برنامه بعدی چیه؟ دیروز همانطور كه گفتید به خیابون رفتیم و كلی شعار دادیم.
امروز وقتی كه جمعیت زیادی به خیابون اومد به مغازه ها حمله كنید، شیشه بانكها و مراكز عمومی رو بشكنید، اگه می تونید آتیش زدن پمپ بنزین رو در دستور كار خودتون قرار بدید، شب ها هم جمع شوید روی پشت بامها و الله اكبر بگید!
آخه…!؟
آخه نداره، این شما هستید كه باید از این فرصت مناسب به بهترین شكل ممكن استفاده كنید، ما هم هوای شما رو داریم!
این سخنان، بخشی از مكالمات تلفنی یكی از عناصر وابسته به شبكههای ضدانقلاب در ایران است كه از سوی عوامل اصلی اغتشاشات در خارج از كشور هدایت و رهبری میشد. مكالمات مجری شبكههای ماهوارهای BBC و VOA و دیگر رسانههای خارجی با مخاطبان جعلی كه خطهای این شبكهها را اشغال كردهاند و همگی متفق القولند كه شهرهای ایران زیرگام های مردم! به لرزه افتاده است. «رالف فوربس»، نویسنده و كارشناس مسایل سیاسی طی مقالهای با عنوان «نخبگان جهانی، سیا در پشت جنگ كثیف علیه ایران» كه در هفتهنامه «آمریكنفریپرس» منتشر شد، در رابطه با مسایل انتخاباتی اخیر ایران نوشت:
«یك جنگ پیچیده در فضای سایبر علیه ایران جریان داشت كه ایرانیان را غرق در اطلاعات غلط، پیامهای توییتری متضاد و عكسهای تقلبی كردند… ولی نصر، معاون ارشد مطالعات خاورمیانهای شورای روابط خارجی آمریكا گفته است: من فكر میكنم كه هر كسی در منطقه میداند كه با حمایت آمریكا از عناصر ضدایرانی در منطقه و همچنین گروههای مخالف داخل ایران، یك جنگ واسطهای هماكنون در جریان است.»
«میرزا اسلم بیگ»، ژنرال سابق ارتش پاكستان نیز افشا كرد كه سازمان CIA مبلغی نزدیك به نیم میلیارد دلار برای ایجاد كودتا در ایران اختصاص داده است. بنابراین گزارش، در همین حال بود كه حتی وقتی كه هنوز كار رایگیری انتخابات ریاستجمهوری ایران به پایان نرسیده بود، رسانهای وابسته، میرحسین موسوی را برنده انتخابات معرفی كرد. همچنین دقایقی پس از پایان رایگیری و زمانی كه هنوز مدت زیادی تا اعلام اولیه نتایج مانده بود، موسوی با برگزاری یك كنفرانس خبری در تهران اعلام كرد كه وی برنده انتخابات شده است. رسانههای حامی وی نیز این دروغ را تكرار كرد و در نتیجه كمپین تبلیغاتی كه به خوبی هماهنگ شده بود، ادعای بروز تقلب در انتخابات را در تهران و دیگر نقاط جهان پخش میكرد.
در دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری برخی جریان ها با تكیه بر همین رسانههای نوین تبلیغات انتخاباتی و حتی آشوب های خیابانی را سامان دادند. طراحی این رسانهها به صورت یک گازانبر بود تا با تهییج مردم و شخصیت های سیاسی برای حضور در اعتراضات، مسئولین رده بالای نظام را تحت فشار قرار دهند تا تن به ابطال انتخابات دهند. در این میان میدانداری رسانهای آشوبها و خرابكاریهای تهران را شبكه وزارت امور خارجه انگلیس (BBC فارسی) با همراهی صدای آمریكا با همكاری بازوهای اینترنتی حلقه هجوم رسانهای به عهده داشتند؛ به خصوص سایت بالاترین، رادیو زمانه (با بودجهی CIA)، ایران پرسنیوز (متعلق به سلطنتطلبان)، رادیو فردا (ارگان سازمان CIA) و سایتهای خبری جریان نفاق داخلی و… همچنین تعداد نهچندان زیادی از وبلاگنویسان كه هركدام مامور راهاندازی تعداد قابل توجهی وبلاگ به صورت ساعتی و دقیقهای جهت تامین خوراك خبری دیگر رسانههای ضدانقلاب بودند:
بیبی سی فارسی (BBC Persian)
از دوران ملی شدن صنعت نفت سفارت انگلستان در ایران بسته شد، سفارت آمریكا این نقش را بر عهده گرفت؛ اما امروز با گذشت بیش از نیم قرن از آن روزها، بسیاری از معادلات تغییر كرده است. اگرچه نقش انگلستان در كودتای مخملی سبز، بسیار پر رنگ است و جاپای آن را به خوبی میتوان در روزهای پس از تاسیس شبكهی تلویزیونی فارسی زبان BBC دید.
