تریبون مستضعفین – مهدی خوجگی
نگاهی به حوادث تاریخ نشان میدهد که مردم یکی از عوامل موثر در ایجاد یک اتفاق سیاسی اند. برای مثال نگاهی به تاریخ صدر اسلام نشان از آن دارد که اگر عموم مردم به گونهای دیگر عمل میکردند، مطمئنا به جای سکوت امام علی(ع) در ماجرای سلب حقش، یا صلح امام حسن(ع)، یا شهادت امام حسین(ع) و … اکنون باید اتفاقات دیگری را روایت میکردیم.
نگاهی به مهمترین حوادث سیاسی سده اخیر کشور ایران نیز این اهمیت را تأیید میکند. اتفاق عبرت آموز مشروطه، هرچند که درسهای مختلفی در حیطه دشمنشناسی و عملکرد خواص دارد اما نمیتوان عملکرد مردم را نیز نادیده گرفت. عملکردی که اگر درست میبود مطمئنا شاهد این نبودیم که شیخ فضل الله بر بالای دار و برود و آخرین جملهای که بگوید این باشد که “تهران کوفهای دیگر است.
در مقابل هرکجا مردم با شناخت درست عرصه، تصمیمی مبتنی بر آموزههای ناب اسلامی گرفتهاند شاهد آن بودیم که خداوند برکات خودش را شاهل حال آن جامعه کرده است. که مهمترین نمونه آن را در تاریخ چند صد ساله اخیر ایران میتوان انقلاب اسلامی ایران نام برد. انقلابی که مردمی بودن آن در کنار سایر ابعاد دیگر آن نظیر رهبری، ایدئولوژی مشخص و عدم وابستگیاش به شرق و غرب؛ حیرت و تحسین بسیاری از اندیشمندان را برانگیخته است.
منظور از گذارههای فوق نادیده گرفتن نقش چهرههای مطرح سیاسی و فرهنگی که مردم آنها را به عنوان سیاستمدار و عالم و .. میشناسند، نیست. و حتی نمیخواهد تأثیر این افراد را بر نگرش و انگیزههای توده مردم نادیده بگیرد اما باید گفت که اهمیت عملکرد این خواص به دلیل تأثیرش بر مردم است و به عبارت دیگر باز هم مردم هستند که اصل و مبنای اهمیت قرار میگیرند و به تبع آن است که خواص اهمیت مییابند.
بگذارید توده روایت کند
پس از ذکر مقدمه مختصر فوق این سوال مطرح میشود که اگر حقیقتا مردم به عنوان محور اصلی نقشآفرینی سیاسی مطرح هستند چرا باید روایتهایی که از این حوادث اتفاق میافتد صرفا در دست عدهای از خواص باشد؟! امام خمینی –به عنوان امام امت- همانطور که انقلاب را توسط ارتباط با امت خویش راهبری کرد به پشتوانه همین مردم مسلمان و انقلابی به ثمر رساند، نگاهش در مرحله تاریخنگاری انقلاب نیز به همین مردم است.
امام خمینی در نامهای به سید حمید روحانی در مورد تاریخنگاری انقلاب پس از ذکر برخی از آسیبهای تاریخنگاریهای گذشته میفرمایند: «از شما ميخواهم هر چه ميتوانيد سعي و تلاش نماييد تا هدف قيام مردم را مشخص نماييد، چرا كه هميشه مورخين اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و يا اربابانشان ذبح ميكنند. امروز همچون هميشه تاريخ انقلابها، عدهاي به نوشتن تاريخ پر افتخار انقلاب اسلامي ايران مشغولند كه سر در آخور غرب و شرق دارند. تاريخ جهان پر است از تحسين و دشنام عدهاي خاص، له و يا عليه عدهاي ديگر و يا واقعهاي در خور بحث. اگر شما ميتوانستيد تاريخ را مستند به صدا و فيلم حاوي مطالب گوناگون انقلاب از زبان تودههاي مردم رنجديده كنيد، كاري خوب و شايسته در تاريخ ايران نمودهايد. بايد پايههاي تاريخ انقلاب اسلامي ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها باشد. شما بايد نشان دهيد كه چگونه مردم، عليه ظلم و بيداد، تحجر و واپسگرايي قيام كردند و فكر اسلام ناب محمدي را جايگزين تفكر اسلام سلطنتي، اسلام سرمايهداري، اسلام التقاط و در يك كلمه اسلام آمريكايي كردند.» (جلد 21 صحیفه نور، صص 239 – 240)
حال از فضای انقلاب عبور کرده و برسیم به نه دی هزار و سیصد و هشتاد و هشت که در آن مردم معادلات را بر هم زدند و جریانات مختلف سد راه انقلاب را که در آن چند روزه دور هم جمع شده بودند را کنار زدند. و ماجرا را هم باید مردم جمع میکردند چرا که اصلا ماجرا و دعوا با این شروع شده بود که مردم حامی کدام معادله هستند.
