فردانیوز: حجت الاسلام عليرضا جهانشاهي مشهور به « طلبه سیرجانی» اینک نام آشنایی شده است که همواره در کنار موضوع مهم و پر حاشیه ای چوم مبارزه با مفاسد اقتصادی برده می شود.
طی هفته های گذشته در کنار اخبار و گزارش های مختلف از ضرورت مبارزه با مفاسد اقتصادی و بیان برخی ادعاها و اتهامات علیه برخی شخصیت ها و مسئولان و آقازاده ها، به تدریج نام یک طلبه هم در صدر اخبار مربوط به مبارزه با مفاسد اقتصادی برده می شود.
آخرین خبر مربوط به این طلبه عدالت خواه که در دور جدید مبارزات خود از قم راهی تهران شده، ممانعت از اقامت وی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی است. بر اساس گزارش های منتشر شده، جهانشاهی از شنبه هفته جاري در حرم حضرت عبدالعظيم اقامت دارد ولی از اقامت او در مدرسه حرم جلوگيري به عمل آمده بطوريكه جهانشاهي و همراه وي شبها را در محوطه پارك بيرون از حرم ميگذرانند.
این طلبه جوان که اعتراضات خود به بی عدالتی و فساد را از زمین خواری در شهرستان خود ( سیرجان) شروع کرده و در این راه چند روز زندان را نیز متحمل شده، حال به سمبلی از تلاش و مقاومت در راه مبارزه با مفاسد تبدیل شده و شایسته برخوردی بسیار بهتر از اینهاست که شبها در پارک بخوابد.
اما اين طلبه سيرجاني کيست؟ آيا به ادعاي برخي از مسئولين شهر سيرجان اين طلبه تنها و تنها به قصد شهرت دست به چنين کاري زده است؟
هفته نامه یالثارات در گزارشی مبسوط به زندگی و روند فعالیت و تلاش او برای مبارزه با مفاسد پرداخته و نوشته است؛ حجتالاسلام«عليرضا جهانشاهي»، طلبه پايه نهم حوزه علميه قم است كه امامت جماعت مسجد امامحسن(ع) در سيرجان (استان کرمان) را برعهده داشته است.
وي در اواخر عمر دولت اصلاحات اقدام به تأسيس «مجمع جوانان مسجدي» در سيرجان كرد و به فعاليتهاي مذهبي و امر به معروفو نهي از منكر ميپردازد كه البته فعاليتهاي ابتدايي اين مجمع بيشتر معطوف به مسايل خُرد فرهنگي بود.
اما بعد از مدتي با تأكيدات مقام معظم رهبري مبني بر مطالبه عدالت و پاسخخواهي از مسوولان در سالهاي 83 و 84، اين فعاليتها وارد مرحله مطالبه عدالت از مسوولان شد.
زمین خواری در سیرجان
اين در حالي بود كه زمينخواريها در سيرجان از مفاسد اقتصادي حيرتانگيزي است كه طي سالهاي پيشين انجام شده و از حيث ميزان مفسده مالي، از بزرگترين زمينخواريهاي سالهاي اخير كشور محسوب ميشد. دامنه اين مفاسد تا جايي بوده كه حجتالسلام علما امامجمعه شهر سيرجان در اين باره به بيان اين نكته كه «حتي پرندههاي آسمان هم ماجراي زمينخواري سيرجان را ميدانند» پرداخته بود.
به اين ترتيب اولين نهي از منكري كه توسط مجمع جوانان مسجدي سيرجان به رهبري حجتالاسلام جهانشاهي انجام و موجب تحريك زمينخواران و بعضي مسوولان ذيربط اين پرونده شد، اعتراض به اين مورد بود.
وي با انتشار نشريه عدالتخواهي و پخش آن در نماز جمعه سيرجان به افشاي مفاسد اقتصادي و زمينخواران آن شهر ميپردازد و از مردم ميخواهد طوماري را که جهت برخورد با اين مفاسد به سران سه قوه نوشته شده امضا کنند. وي مدعي است بنا برآمار رسمي و اسناد غير قابل انکار، اين زمينخواريها در ابعادي بيش از 2500 هکتار (25 ميليون متر مربع) انجام شده است.