شبکه خبری دولتی BBC که زیرنظر سرویس جهانی فعالیت مینماید و بودجه آن را وزارت خارجه انگلیس تامین مینماید، از سال 1386 با گزینش و اعزام خبرنگاران و افراد عادی تحت پوشش بنیاد «تراست» اقدام به اعزام این افراد در گروههای مختلف به ترکیه و دوبی نمود تا آموزشهای تخصصی به آنان داده و با این آموزشها بتوانند به اصطلاح «روزنامهنگار شهروندی» را گسترش داده و با گزینش افراد مستعد از بین این افراد، نیروهای مورد نیاز را برای سایر بخشهای BBC گزینش نموده و در نهایت شبکه وسیعی از افراد مرتبط داخل کشور را هدایت و مورد استفاده قرار دهند.
تلویزیون فارسی BBC در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، با دعوت از برخی از عناصر معاند و مسئله دار و پرداخت هزینهی یکماهه اقامت آنان در لندن و نیز پرداخت پول برای برگزاری میزگردهای سیاسی، تخم فتنه و نیز بحث تقلب در انتخابات را میکارد.
تلویزیون فارسیزبان BBC با تدارکات وسیع در روز انتخابات، برنامه خود را 24ساعته نموده و با افراد مسئله دار در داخل کشور ارتباط برقرار کرده تا اخبار و گزارشات لحظه به لحظه را منتقل نماید. در حوادث پس از انتخابات، این شبكه تلویزیونی در راس همه رسانههای مخالف نظام جمهوری اسلامی، با ادعای اطلاعرسانی لحظه به لحظه از انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران، عملاً به بنگاه دروغپراكنی و انتشار تحلیلهای ساختگی و برانگیختگی اجتماعی در ایران تبدیل شده است. BBC به طرز ماهرانهای پیشاپیش بحث تقلب را تئوریزه كرد و متاسفانه در این مسیر بسیاری از چهرههای ستادی نامزدها، همچون «غلامحسین كرباسچی» و «زهرارهنورد» نیز با BBC مصاحبه كردند.
صدای امریکا (VOA)
شبکهی تلویزیون فارسی صدای آمریكا (VOA) را میتوان یکی از مهمترین رسانههای معاند با انقلاب اسلامی ایران دانست که با ادعای اطلاعرسانی لحظه به لحظه از انتخابات دهم ریاست جمهوری عملاً به پایگاه انتشار تحلیلهای ساختگی در ایران تبدیل شده است.
بخش فارسی رادیو صدای آمریکا در آوریل 1979 میبلادی، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، ابتدا با هدف جهتدهی به انقلاب ایران و در پی ناکامی، با هدف مقابله با انقلاب اسلامی و به چالش کشیدن آن، با 30 دقیقه برنامهی روزانه راهاندازی شد. از 22 نوامبر 1979 «احمدرضا بهارلو» فعالیت خود را در این رسانه آغاز کرد. «احمدرضا بهارلو» نخستین رئیس بخش فارسی صدای آمریکا، اگرچه خود ادعا میكند بهایی نیست، اما تمایل زیادی به نزدیکی با بهاییان دارد. این موضوع به خصوص در استخدام کارمندان بخش فارسی و گزینش همکاران ایرانی وی از میان بهاییان بسیارمشهود است. نخستین همکاران وی در این بخش نیز «رامش راسخ»، «بهروزعباسی» و «اکبر ناظمی» بودند که دو نفر نخست از بهاییان معروف در رادیو و تلویزیون دوران پهلوی در ایران بودند.
