چهارشنبه 05 می 10 | 09:08

حرکت در لبه‌ی تیغ…

ما می‌توانیم توصیه کنیم که هوچی بازی نکنید، ولی این یکی از واقعیت‌های بحث است. بچه‌ها می‌دانند کسی که یک نظری را با هوچی بازی بیان می‌کند، طرف مقابل هم اگر به همین شیوه مناظره کند، کلاً بحث به درد نمی‌خورد و صرفا یک عقده گشایی می‌تواند باشد، ولی شما در برخی از همین مناظره‌ها می‌بینید که وقتی طرف خیلی مسلط به خودش است، این را مردم می‌فهمند…


تریبون مستضعفین– بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر در حال آماده سازی ویژه نامه ای است با موضوع کرسی های آزادفکری، تا انشاءالله مانند ویژه نامه ی قبل انعکاس که با موضوع حوادث پس از انتخابات آماده شده بود، در دانشگاه های کشور توزیع شود.
در این ویژه نامه ضمن مصاحبه های اختصاصی با برخی مسئولین مانند دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاون فرهنگی وزیر علوم، رئیس نهاد رهبری در دانشگاه ها، و اساتیدی مانند آقایان عباسی، زیباکلام، خسروپناه، جلیلی، فیاضی، ترکشدوز، کوشکی، سوزنچی، فیاض، سیدجوادی، حاج ابراهیم، شریعتی، شکوری راد، و… تجربیات دانشگاه های مختلف در زمینه ی برگزاری کرسی های آزادفکری جمع آوری شده است. گردآوری تحلیلی صحبت های مرتبط بزرگان (حضرت امام، آقا، شهید بهشتی، شهید مطهری و…)، طرح ها و آئین نامه های تهیه شده، اخبار، ایده ها، و مقالات دانشجویی پیرامون جوانب کرسی های آزادفکری، دیگر بخش های این ویژه نامه را تشکیل می دهند.
هدف این ویژه نامه، جریان سازی و کمک به راه اندازی و پررنگ کردن این موضوع در فضای دانشگاهی کشور، و توزیع تجربیات و ایده ها، پاسخگویی به ابهامات رایج، و اطلاع رسانی نسبت به وضعیت و نظرات صاحب نظران در این حوزه است؛ تا انشاءالله شاهد تحرک بیشتر در این کار مهم باشیم.
در ادامه یکی از مصاحبه‌های اختصاصی این نشریه را مطالعه می‌کنید. ان شاء الله تریبون مستضعفین مطالب دیگری از این نشریه مفصل نیز منتشر خواهد کرد.

*****

حجت­ الاسلام قاسمیان، استاد خوش­فکر گروه معارف دانشگاه صنعتی امیرکبیر، و معاون سابق پژوهشی حوزه­ های علمیه تهران است که اکنون بیشتر وقت خود را به مدیریت مدرسه ­ی علمیه­ ی مشکوة اختصاص می­دهد؛ مدرسه­ ای که با طرحی نو و با حمایت شخص رهبر عزیز انقلاب اسلامی راه­ اندازی شده است. در مصاحبه­ ای که با ایشان داشتیم، بر ملاحظات راه­ اندازی کرسی­ های آزادفکری تأکید، و پیشنهاداتی را ارائه کردند.

تعریف و ویژگی کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها از نظر شما چیست و آیا تفاوتی بین کرسی‌های نظریه­پردازی، آزاداندیشی و آزادفکری قائل هستید؟

بین آزادفکری و آزاد اندیشی تفاوتی نمی‌بینم، ولی بین این دو و نظریه­ پردازی خیلی فاصله است، اتفاقاً من می‌خواستم به همین نکته اشاره کنم که بحث‌های خیلی مبنایی نکنید. این یک ضرورت دانشگاهی بوده است که حضرت آقا مطرح کرده‌اند، کاری است که خیلی لبه‌ی تیغ راه رفتن است. اگر به سراغ بحث‌های خیلی مبنایی بروید، به همان مشکلی مبتلا می‌شوید، که آقای سروش می‌آمد در دانشگاه‌های فنی بحث‌های خیلی مبنایی مطرح می‌کرد. یعنی بحث اگر از یک حدی مبنایی تر شود وارد نظریه پردازی می‌شود و هر موضوع آن سلسه جلسات متوالی می‌طلبد. مثلاً همین موضوع که آیا در دین، بحث سیاسی داریم؛ خودش سلسله جلسات متوالی می‌طلبد. یا مثلا درباره‌ی تدفین شهدا بحث به گونه ای نباشد که به مبانی کشیده شود. حوزه نظریه پردازی کار دانشجو نیست، کار شورای انقلاب فرهنگی است. ولی بحث‌های مبتلا به در زمینه‌های فکری و در زمینه‌های دانشجویی افراض شود و همین‌ها بشود موضوع بحث. باید حواسمان به مرزها باشد، خط قرمز‌ها را اگر بچه‌ها رد کنند، آش را با جایش بر می‌دارند، آن وقت شما اصل قضیه را از دست می‌دهید. البته خط قرمز‌ها در همه جای دنیا وجود دارد، مثلاً در آمریکا شما می‌توانید به بوش یا اوباما فحش هم بدهی، ولی حق نداری به اسرائیل اعتراض هم بکنی، و این جزو خط قرمزهایی است که رعایت هم می‌کنند، لذا باید فضای رد نکردن خط قرمز‌ها ایجاد شود.

