از روزهای اول تبلیغات انتخاباتی، مقام رهبری مورد سواستفاده مکرر برخی نامزدها قرار گرفته بود. نامه نگاری های مکرر در جهت تامین خواسته های شخصی و نزدیک نشان دادن خود با مقام رهبری، نشان می داد که آن ها برای رسیدن به هدف خود از هزینه کردن از ایشان هیچ ابایی ندارند. این در حالی بود که شخصی مانند احمدی نژاد با آن همه تمجیدات رهبری هرگز به خود اجازه نداد تا چنین کاری را بکند و برای اثبات درستی یا نادرستی خود از رهبری هزینه نماید و به نوعی خلوص خود را نشان داد.
اما بعد از انتخابات نیز این روند هزینه کردن از رهبری ادامه پیدا کرد. به طوری که محسن مخلباف به عنوان نماینده “رسمی” موسوی در گفتگو با رادیو فردا ضمن نقل داستانی بی مزه، با اظهار دلسوزی اعلام کرد که احمدی نژاد علیه آیت الله خامنه ای کودتا شده است!
البته این روند استفاده از رهبری در روزهای بعد و با توجه به موضع گیری های امام خامنه ای، روندی کاملا متفاوت یافت و این بار هزینه کردن از ایشان، نه در جهت همراهی با رهبری، که در ضدیت با ایشان تبلور یافت. صحبت های مطرح شده در جهت القای چنین موردی، بسیار دور از منطق بوده اند و شاید به هیمن دلیل است که کسی به موضع گیری در قبال آن ها نپرداخته است. احتمالا قوی ترین اظهارات را هم مهاجرانی انجام داده است که باز هم محلی از ارزش ندارد، اما به دلیل گسترش آن در سایت ها و وبلاگ های مختلف، بد ندیدم که به آن بپردازم و ببینیم که مهاجرانی و دیگران، چگونه برای رسیدن به قدرت، بدیهی ترین مواردی را که خودشان هم کاملا از آن آگاه هستند انکار می کنند.
یادداشت مهاجرانی را در این باره می خوانیم:
که در این روزهایی که گذاشت شاهد شتابزدگی مقام محترم رهبری در سه مرحله بودیم:
اول: صدور بیانیه، در روز 23 خرداد ماه، و اعلام جشن پیروزی احمدی نژاد در میان بهت ملت ایران. گویی ایشان توجه نداشتند که آن موج جمعیت شگفت انگیز آمد تا احمدی نژاد برود نه این که بماند.
آقای مهاجرانی گویا از یاد برده اند و شاید هم فعلا ترجیح می دهند که به خاطر نیاورند که در تمام این سال ها، روال کار اینچنین بوده است. امام خامنه ای بعد از همه انتخابات (از جمله انتخاب محمد خاتمی) حماسه حضور مردم را تبریک می گویند و با توجه به اینکه بازرسان از تخلف خاصی خبر نداده اند، ریاست جمهوری را به منتخب مردم نیز به طور موقت تبریک می گویند و بعدها با تحلیف ایشان، تبریک نهایی را اعلام می دارند.
بیانیه ایشان در 23 خرداد نیز در انطباق کامل با پیشینه ایشان بوده است و مشخص نیست که چگونه آقای مهاجرانی، موضوعی به این مشخصی را از دید خوانندگان خود مخفی کرده اند؟!!
نکته بعدی این است که اصلاح طلبان نشان داده اند که تحلیل های خود را با حقایق قطعی و انکارناپذیر اشتباه می کنند. مثلا این جمله که ” آن موج جمعیت شگفت انگیز آمد تا احمدی نژاد برود نه این که بماند. ” تنها برداشت شخصی مهاجرانی و هم فکرانشان بوده است و هیچ وقت جای حقیقت را نمی گیرد، اما این دوستان بدون توجه به این موارد دچار این توهم شده اند که اگر هر چیزی برخلاف نظر آنان اتفاق افتاد، این واقعیت است که مشکل دارد و نه تحلیل آن ها!