با آغاز به کار «کنت تام لینسون» از اعضایAIPAC یا همان جامعه لابی یهودیان در ایالات متحده به عنوان رئیس BBG، به ناگاه «شیلا گنجی» از اعضای جامعهی بهایی در سازمان ملل متحد، در غیاب احمد بهارلو در آوریل 2004 به عنوان رئیس بخش فارسی VOA مشغول به کار میشود. بلافاصله گروهی از معروفترین بهائیان وارد چرخهی مدیریت صدای آمریکا میشوند که «آوی داویدین» ، «ستاره درخشش» یکی از مهرههای اصلی رسانههای جامعه بهایی و «مهتاب فرید» از جمله مهمترین آنها بودند.
در این میان، «آوی داویدی» نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای در روند بهاییسازی صدای آمریکا ایفا میکند به گونهای که یکباره تعداد زیادی از کارمندان غیربهایی صدای آمریکا همچون «علی مستعانی» و «سید رسول افخمی» از این مجموعه اخراج یا مستعفی میشوند و جای آنها را چهرههای شاخص تلویزیون «صدای دوست» ارگان رسمی بهاییان در حیفا و اسرائیل، میگیرند.
در حوادث پس از انتخابات ایران، VOA با تیم آموزش دیدهی بهایی خود، ضمن ایجاد و پخش اخبار دروغ و شایعه و تحلیلهای ساختگی، به عنوان یكی از بازوهای اصلی جنگ رسانهای در خاك ایالات متحده، در كنار كودتاگران داخلی قرار گرفت. مجموعه صدای آمریکا (VOA)، زیرمجموعه هیأت مدیرهی رسانههای خارجی دولت ایالات متحده آمریکا یا همان BBG و زیر نظر این هیأت مدیره که اعضای آن متشکل از شورای روابط خارجی آمریکا و نمایندگان منصوب دستگاه وزارت امورخارجه ایالات متحده هستند، اداره می شود و ریاست BBG نیز با رای مجلس سنای آمریکا انتخاب میشود.
رادیو فردا (ارگان سازمان جاسوسی سیا)
رادیو فردا یک ایستگاه رادیویی فارسیزبان است که با هزینه کنگره و سازمان جاسوسی آمریکا و تحت نظر شورای اطلاع رسانی بینالمللی ایالات متحده، یکی از ادارات دولت فدرال، اداره میشود. این رادیو زیر مجموعهی «رادیو اروپای آزاد» یا «رادیوآزادی» است که مرکز آن در پراگ، پایتخت جمهوری چک قرار دارد. در سال ۲۰۰۱ میلادی، شورای اطلاع رسانی آمریکا با دستور سازمان جاسوسی آمریكا، تصمیم گرفت که رادیویی ۲۴ ساعته به زبان فارسی راه اندازی کند. در جریان حوادث پس از انتخابات نیز رادیو فردا به شدت به تكاپو پرداخت و این فعالیتها را حتی پس از شكست كودتای مخملی در ایران نیز ادامه داد. برای مثال در روزهای نزدیك به 13 آبان، رادیو فردا به گفت وگو با «فاطمه حقیقت جو» عضو فراری فراكسیون مشاركت در مجلس ششم و «مهدی محسنی» از روزنامهنگاران زنجیرهای فراری پرداخت. حقیقت جو كه سالها پیش به طور كاملاً خودجوش در پروژههای آمریكایی آشوب به ایفای نقش پرداخته، به رادیو فردا گفت:
«این حركتها از بالا به پایین و هرمی نیست. بلكه حركتهایی خودجوش و شبكه ای مثل هستههای اتم است(!)» «مهدی محسنی» هم كه به تازگی از كشور گریخته، از طریق ارگان سیا به عناصر آشوب طلب دلداری و روحیه داد و گفت: «ما وقتی با بچهها در ایران صحبت میكنیم، وحشتی ندارند و بیشتر مصرند كه در تظاهرات و همبستگی ها شركت كنند. آنها قرار است روز 13 آبان با تصاویر زندانیان شركت كنند.»