البته شما کاملاً نیاز به تجربه دارید، برای کسانی که زیاد اشکال می‌گیرند، باید این کار پخته شود. شما هم در کنارش یک لیستی داشته باشید و زمان و موضوع کرسی‌ها را مشخص کنید. این می‌تواند تحرکی باشد، برای دانشجویان اهل فکر. بچه هایی که فکر می‌کنند، می‌توانند بدون این که استادی باشد و معذور باشند مجال پیدا کنند که در یک جلسه دانشجویی نظر خود را اعلام کنند، منتهی باید این‌ها تزریق فکری شوند. می‌شود چهار دانشجو برای یک موضوع پرورش داد. چون این موضوع خیلی مهم است، مثلاً شما یک بحثی راه می‌اندازید راجع به عصمت امام، الان هم، این کتاب‌های “مکتب در فرهنگ تکامل” دست خیلی­ها هست و خیلی‌ها هم می‌خوانند، خوب یک نفر بیاید چند شبهه اساسی وارد کند، کلاً بحث را زیر سؤال می‌برد، و اگر طرف مقابل هم نتواند جواب بدهد، کلاً آنجا حقی ضایع می‌شود. همیشه کسی که مدافع است خیلی کارش دشوار است. شبهه وارد کردن آسان، ولی دفاع کردن بسیار مشکل است؛ سنگ در چاه انداختن هنری نمی‌خواهد ولی در آوردنش خیلی سخت است. با توجه به این که پای اساتید هم در این قضیه باز نیست و نباید هم باشد، احتمال انحراف زیاد است. بچه‌ها را از جهت اعتقادی آماده کنید، که یک چیزی در چنته داشته باشد. وقتی یک جریان راه می‌افتد خیلی جریان‌ها این را ساپورت می‌کنند، اگر ساپورت نشود، یا منحرف می‌شود و یا حذف می‌شود، یک از این ساپورت‌ها استفاده از اساتید است ولی نه به اسم کرسی‌های آزاد اندیشی؛ از اساتید راجع به محورهایی که در جلسات گفتگو مطرح می‌شود در جلسات جداگانه ای استفاده کنید. چون خیلی از وقت‌ها تلنباری از اطلاعات جمع می‌شود و هیچ کدام همدیگر را نقد نمی‌کنند، فقط یک سری اطلاعات می‌دهند و بسیار استعداد این را دارد که بر گیجی شنونده تأثیر بگذارد. خُب این کرسی‌ها باید بدون حضور اساتید باشد چون قرار است دانشجو صحبت کند و نظرش را اعلام کند، منتهی ممکن است شما یک کلاسی در آنجا بگذارید و در باره‌ی بحثی که مطرح شد، از اساتید سؤال کنید و در آن جا یک عده‌ای می‌آیند و جمع بندی قضایا را می‌بینند و متوجه می‌شوند. قبلاً هم، شهید مطهری، شهید بهشتی بودند که سؤالات بچه‌ها را پاسخ می‌دادند. اگر این جلسات به سؤال کردن از اساتید منجر نشود بعد از مدتی معلوم می‌شود که هیچ نتیجه‌ای ندارد، یک منطق شک‌گرایانه در انسان به وجود می‌آورد، این جور تلقی می‌شود که هیچ چیز قابل اثبات نیست و همه چیز مشکوک است، هیچ چیز در بوته‌ی نقد نمی‌تواند برود.

