تغییری در وضعیت آنها ایجاد نشود.
برخی از حرکتهای دولت دهم نشان دهنده وجود تمایل برای ماندن در قدرت است. عدهای این حرکتها را توجیه میکنند و میگویند که دولت ایشان حق است و لذا میتواند از ابزار استفاده غیردرست انجام دهد . باید این سئوال را از این دسته پرسید که آیا رواست برای کمک به یک محروم از دیگران دزدی نمود؟
رویکرد معطوف به قدرت یکی از زیانبارترین رویکردها در دولتهاست. سبب میشود تا دولتها مملو از متملق گویان شود.
غلو بزرگ دیگری که گفته میشود این است که احمدی نژاد توانسته قطار انقلاب را به مسیر صحیح بیاورد و نباید اجازه بدهد تا دوباره این قطار از مسیرش خارج شود، مردم نیز امکان اشتباه دارند و نباید به آنها سپرد. همین غلو را در زمان هاشمی نیز اطرافیانش انجام دادند. امثال مهاجرانی.
نظام اسلامی ما یک ساختار بسیار قوی دارد و برای همین نیز دشمنی استکبار را برانگیخته است. اگر ساختار محکم نبود آنها نیز تلاش به این حد نمیکردند و رها می نمودند تا خود ساختار از بین برود. اما دلیل دشمنی زیاد آنها استحکام ساختار سیاسی است.
در ساختار سیاسی ما رهبری بالاترین رکن نظارتی است. و در هیچ سیستمی اجازه نمیدهند که بالاترین رکن نظارتی درموارد متعدد ورود نماید ، و به کارهای خرد درگیر شود، بلکه با فعالیت نهادهای نظارتی میانه مسایل را پیش میبرند. در اینجا نقش نهادهای نظارتی برای جلوگیری از فساد مشخص میشود.
ما دو نوع نهاد نظارتی در نظام اسلامی داریم. یکی مردم هستند و یا همان نظارت عمومی و دیگری نهادهای رسمی نظارتی که در قانون پیشبینی شده اند. برای استفاده از مردم باید بسترهای لازم آماده باشد، اما این بسترها آماده نشده است. نهادهای رسمی نیز یا توسط مفسدین دور زده میشوند و یا با نفوذ به داخل آنها افراد داخلی را همراه خود می نمایند.
در دروه الان سازوکار آلوده کردن نهادهای نظارتی بسیار پیچیده شده است. به تدریج ابزارها پیشرفت کرده است. نمونه دانشگاه آزاد بسیار مهم است.
در رقابتهای حزبی عمدتا تغییر نفر مدنظر است. یعنی تنها به دنبال راس هستند نه آن بدنه پنهان که ساختار را تشکیل میدهند. ما باید به تغییر ساختار توجه داشته باشیم. ما باید در شناسایی بدنه پنهان تلاش نماییم. معمولا این بدنه پنهان در زیر چتر یک شخصیت بزرگ پنهان میشوند. بدنه پنهان افراد متجمع در قدرت هستند.
لایههای پنهان یک خطر جدی است و باید جدی گرفته شود. عدم حساسیت سبب ضربه خوردن شدیدتر میشود. دانشگاه آزاد یکی از لایههای پنهان است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
شاخصهای لایههای پنهان : ۱- تشکیل گروهی در دولت برمحور ماندن در قدرت. ۲- تملقگویی و پیگیری فرد محوری که در نتیجه آن فرد بر قانون برتر میشود، فرد را در مقابل قانون بزرگتر میشود. ۳- ابزار اقتصادی ۴- ابزار فرهنگی
Sorry. No data so far.