العربیه
کشمکش محافل وابسته به آل سعود با ایران حکایتی دیرین است و نمیتوان آن را تنها به عنوان یک اتفاق جدید به حساب آورد. گرچه ابعاد این دشمنی در دورههای مختلف تغییراتی داشته، اما بیشک رفتارهای رسانههای عربستانی پس از انتخابات دهم را باید نقطه اوج برخوردهای خصمانهی رژیم پادشاهی عربستان با نظام و مردم ایران به حساب آورد. ضدیت محافل سعودی با ایران حتی از بحث انتخابات یا تقابل با دولت اصولگرا فراتر رفته است. سیاستی که در روی صفحات نشریاتی مثل الشرق الاوسط و یا الحیات نقش میبندد، برهم زدن انسجام ، اقتدار و ثبات سیاسی در ایران است.
حوادث پس از برگزاری دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، صحنهی آشكار دخالتهای العربیه در امور داخلی ایران بود. برای مثال العربیه دربرنامهی هفتگی «پانوراما» که شامگاه سه شنبه 12/5/2009 میلادی پخش شد، موضوع قابل تاملی تحت عنوان «بمب ساعتی قومیت ها» انتخابات ریاست جمهوری ایران و نقش قومیت ها در آن را مطرح ساخت. در آغاز این برنامهی ضد ایرانی، «نجاح محمد علی» گزارشگر تلویزیون العربیه آماری درباره قومیتهای مختلف و مناطق سکونت آنها در ایران را ارایه کرد. «محمود الورواری» مجری برنامه نیز با این ادعای مضحك که قومیتهای غیر فارس بیشترین ستم را در دوره محمود احمدی نژاد متحمل شده اند با معرفی قومیتهای «عرب»، «ترکمن»، «آذری»، «بلوچ»، «لُر»، «گلیک» و «مازندرانی» و نشان دادن تصویرهایی با لباسهای محلی آنان به تفکیک مذهبی در ایران پرداخت و اظهارات برخی نامزدهای انتخاباتی درباره حقوق قومیتها در قانون اساسی را مورد دستآویز قرار داد و بیانیه مهدی کروبی را نشانه صحت ادعاهای واهی خود خوانده شود. مجری برنامهی «پانوراما» در ادامه این برنامه گفت: «تبعیض نژادی در ایران کم است اما تبعیض اصلی تبعیض مذهبی است. ما شاهد دعوتهایی(!) برای تغییر قانون اساسی ایران از یک سو و احیای(!) بندهایی از قانون اساسی از سوی دیگر هستیم. به ویژه که ماده پانزدهم قانون اساسی ایران درباره زبان قومیت ها است. این ماده در دوره محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران تا حد زیادی مسکوت گذاشته شد(!).»«علیرضا نوری زاده» یكی از عناصر جریان ضد انقلاب و رئیس خودخوانده مرکز مطالعات ایرانی- عربی در لندن نیز در گفتگو با العربیه مدعی شد قومیتهایی که مذهب آنان با مذهب شیعه در ایران تفاوت دارد، با ستم مضاعف روبرو هستند: «کروبی با مطرح کردن حقوق اقلیت ها گام مهمی برداشت. کروبی از انتخاب مستقیم فرمانداران سخن گفت و به اعطای نوعی خودمختاری به اقلیت ها اشاره کرد. توجه کروبی به این مساله به خاطر این است که وی از قومیت لر
میباشد.»
در جریان فتنه سبز پس از انتخابات در ایران، قریب به اتفاق مطالب این رسانه، پخش دوباره همه فیلمها و تصاویر درگیریها و کشمکشها در تاریخ معاصر ایران بوده تا این ذهنیت به بینندگان القا شود که دولتمردان ایران از ابتدا دچار تضاد ایدئولوژیک بودهاند. افزون بر این، گردانندگان تحریریه این رسانه سعودی پس از انتخاب مجدد دكتر محمود احمدینژاد، برای زیر سؤال بردن مشروعیت دولت دهم از هیچ ترفندی فروگذار نکردند. یکی از اقدامات این شبکه، که هر روز ساعتهای زیادی از برنامههای آن را اشغال میکند، پخش تصاویر آرشیوی برخی از ناآرامیها است که در کنار آن موسیقی تند و عناوینی نظیر «ازمةالرئاسه» (بحران ریاست جمهوری ایران) و یا «ازمه المستمره» (ادامهی بحران) در ایران را به مخاطبان تلقین میکند. شبكه تلویزیونی الجزیره قطر نیز نقشی مشابه را در حوادث پس از انتخابات ایران بازی كرد.