استقبال مردم از اين اقدام به قدري بالا است که بيش از هزار نفر از مردم سيرجان در همان سه روز اول، اين طومار را امضا ميکنند. اما اداره اطلاعات استان بلافاصله ضمن جلوگيري از ادامه امضاي اين طومار از حجتالاسلام جهانشاهي به دليل بر هم زدن نظم شهر شکايت ميکند.
جهانشاهی محاکمه می شود
دادگاه ويژه روحانيت نيز با سرعتي خيره کننده اين روحاني فعال را محاکمه و وي را به سه ماه و يک روز حبس قطعي محکوم ميکند که اين حکم نيز بلافاصله توسط دادگاه تجديد نظر تاييد ميشود!!
در کنار اين، مسئولان مربوطه نيز بلافاصله اعلام ميکنند، زمينخواري پديده خاصي در سيرجان نيست و تمام اين اعتراضات ناشي از توهمات و همچنين نفوذ گروههاي افراطي در افکار حجتالاسلام جهانشاهي است.
دادستاني سيرجان نيز پروندههاي موجود در مورد اين رابطه را محدود به دو تا سه پرونده ميداند که مربوط به سوء استفاده کارمندان اداره مسکن و شهرسازي سيرجان است و پرونده آن در شعبه دادگاه تجديد نظر استان کرمان قرار دارد و اعتراض طلبه سيرجاني را حرکتي در جهت آب ريختن به آسياب دشمن توصيف ميکند.
در اين ميان با احضار طلبه سيرجاني براي اجراي حکم که شاکيان اصلي وي نيز نيروي انتظامي و سازمان مسکن و همچنين اداره اطلاعات کرمان است، ماجرا ابعاد جديدي به خود ميگيرد و به نظر ميرسد تمام راهها پيش روي حجتالاسلام جهانشاهي براي مبارزه با مافياي زمينخواري سيرجان بسته شده است. با اين حال طلبه سيرجاني مسير ديگري را براي نشان دادن اعتراض خود آغاز کرد.
حرکت به سوي تهران
بعد از نااميدي حجتالاسلام جهانشاهي از رسيدگي به اعتراضات وي از سوي مقامات محلي، طلبه سيرجاني حرکت خود را به سمت تهران براي اعتراض به مقامات بلندپايه کشور آغاز ميکند. اما اين سفر با وسايل مرسوم انجام نميشود بلکه طلبه سيرجاني با پاي پياده به سمت تهران حرکت ميکند تا در کنار نشان دادن اعتراض خود، پيام عدالتخواهانهاش را به گوش تمامي مردم ايران برساند.
وي اعتراض خود را به گوش مسوولاني از جمله داود احمدينژاد، رييس وقت بازرسي ويژه رياستجمهوري رساند كه بنا بر آنچه از منابع نزديك به حجتالاسلام جهانشاهي نقل شده، احمدينژاد به او توصيه كرده است تا طوماري مردمي از اين اعتراض تهيه كند.
اما هنگاميكه اين طلبه عدالتخواه در مسجد امامحسن(ع) اقدام به تهيه اين طومار و جمعآوري امضا از مردم (بالغ بر سههزار امضا) ميكرد، به جرم «فريب دادن مردم در رابطه با ثبتنام زمين» بازداشت شد.
مدتي بعد دادگاهي كه در كرمان در همين رابطه براي محاكمه طلبه سيرجاني تشكيل ميشود، وي را به سه ماه و يك روز حبس محكوم ميكند كه البته اين حكم با اعتراض دانشجويان و طلّاب همراه شده و سرانجام او بعد از حدود 50 روز به دستور رهبر معظم انقلاب، از زندان آزاد و با استقبال پرشور مردم مواجه ميشود.
حجتالإسلامجهانشاهي كه پس از آزادي، تغيير محسوسي را در رابطه با محاكمه زمينخواران بزرگ نميبيند، اعتراضهاي خود را از سر گرفته و تيرماه سال گذشته با پاي پياده به سمت تهران راه ميافتد تا براي چندمين بار صداي عدالتخواهي مردم شهرش را به گوش مسوولان برساند.