براساس همین روند است که انتخابات را کلا نادیده می گیرند و پیشاپیش اعلام می کنند که “اگر آن ها پیروز انتخابات نشوند، تقلب شده است”!! و حتی با علم به اینکه انتخابات سالم برگزار شده است و حتی یک برگ سند در رابطه با “تقلب گسترده” در انتخابات ندارند؛ باز هم در نفی حقیقت اصرار می کنند!
زیرا این تلقین در آن ها به وجود آمده است که هر چه در ذهن آن ها شکل می گیرد؛ همان لباس حقیقت خواهد پوشید؛ چنانچه در همین ادعای مهاجرانی برای طرد احمدی نژاد از سوی جامعه، ایشان دچار اشتباه شده اند و متوجه نشده اند که مردم تشنه عدالت احمدی نژآد هستند و به همین دلیل، او را همراهی کرده اند. چنانچه علاوه بر نظرسنجی های داخلی انتخابات که نتیجه را به خوبی پیش بینی کرده اند؛ واشنگتن پست نیز اعتراف می کند که موسسات بین المللی بی طرف نیز، در نظرسنجی های خود پیش از انتخابات، همین آرا را برای احمدی نژاد پیش بینی کرده اند و این اقبال عظیم به احمدی نژاد، حتی در مناطق آذری زبان دیده می شده است. (+ و +)
اما مهاجرانی و بقیه اصلاح طلبان باز هم حقیقت را نادیده می گیرند و پیش بینی های خود را به جای حقیقت به خورد حامیانشان می دهند و از این توهم زایی نیز هیچ ابایی ندارند.
دوم: تهدید مردم و تفسیر حضور مردم به زور آزمایی خیابانی. ایشان از یاد برده بودند که چنین زورآزمایی را قانون اساسی به رسمیت می شناسد و در همه جای جهان وسیله اعلام نظر مردم است.
دومین ادعای مهاجرانی نیز، مشکلات پیشین را دارد؛ درست است که مهاجرانی در ایران زندگی نمی کند، اما بعید می دانم که از رفتار معترضین و آشوبگران بی خبر باشند. یعنی واقعا نمی داند که این افراد از همان لحظات اول شنبه 23 خرداد به بانک ها و مردم و مناطق مختلف حمله کرده اند؟!!
آیا ایشان نام دیگری جز زورآزمایی خیابانی بر آن می نهند؟!!
در کجای جهان به افراد اجازه داده می شود تا اینچنین نظر خود را اعلام کنند؟!!
در قانون اساسی ایران و اصل 27 که موسوی برای مجوز تظاهرات دائما به آن متوسل می شود نیز ذکر شده است که اگر راهپیمایی و تجمع باعث خدشه دار شدن امنیت باشد، مجوز برای آن صادر نمی شود. آیا اغتشاشاتی که از همان لحظات اولیه شنبه شروع شد و با بیانیه های التهاب برانگیز موسوی و حمله به مردم و ماموران تشدید پیدا کرد، مثال عینی خدشه به امنیت نمی باشند؟!!
چرا موسوی و مهاجرانی به این راحتی واقعیت را نادیده می گیرند و در ادامه روش وارونه نمایی که در این چند سال در مورد دولت، انجام داده اند؛ اقدامات درست و قانونی وزارت کشور را به تبعیض و بی قانونی متهم می کنند؟!
آن هم وزارت کشوری که برای اجرای قانونی مرزی قائل نیست و حتی به همین دلیل خدشه به امنیت اجازه نداد تا دانشجویان که عمدتا از حامیان دولت هستند، دیروز در مقابل سفارت انگلستان جمع شوند و در نتیجه این برنامه که اطلاع رسانی زیادی هم در مورد آن انجام شده بود؛ برای احترام به قانون لغو شد.
مشخص نیست که این آقایان اصلاح طلب تا کی می خواهند به دروغ سازی های خود، برای استحمار حامیانشان ادامه دهند؟!