نسبت بین مناظره و رسیدن به حقیقت چیست؟

امکان دارد که حقیقت در مناطره روشن شود ، مثلا بعضی‌ها می‌گویند که پیامبران مناظره نکرده‌اند و فقط به ذنبال ابلاغ یک سری پیام‌ها بوده اند.

هیچ کدام این‌ها اصالت ندارد. ما در فرهنگ اهل بیت اصلاً چیزی به نام مناظره داریم، اصلا کتابهایی به اسم احتجاج نوشته شده است که مجموعه مناظراتی بوده که این‌ها انجام می‌دادند، مثلاً در زمان مأمون که خیلی شبهات مطرح می‌شد، از جانب خود مأمون و از اون طرف هم خُب مناظرات امام رضا و امام جواد خیلی زیاد بوده است. ولی نمی‌توانیم بگوییم این روش­ها اصالت دارند، هر کدام از این‌ها که مفید باشد، انجام می‌دهیم. مناظره کردن؛ اگر تحت امور اخلاقی انجام شود مفید است، و گرنه اصلا مفید نیست، بحث‌هایی که با توهین همراه است اصلاً مفید نیست و همه را در مواضع خود تثبیت می‌کند، ولی اگر حرف حسابی زده شود خود مخاطب هم تشخیص می‌دهد که به درد بخور است، مثلاً یک نفر می‌آید می‌گوید که ما در اسلام اصلاً ولایت فقیه نداریم، بعد طرف مقابل می‌آید چندین آیه و روایت و منبع در این باره می‌خواند، خُب مخاطب می‌فهمد و نتیجه گیری می‌کند. قبلاً فقط یک نفر یک طرفه می‌گفت، ما هم قبول می‌کردیم. تضارب آرا فرد را به نتیجه‌ی درست تری می‌رساند. از اون طرف هم چون اعتقادات بعضی از معتقدین با احساسات همراه است، اگر حرکت ساپورت نشود این آدم بی‌اعتقاد می‌شود؛ چون در مناظره شرکت کرده است؛ ما تا حالا اثبات امامت را قبول داشتیم ولی حالا با چند سؤال [اثبات امامت] زیر سؤال می­رود، خُب این موقع کسی هم نیست که جواب بدهد، کلاً اعتقاد‌ها را سست می‌کند.،این که می‌گویم باید کسانی تربیت بشوند برای این موضوعات، این هست که در این جا‌ها خلأ نباشد. همین که یک مطلبی را نشنیده باشد و در مناظره تعجب کند، خودش یک امتیاز منفی است. باید حواستان به از بین رفتن اعتقاد دانشجویان باشد، اگر کسی واقعاً، تعبداً و بی‌خودی اعتقادات درست داشته باشد بهتر از این است که اعتقادات غلط و مضر داشته باشد. واقعاً مگر ما اعتقاداتمان چه مدلی است؟ اکثراً اعتقادات تقلیدی است، مثلاً یک عده می‌گویند همین چیزهایی که آقای مطهری می‌گویند، ایشون کار کرده ما هم این‌ها را قبول داریم، مگر می‌شود کسی کار و زندگی را ول کند، سر بحث عصمت امام برود تحقیق کند. مثلاً آیه‌ی اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم، این امامت را اثبات می‌کند، مگر سنی‌ها و کسانی که اعتقادی به عصمت امام ندارند این آیه را نخوانده‌اند؟ اگر قضیه به این راحتی بود که این همه بحث وجود نداشت. من اعتقاد دارم یک قسمت عمده‌ای از اعتقادات، تقلیدی است، این مناظره‌ها اگر بدون ساپورت حرکت کند، نتیجه‌ی بدی دارد؛ مثلاً ائمه از بعضی بحث‌ها حلوگیری می‌کردند، چرا؟ چون اگر طرف وارد بحث شود گیج می‌شود. می‌گفتند بحر عمیق، که این بحث به درد تو نمی‌خورد.

این جوری نیست که ما هر موضوع اعتقادی را لیست کنیم و روی آن بحث کنیم، و گرنه هیچ چیزی باقی نمی‌ماند، وحی، تجربه نبوی و… . در یک فضایی داخل می‌شویم که می‌شود پنبه زنی و این در سطح عموم جایز نیست، مگر این که کاملاً کنترل شده حرکت کنیم. من قبلاً هم گفتم که این حرف رهبر می‌تواند خیلی خطرناک باشد، جزئیات این را باید درست رعایت کنیم، خوب حواستان را جمع کنید، تجربیات را مکتوب کنید، یک رصد داشته باشید که اعتقاد بچه‌ها چه تغییری کرده است، معتقد شده‌اند یا نه. ولی کلاً اثر دارد، ولی تیغش دو لبه است، اگر اثر منفی دارد و به اعتقادات درست، آسیب می‌زند؛ مهم است، چون اشکال وارد کردن هم، به مراتب راحت تر از دفاع کردن و جواب دادن است. برای همین این امکان است که تلفات داشته باشیم در قشر مذهبی.