او قصد داشت به هنگام رسيدن به تهران، در مقابل يكي از نهادهاي مربوط به پرونده زمينخواري سيرجان تحصّن كند تا به خواستهاش پاسخ داده شود. اين حرکت مجدد طلبه سيرجاني سبب تحرک فراواني در بين جوانان و دانشجويان عدالتخواه ميشود که ميتوان به پخش اعلاميه از سوي برخي جوانان سيرجاني به منظور حمايت از طلبه سيرجاني اشاره کرد که بلافاصله با ممانعت نيروي انتظامي و دستگيري عدهاي از آنان روبرو ميشود. همچنين با نزديک شدن حجتالاسلام جهانشاهي به اصفهان، ستادي از سوي دانشجويان عدالتخواه مسئوليت استقبال از وي را در شهر اصفهان بر عهده ميگيرد.
در کنار اين مسائل و با آغاز اين حرکت و پوشش خبري بيسابقه رسانههاي کشور از راهپيمايي طلبه سيرجاني، زمينه توجه هر چه بيشتر افکار عمومي به مسئله فساد و زمينخواري در شهرهاي کوچک کشور فراهم ميشود.
تلاش براي جلوگيري از ادامه راهپيمايي
با گسترده شدن ابعاد اين قضيه تلاشهاي فراواني براي جلوگيري از ادامه راهپيمايي طلبه سيرجاني و منصرف کردن وي جهت حرکت به سمت تهران از سوي برخي از مقامات محلي انجام شد که همگي با واکنش منطقي حجت الاسلام جهانشاهي و تاکيد بر اراده قاطع او براي مبارزه با مفاسد اقتصادي روبرو شد.
زماني که تمام اين تلاشها براي جلوگيري از حرکت طلبه سرجاني با شکست روبرو ميشود، بالاخره وي پس از طي 390 کيلومتر، در مسجد ابوالفضل سورمغ و قبل از ورود به آباده براي دومين بار و اينبار به جرم «اقدام خلاف شؤون روحانيت و تشويش اذهان عمومي» دستگير و به شهر شيراز انتقال مييابد تا بدين وسيله جلوي راهپيمايي اعتراضآميز وي به تهران گرفته شود.
جهانشاهی دوباره محکوم می شود
پرونده وي اين بار در دادگاه ويژه روحانيت شيراز تشكيل و در جريان محاكمه، وي به 23ماه و 15 روز حبس، 30 هزار تومان جريمه نقدي و 3 سال ممنوع الورود شدن به سيرجان از سوي دادگاه ويژه روحانيت به جرم رفتارهاي خلاف شان روحانيت محكوم شد.
او مدتي را در زندان شيراز بود كه 55 روز از اين زمان را در انفرادي به سر ميبرد. بعد از آن نيز در پي درخواست خانواده او مبني بر انتقالش به زندان قم (به علت نزديكي به محل زندگي) با طرح اين مسأله از سوي مسوولان كه زندان قم جايي براي او ندارد، به زندان اوين تهران منتقل ميشود.
به زندان افتادنِ مجدّد حجتالاسلام جهانشاهي به جرم عدالتخواهي با اعتراض بسياري از دانشجويان و طلّاب همراه بود. در بسياري از نشريات دانشجويي به اين حكم اعتراض شده و بيانيههاي متعدّدي از سوي تشكّلهاي مختلف دانشجويي صادر شد.
بعد از گذشت هشت ماهو 10 روز از حبس، حجتالاسلام جهانشاهي براي دومين باربه فرمان رهبر معظم انقلاب(مدّظلّهالعالي) و با دريافت پيام شفاهي ايشان با عنوان «شَكَرَ الله مَساعيكَ»، در حالي كه حدود 15ماه از حبسش باقي مانده بود، آزاد شد.
