تریبون مستضعفین – محمدصادق شهبازی
یک شهادت طلبی غلط در بین نسل ما شکل گرفته است که معنایش فرار از مسئولیت و به تعبیر دقیق کلمه، لت و پار شدن است! حوصلهی تحمل هزینهها و سختیهای مبارزه را نداریم، آمادگی و حوصلهی ایجاد تغییر در خویش را نداریم، بعد میخواهیم با نوستالژی بعضی زمانها و مکانهای خاص و تقلیل جهاد به چند عرصهی مشخص، و آرزوی کم شدن زمان و میزان هزینهها به شهادت پناه ببریم. حال که، منطق شهادت این نیست، در منطق دینی شهادت، باید زندگی جهادی داشت تا به مرگ جهادی رسید؛ که اگر زندگی جهادی باشد اما صورت مرگ جهادی نباشد، سیرت آن جهادی میشود.
عن الحسن بن علي بن ابي طالب (ع)، قال سمعته يقول ما يضر الرجل من شيعتنا أي ميتة يموت أكل السبع أو احتراق بالنار أو إغراق بالماء أو صلب أو قتل هو و الله صديق شهيد.
امام حسن مجتبی: هیچ نوع مرگی به شیعیان ما ضرری نمیرساند، خورده شدن به وسیلهی درندگان، سوزانده شدن در آتش، غرق کردن در آب، به صلیب کشیده شدن یا به قتل رسیدن او به خدا سوگند صدیق و شهید است. (مشكاةالأنوار ص 288 الفصل الخامس في ذكر ما جاء في المؤمن)
و اگر این زندگی جهادی نباشد حتی مرگ با صورت شهادت سیرت جهادی نمییابد (هذا قتیل الحمار).
حمید داوودآبادی خاطرهای به این مضمون میگفت که در جبهه چند نفر بودند که خیلی نترس بودند، وقتی دشمن شروع کرد به بمباران کردن دیدم یکیشان خیلی زیرکانه دارد خودش را پنهان میکند. به او گفتم چرا این جوری میکنی؟ گفت «خودکشی حرام است». شباش اعلام کردند یک نفر باید روی مین برود؛ اولین نفر او را دیدم که دوید و خودش را روی مین انداخت.
آن چه گمشدهی نسل ماست، شهادت طلبی مبتنی بر زندگی جهادی در عرصههای بسط یافتهی جهاد از جهاد نظامی تا جهاد در عرصههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است، امر به معروف و نهی از منکر هم یکی از شعب جهاد است.
گرچه این جملهی مرحوم شریعتی از اشکال و تفریط خالی نیست، اما در مقابل یک افراطگرایی و عملگریزی قبل از انقلاب شکل گرفته است و سخنی حق در دل خود دارد: ««چگونه زيستن» را تو به من بياموز ، «چگونه مردن» را خود خواهم آموخت»
اینگونه است که آنکه در راه صدور انقلاب و مقابله با استکبار و یا کارهای علمی و… حتی به ظاهر به تیغ دشمن نرفته باشد، شهید میخوانیم وگرنه ممکن است کسی حتی به تیغ دشمن برود اما…
لب کلام این است که «اصل، عمل به وظیفه است و شهادت نتیجهی عمل جدی به همین وظیفه، نه این که برای فرار از وظیفه شهادت را تابلو کنیم».
از مرحوم آیت الله شوشتری نقل میکنند که قبل از مهمترین رجالی فعلی جهان اسلام (یعنی حضرت آیت الله خامنه ای (که مثل وجوه دیگر شخصیتی ایشان در سایهی رهبریشان ناشناخته مانده است))، به همین قضیه معروف بودند (و 4-5 سال پیش رحلت کردند) که یکی از افراد کارهای حاج آقا را انجام میداد و در کارهای علمی به ایشان کمک میکرد، از او پرسیده بود «حاج آقا این همه عمر طولانی کردید از خدا نمیخواهید در این سن دیگر اذیت نشوید و به ملاقات خدا بروید؟» به این مضون گفته بودند «نه نه نه کارهای علمیام بر زمین مانده هنوز!» پیرمرد دل در گرو دنیا نداشت؛ تکلیف زمین مانده داشت!
مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً (الأحزاب : 23)
اصل عمل به وظیفه است چه بمانی چه بروی.
Sorry. No data so far.