شبكه های تلویزیونی لس آنجلسی
هم اکنون در کشورما، امكان دریافت شبكه های 30 ماهواره از حدود 80 ماهواره وجود دارد، این80 ماهواره حدود 6800 شبكه تلویزیونی را پخش میكنند كه از این تعداد برنامه های حدود 3000 شبكه در ایران قابل دریافت است. رسانه های برانداز كه در سال های اخیر رشد قارچ گونه ای داشته اند دو نقش كلیدی را ایفا كردهاند. نخست آنكه بسیاری از بودجه های براندازی نرم آمریكا را بلعیده اند بدون آنكه بتوانند جنبشی قوی را در ایران ایجاد كنند كه تأمین كننده منافع آمریكا و غرب در ایران باشد و دوم اینكه اعتماد مردم را به سیستم سیاسی نظامی جمهوری اسلامی بیشتر كرده اند.
تهیه برنامه های كم عمق، سطحی و انتقادهایی كه از ستون خوانندگان روزنامه های داخلی و حتی دولتی فراتر نمی رود، عملاً هیچ آلترناتیوی را برای جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشته است، البته حمایت بد آنها از آمریكا و سیاست های آن و عریان كردن برنامه های پوششی آمریكا برای جذب حامی در ایران یكی دیگر از خدمات ارزنده این رسانه ها است كه یقیناً ناشی از حماقت و ابزاری بودن آنان است، بدون آنكه قصد خدمت داشته باشند بلكه تمام تلاش آنها خیانت و دریوزگی می باشد.
نخستین شبكه فارسی زبان تقریباً از سال 1378 كه در ایران قابل دریافت بود NITV بود، بعد از آن شبكههای ایران و پارس و بعد از آنها چندین شبكه دیگر تأسیس شده است. از ویژگی های خاص این رسانه ها ارائه تحلیل های سطحی، پرداختن به مسائل اومانیستی، جاذبه های كذایی، پخش ساز و آواز، تبلیغ كالا در كنار دكور برنامه ها، استفاده از ادبیات كوچه بازاری و عوام فریبی است. بیشتر برنامه های این شبكه ها «استودیو محور» است و شاید بتوان برنامه های آنها را در اجرای مجری یا به عبارت بهتر پاسخگویی تلفن بیننده، آگهی و شو خلاصه كرد. بیشتر این شبكه ها بخشی از وقت مخاطبان را در فحش، دشنام و ناسزا به یكدیگر هدر می دهند. همچنین شیوه های اصلی آنها در ارائه اخبار عبارت است از: جعل، تحریف، تأكید بر روی اخبار منفی، ارائه نظر به جای خبر، ارائه آمار ناقص، بایكوت كردن خبر واطلاعات، ارائه جزئیات نامربوط و… است.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران و فتنه پس از آن نیز این تلویزیونها، همه توانایی رسانهای خود را برای دامن زدن به اغتشاشات و ترغیب و تهییج به نافرمانی مدنی به كار گرفتند اما با عدم اقبال مردم مواجه شدند.
سایتهای شبکه سازی اجتماعی
در هفتههای منتهی به انتخابات و جریانهای بعدی، ایران شاهد هجمه تبلیغی و جنگ روانی بود كه توسط سایتهای ارتباطات اجتماعی مانند «فیس بوك» و «توییتر» صورت گرفت. در این میان، سایتFacebook نقش اساسی در آموزش حملات مخرب به خصوص حملات اینترنتی داس (DOS-Denial Of Service) به سایتهای ایرانی به خصوص سایتهای مخالف آمریكا را داشت.