اين طلبه سيرجاني پس از آزادي در قسمتي از پاسخ به پيام محبتآميز آقا چنين نوشتند: آقا به خدا قسم ما فقط نگران و غصهخوار تنهايي و مظلوميت شماييم. ما فقط ميخواستيم و ميخواهيم حرف شما زمين نماند. ما از اين ميترسيم كه تاريخ تكرار شود و شما همچون اجداد پاكتان، بر اثر بيعرضگي ما يارانتان، در ميان گرگان روزگار تنها و غريب بمانيد…. آقا از وقتي شنيدم كه شما شخصا وارد اين ماجرا شدهايد، به خدا شرمندهايم، ما ميخواستيم باري از دوش شما برداريم، نه اينكه بر زحمت شما بيفزاييم. اما خوشحاليم كه اين امر فرصتي شد تا مدال افتخاري از دستان مبارك شما دريافت كنيم و شايد اين تنها مدال افتخاري باشد كه نه از دستان شما، بلكه از لبان مباركتان صادر شده است و آن اين است كه به سربازانتان فرمودهايد: “شكر الله مساعيكم”.
آزادي او مانند گذشته با استقبالي جمعي از دانشجويان در كنار زندان اوين و همچنين استقبال جمعي از طلبهها به هنگام ورود او به قم همراه بود. وي در نامهاي که از زندان اوين، بند انفرادي نوشته است، به اين نکته اشاره ميکند که در راستاي عدالتخواهي نزد افراد سرشناس زيادي از قبيل امام جمعه سابق سيرجان، معاون دادستان کرمان، وزير اطلاعات سابق جناب آقاي محسني اژهاي، رئيس سابق سازمان بازرسي کل کشور جناب آقاي نيازي، رئيس سابق بازرسي ويژه رياست جمهوري جناب آقاي حاج داود احمدينژاد، نمايندگان مجلس و… رفتم اما همگي به بهانههاي واهي از قبيل “انجام چنين کارهايي سبب تضعيف نظام ميشود” وعدههاي پوشالي به بنده دادند و هيچ اقدام موثري در اين راستا انجام ندادند.
وي در قسمت ديگري از نامهاش مينويسد:در حاليکه توقع و اميد داشتيم با اين اطلاعرسانيها، برخي از زمينخواران بزرگ سيرجان محاکمه و مجازات شوند تا درس عبرتي باشد براي ساير مفسدان اقتصادي، متاسفانه مسئولين با برخوردي که اصلا انتظارش را نداشتيم ما را در مسير ديگري قرار دادند. بهجاي اينکه زمينخواران را مجازات کنند با ما برخورد کردند، تا درس عبرتي باشد براي ساير عدالتخواهان. درد ما اينست که تا امروز که حدود سه سال از آغاز اين ماجرا ميگذرد هيچ مسئولي از مسئولين کشوري نيامده است ببيند حرف ما در اين رابطه چيست؟ و جز دستگيري و محاکمه و زندان جوابي به ما داده نشده است.
وي در اين نامه تصريح ميکند که سيرجان و زمينهاي سيرجان و يا هر کجاي ديگر براي ما اهميت و ارزشي ندارد، بلکه آنچه در نظر ما مهم است و موضوعيت دارد “عدالتخواهي” و ” مبارزه با ظلم و فساد” است که آن را بزرگترين خدمت به اسلام و انقلاب و مردم و زمينهسازي براي ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ميدانيم والا هيچ کس خودش را به خاطر دنيا به اين مهلکهها نمياندازد.
مراجعه به مجلس و شکایت به کمیسیون اصل نود
آزادي جهانشاهي، همراه با اولين جرقههاي تبليغات انتخاباتي رياستجمهوري در سال 1388 بود که بعد از انتخابات تبديل به آتشي سوزنده شد. آتشسوزان فتنه، تا ماهها اجازه اقدام مجدد را به اين طلبه عدالتخواه نميداد. اما او بعد از گذشت حدود هشت ماه از انتخابات رياستجمهوري و آرامش نسبي کشور، در حالي مجددا شروع به فعاليت کرد که اطمينان داشت از کارش سوءاستفادهاي نخواهد شد و آبي به آسياب دشمنان نظام ريخته نخواهد شد.