تجربه نشان می دهد مباحثات برای به نتیجه رسیدن موانعی پیش رو دارند؛ مثل هوچی گری، خلط مبحث، مبهم گویی و غیرشفاف صحبت کردن، حرف بدون سند زدن، طرح انبوه مسائل و از این شاخه به آن شاخه پریدن، لفّاظی و… در طراحی کرسی ها چگونه می توان این آسیب ها را کم کرد؟

مثلا شما یک سری کلاس بگذارید؛ آداب مناظره، مغالطه در مناظره. مثلاً کتاب مغالطات آقای خندان؛ که واقعا مستمع سطح‌اش ارتقا پیدا کند، به صورتی که منطقی برخورد کند. ما می‌توانیم توصیه کنیم که هوچی بازی نکنید، ولی این یکی از واقعیت‌های بحث است. بچه‌ها می‌دانند کسی که یک نظری را با هوچی بازی بیان می‌کند، طرف مقابل هم اگر به همین شیوه مناظره کند، کلاً بحث به درد نمی‌خورد و صرفا یک عقده گشایی می‌تواند باشد، ولی شما در برخی از همین مناظره‌ها می‌بینید که وقتی طرف خیلی مسلط به خودش است، این را مردم می‌فهمند، مثلاً زاکانی در مناظره [تلویزیونی] خیلی آرام بود، این خیلی خوب بود که آرامشش را حفظ کرد، استناد می‌کرد، مثلاً همین که از روی نامه‌ برای اطاعت خواند. خیلی ارزشمند بود این جور مناظره کرد. اگر مناظره کننده اهل پرخاش نباشد، اهل دلیل باشد، خیلی تأثیر مثبت دارد. پرخاشگری نشان دهنده‌ی عدم دلیل است.مناظره هم آداب دارد، مثلا قبل از شروع برنامه یک کسی بیاید در باره آداب مناظره صحبت کند، چون موضوعات هم خیلی کوتا‌ه است. بیاید هر جلسه دوتا مغالطه بگوید مثلاً برچسب زنی – طرف چیزی می‌خواهد بگوید اول با یکی از نظرات سخیفی که در این موضوع است شروع کند- اصلاً شروع با این از مغالطات است، یک کسی بیاید هر جلسه، یک بحث ده دقیقه‌ای در باره‌ی مغالطه بگوید، واقعاً طرف کسی را هم نگیرد، فقط بیاید بگوید مغالطه کردن چه جوری است، این همون جا مخاطب را ارتقا می‌دهد، و مناظره کننده هم سعی می‌کند که این نکات را رعایت کند. این‌ها تمهیداتی است که می‌توان در نظر گرفت و بقیه چیزها هم در روند شکل می‌گیرد. ولی تزریق فکری بچه‌ها را جدی بگیرید، بالاخره موضوعات معرفتی-یعنی موضوعاتی که به اسلام ربط دارد- مطرح می‌شود، وقتی بکشد به اعتقاداتِ پایه و دینی، می‌تواند فشل کند قضیه را!

حدود آزادی بیان در اسلام چیست؟ آیا ابراز هر عقیده‌ای در جامعه مجاز است؟ دقیقا خط قرمز‌های اخلاقی و فقهی در این زمینه چه چیزهایی هستند؟

فکر می‌کنم این را باید از یک آدم کارشناس‌تر پرسید، این خودش یک بحث است در بین کارشناسان فقه رسانه است. در این مورد باید تخصصی بحث کرد، چون حیطه‌ی آزادی بیان در رسانه متفاوت است، مثلاً غیبت در رسانه با غیبت در خارج از رسانه فرق دارد.

یک سؤال هم در این رابطه با نشر محتوای جلسات کرسی ها؟

لازم نیست که این را زیاد فقهی بحث کنیم، مثلا اگر همچنین چیزی را روی سایت بگذاریم چه ایرادی دارد، به نظر من این ایرادی ندارد، ضمن این که کم شبهه در اینترنت وجود ندارد که حالا چشم عالم باز بشود به این حرف‌هایی که در این مناظره زده شده است! این‌ها شرح آنچه در علن اتفاق افتاده، است و هیچ چیز مخفی‌ای هم نیست، و عملاً کسی هم که وارد این فضا می‌شود از این اتفاقات مطلع است.