مارك زوكربرگ ( Mark Zuckerberg )، یهودیزاده كه به گفته خود ملحد (Atheist ) می باشد، متولد 1984 میلادی در شهر نیویورك آمریكا مؤسس و گرداننده رسمی شركت فیس بوك است. سایتهای ارتباطات اجتماعی در ظاهر به منظور ایجاد فضایی برای حضور الكترونیكی افراد در جامعه چند صدایی غربی و بیان دیدگاهها، پیدا كردن دوست، ارتباط با دوستان و فرستادن پیامهای گروهی عمل می كنند اما در باطن اغلب این وبگاهها در خدمت بنگاههای خبری و اطلاعاتی قرار داشته و با جمع آوری اطلاعات شخصی از افراد اقدام به پرونده سازی و بعضاً عضوگیری برای سازمانهای جاسوسی و تروریستی غربی میكند. عضویت در این سایتها مجانی است، ولی هیچ چیزی واقعاً مجانی نیست و در ازای استفاده مجانی از سرویسهای الكترونیكی این وبگاهها، افراد بخش عمده اسرار زندگی خود را به راحتی در اختیار آنها قرار میدهند. كاركرد اصلی این وبگاهها، در ایام انتخابات،خبر رسانی از نوع شایعه بود. همچنین صفحات زیادی به اعلامیههای عناصر گروهكهای اپوزیسیون اختصاص یافته و تلاش می شد كه مردگان سیاسی را هر گونه كه هست زنده كرده و از آنها برای اكسیژن رسانی به آتش فتنه استفاده كنند. این در حالی است كه چند ماه پیش از آن و در جریان حملات وحشیانهی رژیم صهیونیستی به غزه، فیس بوك اقدام به خاموش كردن معدود صداهایی نمود كه تلاش در خبر رسانی در مورد مظلومیت مردم فلسطین مینمودند. سایت دیگری كه در كنار فیس بوك در خدمت امپراطوری خبری غرب فعالیت جدی را دنبال مینماید Twiitter است. Twiitter در سال 2008 میلادی به عنوان یك بخش مهم از تبلیغات انتخاباتی اوباما در كنار CNN و Facebook قرار گرفت و نقش اساسی در استفاده از رأی خاموش در به قدرت رساندن اوباما داشت. عملكرد توییتر به صورت یك وبلاگ خلاصه و شبیه به SMS بوده و در طول انتخابات و فتنه های پس از آن، به صورت جدی در اختیار سازمانهای خارجی برای تهییج و هماهنگی با اعضا و هوادارانشان در داخل كشور برای تجمع و اغتشاش قرار گرفت. بدین ترتیب Twiitter نقش بیسیم و شبكه ارتباطی با اغتشاشگران را بازی كرد. توییتر حتی تعمیرات ماهیانه خود را انجام نداد تا اینكه ارتباط آشوبگران لحظهای قطع نشود. این علمیات با همكاری و سرمایهگذاری كشورهای غربی همراه بوده و با ایجاد و ارسال نرم افزارهای فیلترشكن مانند Psiphon كه محصول دانشگاه تورانتو كانادا است، دیشهای ارسال و دریافت ماهوارهای، دوربینهای قلمی و مواردی دیگر حمایت شد. با شكست كودتای مخملی غرب علیه ایران، مسئول سایت توییتر كه در جریان حوادث پس از انتخابات ایران، حمایت ویژهای از آشوبگران انجام داد و مورد اشاره هیلاری كلینتون نیز قرار گرفت، بهعنوان نماینده دریافت جایزه صلح نوبل معرفی شد. به نوشته روزنامه آمریكایی «كریستینساینس مانیتور»، پخش فیلمی از آخرین لحظات زندگی و مرگ مشكوك «ندا آقا سلطان»، بهعنوان دلیل معرفی شدن این سایت برای دریافت جایزهی صلح نوبل عنوان میكند.
گردانندگان توییتر، اذعان میكنند بدون دخالت سایت در روند اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری، گزینه «تقلب» هرگز جا نمیافتاد و در این سطح در دنیا مطرح نمیشد. این روزنامه آمریكایی مینویسد:
« نقش توییتر در هماهنگی حوادث پس از انتخابات بینظیر بود، به طوری كه از نقش یك شبكه فراتر رفت و فرصتهای فراوانی را در اختیار معترضان قرار داد و آنها بهراحتی میتوانستند هماهنگ شوند. در سایتهای دیگر تنها دو یا چند نفری كه با هم ارتباط دارند، میتوانند به مطالب یكدیگر دسترسی پیدا كنند ولی توییتر این موانع را كاهش داد و توانست تمامی كسانی را كه در این سایت نامنویسی میكنند، با یكدیگر مرتبط كند…. سایت توییتر بهعنوان سلاح جنگ نرم برای دموكراسی كارآیی زیادی دارد كه انتشار مرگ مشكوك ندا آقا سلطان از جمله این موارد است.»