اولين اقدام عليرضا جهانشاهي بعد از انتخابات، مراجعه به مجلس شوراي اسلامي در روز دوشنبه مورخ 5 بهمن 1388 بود. او به همراه دوستانش، نامهاي را که نوشته بود به تعداد نمايندگان تکثير کرده و به دفتر تمام نمايندگان مجلس تحويل داد. اما هفته بعد، جلسهاي در کميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي به ميزباني حسين فدايي و محمدحسين فرهنگي برگزار شد. در اين جلسه قرار شد او دو شکايت بنويسد؛ يکي عليه دادگاه ويژه روحانيت بهخاطر نحوه برخوردشان با يک طلبه عدالتخواه؛ و يکي بهخاطر زمينخواريهاي سيرجان. طلبه سيرجاني اين نامهها را نوشت و به کميسيون اصل نود تحويل داد. اما تا امروز بعد از گذشت سه ماه و نيم از اولين جلسه با کميسيون اصل نود، کميسيون مذکور ميگويد: بررسي اين پرونده در صلاحيت کميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي نيست.
می خواهم سرباز کوچک آقا باشم
عليرضا جهانشاهي اين روزها و همزمان با شهادت صديقه طاهره باز در حرکتي جديد عازم ام القراي جهان اسلام شد تا صداي عدالتخواهي خود را بلندتر از گذشته فرياد کند، اما اينبار تنها نيست و دانشجويان و طلاب جوان نيز که نداي حقطلبانه او را شنيدند، وي را همراهي ميکنند.
وي که شنبه اول خرداد به حرم مطهر امام خميني رسيد در اظهاراتي بيان کرد که آن چيزي که مرا به اين وادي کشاند اين بود که ميخواهم سرباز کوچک آقا باشم که اگر خدا توفيق بدهد بتوانيم کاري بکنيم که ديگراني که نسبت به آقا معرفتشان کمتر است و در داخل نظام ما هم هستند، ضربه شست ما را ببينند.
با ورود طلبه سيرجاني و همراهانش به تهران، 19 تن از اساتيد و فعالان فرهنگي از اقدام وي حمايت و تاکيد کردند: “وقت آن رسيده است كه مسئولين محترم هياتي را براي رسيدگي ويژه به دادخواهي اين روحاني مخلص و دميدن روح اميد در حركتهاي عدالتخواهي مردمي تشكيل دهند و غيرت و حساسيت خود را نسبت به مظالم پيچيده اقتصادي-اجتماعي و همدلي با عدالتخواهان نشان دهند.” همچنين 4 تن از نمايندگان عدالتخواه تهران(نادران، توکلي، زاکاني و فدايي) از اقدام وي استقبال کرده و وي را به مجلس دعوت کردند.
مسیر ابوذرها و سلمان ها و خمینی ها
در هر حال وي درمسيري است که روزي ابوذرها، سلمانها، خمينيها و… رفتند تا حق مظلومي را مطالبه کنند و ظالمي را درجاي خودش بنشانند. اما چه ميشود که جهانشاهي به اين نتيجه ميرسد که بايد درميان اين هياهوي تبليغاتي دراقدامي نه صرفا نمايشي، بلکه اقدامي ارزشي و با حداقل امکانات، راهي اين سفر شود تا در ام القراي جهان اسلام(تهران) بار ديگر عدالت را فرياد کشد و برغربت رهبر خود ناله کند.
گويي مجاهدت و خون دلهاي علماي سلف، هنوز بعد از گذشت ساليان دراز به نتيجه نهايي نرسيده است که اين بار اين طلبه جوان با همت و غيرت اسلامي و ايراني خود قدم در راهي ميگذارد که شايد هزاران خطر درپي داشته باشد.
اما مجاهدت او به اينجا ختم نميشود. او بسان رادمردان سربدار اين ديار، نه درحکومت جور، بل در زمان ولايت ولي امرش، گوش به فرمان حضرت آقا در صف مقدم جهاد ميايستد و در راه مبارزه با مفاسد اقتصادي راهي سفري ميشود که شايد نتيجهاي به مراتب دشوارتر از گذشته برايش در بر داشته باشد. تو گويي ابوذروار درميداني قدم ميگذارد تا به غربت امامش، مقتدايش و ولي امرش اقتدا کند.
… وبه هرترتيب جهانشاهي چند روز است مهمان تهران شده. هرچند شايد اين شهر به استقبال اين مجاهد نرود و کمتر کسي او را بشناسد اما فراموش نکنيم که او و يارانش براي خدا و به عشق رهبرشان رنج سفر را بر خود آسان کردند و قدم در اين راه گذاشتهاند.
Sorry. No data so far.