ولی درباره‌ی اخلاق، این که کسی دروغ نگوید مهم است، چون کُنتور هم که نمی‌اندازد، یک نفر می‌آید، می‌گوید نظر فلانی ، فلان چیز است، این جا کی می‌خواهد برود بگوید نه. واقعاً بنا را بر اخلاقیات بگذارند، مادامی که این مناظرات اینگونه باشد همه بر بال ملائکه و طالب علم هستند، ولی وقتی که اینها را رعایت نکردیم، واقعاً لعن ملائکه دنبال آدم است. مثلاً می‌گوید تو دیدی؟ می‌گوید، آره من دیدم، تو که ندیدی چرا دروغ می‌گویی؟! یعنی اخلاق محوری در مناظره، دروغ نگفتن، منابع را دیدن. مثلاً من که منبر می‌روم با لپ تاپ می‌روم، گاهی مواقع سؤالی می‌پرسند همان جا سرچ می‌کنم و از رو می‌خوانم. مثلاً اگر یک نفر بپرسد که در ازای این روایت، مستندی می‌توانی الان ارائه دهی یا نه، شاید روایت درست باشد ولی منبع آن به یادش نیاید، خُب می‌گوید بعداً ارائه می‌دهم. فرهنگ مستند صحبت کردن باید باب شود، الان هم با توجه به این نرم افزارهایی که هست، استناد کردن خیلی راحت تر است. باید یک گروهی در این جلسات باشد که اگر نیازی به مستند بود، بدون طرفداری سند بدهد. در هر صورت این اخلاق که اگر چیزی را ندیدیم نزنیم، دروغ نگوییم. آن موقع می‌بینید آدم‌ها اگر اخلاق محور باشند چقدر کم حرف می‌زنند، یک چیزی را نمی‌داند نمی‌گوید، حناق که نمی‌گیرد! همین سوال هایی که شما دارید الان می پرسید، چیزهایی را که بلد هستم می‌گویم، از ده تا سؤال که می‌پرسید، یکی را که اطلاع ندارم جواب نمی‌دهم، این خیلی بد است؟! نظر افراد نسبت به من عوض می‌شود؟ واقعا این طوری است؟

حدود شرعی جدال چیست ؟آیا اصلا حدودی دارد؟

اگر شما با یک حرف خوبی از مبانی طرف جواب او را بدهی، خیلی خوب است. یک وقتی است که این تبدیل به مغالطه می‌شود، یا مثلاً توهین است، یا اصلاً خودت می‌فهمی، این جریان بدی است که در آن افتادی، اصلاً کراهتش در وجود آدم احساس می‌شود، دفاع از دین که این قدر کریه نیست! من دفاع از اعتقاداتم می‌کنم که کراهت را از وجود خودم و دیگران بزدایم، چرا این جوری و این مدلی براق شدن و فریاد کشیدن! بعضی وقت‌ها ما در خیلی از مبانی مشترکیم، اگر طرف واقعاً صهیونیسم باشد غاصب باشد، که فریاد می‌کشیم براق هم می‌شویم، ولی در مناظره خود فرد می‌فهمد که دارد درست برخورد می‌کند یا نه، لذا آدم، از خودش استفتاء کند می‌فهمد قضیه چه جوری است، جواب توهین‌ها را چگونه بدهد، مثلاً به امام باقر علیه السلام توهین می‌کنند و می‌گویند بقر، چون ایشان چاق بوده‌اند ، امام جواب می‌دهد نه اسم من باقر است، خیلی راحت و عادی.

اینکه افراد کلاً پارادایم‌های فکری اشان مختلف است و بر اساس یک مبانی متفاوت با هم بحث می‌کنند، آیا امکان تفاهم وجود دارد؟