بالاترین
در تابستان 2006 میلادی (۱۶ اوت) وبسایت بالاترین با کپی برداری از نسخه خارجی وبسایت معروف دیگ (Digg) با دستور بخش رسانه ای وزارت امور خارجه اسرائیل و مشارکت تنی چند از ایرانیان در استخدام این رژیم همانند «منوشه امیر»(منوچهر ساچمه چی) صهیونیست ایرانی الاصل و مدیر شبکه فارسی زبان رادیو اسرائیل و «مهدی یحیینژاد» کار خود را آغاز نمود. بالاترین، وبسایتی است که کاربرانش، لینکهای وبسایت و وبلاگهای دیگر را، با توجه به قوانین اتخاذ شده از سوی عناصر صهیونیست بالاترین، به این وبسایت عرضه میکنند و دیگر کاربران با رایهای مثبت و منفی خود، برترین لینکهای عمدتاً بر ضد نظام جمهوری اسلامی را بر میگزینند. اگرچه بالاترین اعلام کرده است که یک وبگاه مشارکت عمومی و بر اساس رأی کاربران است که با هدف عرضه، پیدا کردن و جداکردن لینکهای جدید توسط کاربران ایجاد و از ساختار رأیگیری برای هر لینک استفاده میکند، اما عملاً به پایگاه ضد ایرانی تبدیل شده است. این نقش در حوادث تلخ پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری پررنگتر شد به طوریکه بالاترین با دریافت بودجههایی نجومی از دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی، به محلی برای برنامهریزی، اطلاعرسانی و آموزش جهت اهداف فتنه سبز در ایران تبدیل شد. بالاترین که میتوان آن را سایت مادر فتنه سبز نیز نامید، همواره سعی دارد به صورت ناشیانه ای، بر بیطرفی، عدم وابستگی و مستقل بودن خود تاکید کند در جریان جنگ نابرابر ارتش رژیم صهیونیستی به غزه، با سانسور شدید و قابل تامل اخبار جنگ 22 روزه، عملاً به یکی از بازوهای رسانه ای وزارت امور خارجه اسرائیل در راه انداختن جنگ سایبری اسرائیل تبدیل شد. این در حالی است که مسئولین این وبسایت همچنان میکوشند تا اینگونه جلوه کنند که بالاترین توسط کاربران و استفادهکنندگانش اداره میشود.
جرس
سایت اینترنتی «جرس» که مخفف «جنبش راه سبز» میباشد، به عنوان اصلیترین پایگاه آشوبگران مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران در حوادث پس از انتخابات خرداد 1388 محسوب میشود. «عطاالله مهاجری» وزیر وقت ارشاد دولت اصلاحات، نیز جرس را به عنوان اتاق فکرجنبش سبز در خارج از مرزهای ایران معرفی میکند. اتاق فکری که به اعتراف سایت ضدانقلابی خودنویس، توسط مهاجرانی،كدیور، سروش، بازرگان و گنجی اگر چه تشکیل شده، اما جنبه نمایشی داشته و اتاق فكر اصلی از مدت ها پیش در لندن فعال و در آن نمایندگانی از چریك های فدایی [فرخ نگهدار] و فعالان رسانه ای حاضر بودند. به نوشته این سایت، اتاق فكر لندن برخلاف اتاق فكر نمایشی كه دو روزه تعطیل شد، چند سالی سابقه دارد و سایت جرس ارگان رسانه ای آن است. در کنار انعکاس این اخبار، جرس برخی اخبار اختصاصی را نیز منتشر میکرد که بلافاصله تکذیب میشد. در یكی از این خبرهای اختصاصی، جرس اعلام كرد سپاه پاسداران، موسوی و كروبی را به یكی از شهرهای شمال كشور برده و محبوس كرد. این خبر همان شب تكذیب شد. جرس روز پنج شنبه 13اسفند 1388 نیز نوشت: قرار است بازداشت شدگان را طی یك مراسم رسمی، به حضور رهبر جمهوری اسلامی ایران برده، و در آن مجلس، ابطحی، عطریانفر، شریعتی و تاجیك به عنوان تواب سخنرانی كنند و در پایان آیت الله خامنهای همه را عفو و از زندان آزاد كند. اتاق فكر لندن، در این خبر اختصاصی و ظاهراً تولید خود، نوشته بود كه از سعید حجاریان نیز خواسته شده كه در این مراسم شركت كند. اما او مشكل حرف زدن را بهانه كرده تا در مراسم شركت نكند. اما این روز هم گذشت و اتفاقی كه جرس وعده داده بود نیفتاد.