سوم: شتابزدگی در سرکوب مردم.و نشان دادن مشت آهنین و شلیک گلوله
آخرین مورد از ادعاهای مهاجرانی نیز از دروغ سازی های پیشین او، پیروی می کند. یعنی تصویر دروغینی که او قصد دارد از خشونت بسازد. این در حالی است که برخوردهایی که با آشوبگران انجام شد، پس از اقدامات خشونت طلبانه آنان بوده است که از همان شنبه 23 خرداد، آغاز کرده اند و اکثریت قاطع جامعه نیز این برخورد نیروری انتظامی را برای تامین امنیت تائید می کنند.
القای استفاده از گلوله در مقابله با مردم نیز تنها یک گمراه سازی دیگر است، چرا که بسیاری از کشته شدگان حوادث به دست همین آشوبگران به قتل رسیده اند. حقیقت این است که آنان تا پیش از شنبه 30 خرداد که نداصالحی به قتل رسید، علی رغم همه ادعاهای خود، هیچ مقتولی به دست دولت نداشتند و تنها می توانستند عکس مقتولین را نشان دهند و بدون هیچ سندی آن را به نظام نسبت دهند، مقتولینی که احتمال کشته شدن آن ها به دست آشوبگران نیز بسیار زیاد بود. تنها از روز شنبه که فیلم مقتول ندا صالحی منتشر دشد؛ به خیال خودشان، برای اولین بار توانستند دولت را به قتل مردم متهم کنند؛ که آن هم به سرعت در حال افشاء شدن است.
در حالی که شرایط اینچنین است و نیروی انتظامی و بسیج، از سلاح گرم “مقابله با تظاهرات کنندگان” به هیچ وجه استفاده نمی کنند (البته مسئله حمله کنندگان به مقرهای انتظامی و بسیج و تلاش برای سرقت اسلحه ها از آنجا متفاوت است)؛ ادعای استفاده از خشونت و گلوله، یک ادعای دروغین است.
البته مهاجرانی در ادامه نایده گرفتن واقعیت ها، به نرمش های مکرر نظام از قبیل اعلام آمار تفکیکی صندوق ها برای اولین بار در تاریخ و آمادگی برای شمارش مجدد 10 درصد صندوق ها در سراسر کشور، به طور تصادفی و با حضور نماینده نامزدها و حضور بیشترین تعداد ناظر در طول تاریخ از سوی موسوی بر صندوق ها اشاره نمی کند؛ تازه این ها در حالی است که مدعیان تقلب، حتی یک برگ سند نیز برای تقلب گسترده در انتخابات نتوانسته اند ارائه کنند و همه این ها به خاطر نرمش و صلح جویی نظام به آن ها اعطا شده است. حتی شورای نگهبان برای تامین صلح آمیز نتایج انتخابات، فراتر از زمان قانونی را برای دریافت مدارک تخلف؛ تعیین کرده است و مهلت بررسی را نیز برای کمک به ستاد موسوی و کروبی، پنچ روز نیز افزایش داده است.
به علاوه موسوی با همه تقلبی که حامیانش در انتخابات انجام داده اند؛ حضور در صدا وسیما برای رفع صلح آمیز ماجرا را نیز نپذیرفته است و تنها به اتهام پراکنی مشغول است؛ اما همچنان نظام برای حل مسالمت آمیز این مسئله فداکاری می کند.(+)
آقای مهاجرانی و بقیه اصلاح طلبان، کجای این ها خشونت آمیز است؟ کجای این ها اقتدارطلبانه است؟ چرا واقعیت را از خود و حامیانتان پنهان می کنید و صورت صلح جوی نظام را نشان نمی دهید؟
الان همه بی قانونی ها و تهمت های بی اساس و سند و رفتار دیکتاتور مآبانه به شما اشاره دارد؛ بهتر نیست به جای فرافکنی و تهمت زنی به دیگران، از رفتار خشونت آمیز و دیکتاتوری خود دست بردارید به انتخاب اکثریت جامعه که در بک انتخابات کاملا سالم (با توجه به سند نداشتن شما) به دست آمده، احترام بگذارید؟!!
شاید اینگونه اندک آبرویی برای شما بماند و مردم شماها را دروغگویان دیکتاتور و خونریز در جامعه به حساب نیاورند.
منبع: داداشی وب
جانم فدای رهبر