در این جا بحث خیلی به عمق می‌رود، معمولاً تفاهم در اینجاها حاصل نمی‌شود، ولی این خوب است که پارادایم‌های افراد مشخص شود برای هم دیگر ، یعنی وقتی داریم با هم بحث می‌کنیم من برایم مشخص شود که بحث شما مبتنی به سه اصل موضوعه است. مشخص بشود که این سه تا جزو پایه‌های فکری شماست، آن وقت می‌توان سر آن اصول هم بحث کرد، ولی تا همین جا که روشن شود خیلی خوب است، مثلاً تو نظرت در باره‌ی “مال” این است که مال، یا برای شخص است یا برای ملت و اعتقاد نداری که ما یکسری مال داریم که برای مکتب است. پس نظر تو این است. اگر تا همین جا مشخص شود خیلی خوب است. باید مرزبندی‌ها مشخص شود، بعضی‌ها خیلی ملی می‌اندیشند، باید مشخص شود منظور شما از ملیت، همین ایران زمین است و منظور من از ملت، ابراهیم حنیفا است، این دوتا با هم دیگر متفاوت است. مثلاً ما روی جنگ بحث کنیم، یکی می‌گوید جنگ جنگ تا پیروزی، یکی می‌گوید جنگ جنگ تا رفع کل فتنه از جهان، خوب اینها دوتا شعار بوده‌اند، این‌ها دوتا مبنا دارند. خود امیرالمؤمنین با مردم این بحث را مطرح می‌کردند، انی اریدکم لله و انتم تریدوننی لانفسکم ، ما مبناهایمان با هم فرق می‌کند، من از شما یک توقعی دارم و شما هم از من یک توقع دیگری دارید، من شما را برای خدا می‌خواهم ولی شما از من می‌خواهید مثلا تورم را بیاورم پایین؛ من دارم به یک چیز دیگری می‌اندیشم لذا شاید من پول نفت را در لبنان هم خرج کنم، مبنای ما با هم فرق دارد، باید این‌ها مشخص شود. خیلی از این دعواها دعواهای ظاهری است اصل در مبناها است، ولی مستند مبانی مشخص نیست، به عبارتی علم اجمالی مبانی، به علم تفصیلی تبدیل می‌شود؛ همه یک تصاویری از دنیا، از انسان و رابطه‌ی انسان با آخرت دارند؛ کلاً تصاویری دارند که براساس آنها حرف می‌زنند، این مبانی برای خودشان هم چندان روشن نیست، این‌ها در بحث مشخص می‌شود.

به نظر شما مکان مناسب برای جلسه ی مناظره چیست؟ و فضای جلسه ی مناظره باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

مکان نباید جایی باشد که محل شلوغ بازی باشد، مثلاً در جلوی دانشکده معدن ، اینها جو را متشنج می‌کند، در نگاه اول این پیام را می‌دهد که قرار است جو متشنج باشد. مسجد هم شاید از یک جهتی مناسب نباشد، هر حرفی را نمی‌شود در مسجد زد و شاید ممانعت کند از حضور برخی از افراد، ممکن است بعضی‌ها در شرایطی باشند که نتوانند بیایند در مسجد. شاید برای عده‌ای خیلی خوب باشد که بیایند در مسجد، ولی همان آمفی تئاتر باشد به نظرم خوب است و فضای مناسب تری دارد.

نظر شما راجع به حضور هیئت داوران در جلسات مناظره چیست؟ نقش شان در جلسات مناظره چه می تواند باشد؟

با هیئت داوران موافقم، منتها باید تجربه شود. می‌تواند کارش این باشد که قبل از بحث یک صحبت ده دقیقه‌ای داشته باشد در باره‌ی اخلاق و مغالطه کردن، البته خیلی هم در بحث دخالت نکند. اگر یک زمانی، بحث متشنج شد، جو را کنترل کند؛ ولی این کار، طرفداری و نظر علمی دادن نباشد، این حالت که هیئت داوران از یک کسی طرفداری می‌کند اعتماد را از بین می‌برد. اگر منظور از کرسی‌های آزاد اندیشی این باشد یک مطلبی را من می‌خواهم در مغز شما فرو کنم حالا بیایید تا فرو کنیم، این روش اعتماد دانشجویی را صلب می‌کند، باید خیلی بی طرفانه برخورد کرد ولی شما باید جریان خودتان را ساپورت علمی کنید

هیئت داوران را از میان چه کسانی انتخاب کنیم؟

اساتید لزوم ندارد در آن موضوع استاد باشند ، فقط یک استاد وجیه در دانشگاه باشد، چند توصیه‌ی اخلاقی بکند و نکاتی را در باره‌ی مناظره و اصول آن بگوید، می‌تواند از هر دانشکده‌ای باشد.

در مورد نظرخواهی از حضار جلسه، اگر مطلبی هست بفرمایید.
در نظر خواهی ببینید که در عقاید بچه ها چه اتفاقی افتاده است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.