بخش فارسی وب سایت وزارت امورخارجه اسرائیل
اگرچه BBC و VOA نقش محرك جدی داشتند، اما نمیتوان از دیگر ابزارهای پیشرفته امروز همچون وبلاگها، شبكههای اجتماعی اینترنتی، سایتهای میزبان عكس و فیلم و از همه مهم تر وب سایت وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی چشم پوشید. در فتنه گذشته، تكرار سناریوهایی تكراری همچون كودتای 28 مرداد، تحركات منافقین در بهار 1360 و آشوبهای 18 تیر به شدت مشهود است. سناریوهایی كه ركن اصلی آن بر شكاندن اتحاد داخلی و بهرهگیری از غفلت استوار است. اگرچه راهپیمایی با شكوه 26 خردادماه و هوشیاری حامیان واقعی نامزدها، اثبات كرد كه این حیلهها هنوز در وحدت ملی موثر نیفتاده است، اما نباید فراموش كرد كه كودتاچیان آمریكا در تمام كشورها همواره كودتاهای خود را چند لایه ترسیم كردهاند. با دستگیری عناصر اصلی بازآرایی نیرو میكنند و كلیدیترین عنصر در مقابله با آن، هوشیاری و حفظ اتحاد است. چندی پیش از برگزاری انتخابات ایران، روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در گزارشی به نقل از وبسایت وزارت امور خارجه اسرائیل نوشت: «در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، دیپلماتها و نمایندگیهای اسرائیل در سراسر جهان ماموریت یافتهاند تصویری كدر و سیاه از ایران انتشار دهند… به طور خلاصه هدف بدنامكردن وجههی ایران در سطح بینالمللی در آستانه انتخابات این كشور است.» در این گزارش «هاآرتص» با اشاره به یك تلگرام طبقهبندی شده در وزارت خارجه اسرائیل كه در آن شرح دقیق جزئیات وظایف نمایندگان اسرائیل در پیش، طول و پس از انتخابات ایران مشخص شده، آمده است: «صدها ژورنالیست از سراسر جهان قرار است برای پوشش رسانهای رویداد انتخابات به ایران سفر كنند. از این رو از نمایندگان اسرائیل خواسته شد پیش از سفر خبرنگاران، اطلاعات پیش زمینه علیه ایران را در اختیار آنها قرار دهند.»
***
به نظر می ر سد كه این رسانه ها همسو با محافل سیاسی و امنیتی آمریكا با بهره گیری از شگردهای جنگ تبلیغی و رسانه ای می كوشند به طور غیرمحسوس ازطریق راه اندازی شبكه های اجتماعی وایجاد همسویی وبرقراری پیوند میان آنها در جهت پیشبرد راهبرد «انقلاب مخملی در ایران» حركت كنند، رسانه های بیگانه از تحول در مطالبات جنبش های اجتماعی سخن می گویند كه مهمترین مؤلفه آن در هم پیوندی با دیگر اقشار اجتماعی وفاصله گرفتن از حاكمیت و البته تغییر خواسته های مردم به مطالباتی كه با اهداف شوم آنها همخوانی دارد، می باشد.
***
منابع:
نبرد نرم در بستر دموکراسی. بابک اسماعیلی. انتشارات درک نو. تهران. 1388. فصل هفتم.
نشریهی « لندن تلگراف » و خبرگزاریهای فارس، ایرنا و سایتهای اینترنتی العربیه، رادیوفردا، بی.بی.سی فارسی و صدای آمریکا
کیفرخواست متهمین پروژه کودتای مخملی.
Sorry. No data so far.