و باز هم این خطر وجود دارد که حماسهای را که مردم آفریدند، تعدادی از خواص روایت کنند و -بگذارید راحتتر بگویم که- مصادره به مطلوب کرده و بر امواج خروشان ملت بخواهند موج سواری کنند! که ظاهرا در این بین سبکها و تیمهای مختلف موج سواری بوجود آمده است! و هر کدام هم حین موج سواری ماهی خودشان را از آب گرفتهاند. قرار نیست که بگوییم که هر اعتقاد و عملکردی که مردم داشتند کاملا درست است اما بالاخره مردم با آن نگاه و با آن پشتوانه آمدند و حماسه نه دی را آفریدند و این انگیزهها باید در تاریخ درست ثبت شود نه اینکه عدهای دیگر انگیزهسازی کنند.
به روایت مردم بازگردیم
تاریخ باید نشان دهد که روشنفکران خودباختهی بیاعتقاد به مردم آنچنان با کینه علیه مردم میتاختند که هیچ فحش و بد بیراهی نبود که به آنها نگفته باشند. نباید تاریخ فراموش کند که عدهای گفتند ملت با اتوبوس حماسه آفریدند(!) و عدهای گفتند که مردم برای ساندیس علیه زور گویان و زرپرستان قیام کردند! تاریخ باید بیاعتقادی جماعت خودباخته و غربزده را به مردم را به تصویر بکشد و نشان دهد که ملیها ضد ملی عمل میکردند و تاریکفکران حضور مردم را ندیدند یا نخواستند ببینند. تاریخ باید نشان دهد که مردم درک و بصیرتشان بالاتر از آن بود که با فراخوان چهارتا رقاصه بروند و در خیابانها با آهنگ آمریکایی-انگلیسی فتنه برقصند. تاریخ باید استدلالات محکم همسر داماد لرستان را ضبط کند!
آنچه گفتم و در ادامه میگویم برداشت نویسنده است و هر کس حق دارد که متناسب با برخوردهایی که با مردم داشته است برداشتی کلی از مردم بکند ولی مهم این است که در نهایت یک روایت, روایت حقیقی عموم مردم است.
روایت مردم از فتنه و علت قیامشان علیه فتنهگران نه روایت ساکتینی است که کتابچهی صحبتشان در مورد اتفاقات پس از انتخابات یا فتنه، سفید است و نه روایت آنهایی است که آنچنان بر طبل بیبصیرتی و منافقخواندن افراد مختلف کوبیدند که به جز خودشان و چهارتای دیگر فرد دیگری با بصیرت نماند، مردم راضی نمیشدند که عدالت را زیر پا بگذارند و با هر کس که سر سوزنی اختلاف داشتند او را منافق بخوانند. روایت مردمی نه روایت کسانی است که به بهانه فضای فتنهگون بر دهان هر نقادی چسب میزدند و نه روایت کسانی که مشکلات و اشتباهات جبههي خودی را نفی و یا بدتر از آن توجیه میکردند. روایت مردم نه به بهانهی دشمن خارجی گند و اشتباه داخلی را نادیده میگرفت و نه به بهانه مشکلی در معرکه جنگ از دشمن اصلی غافل میشد. مردم نه فحاشی را میپسندیدند نه سکوت را. مردم عدالت را برگزیدند.
روایت نخبگان غیر مردمی نه تنها واقعیت را نشان نخواهد داد که حتی اگر نخبگان مردمی هم بخواهند روایت کنند ظرفشان کوچکتر از آن است که این دریای خروشان مطالبات و آرمانهای مردم را در خود جای دهد.
روایت «برج آج»ی از حماسه عظیم نه دی که در آن تمام ساختارهای سیاسی معیوب، حداقلی و معاملهگر (از فتنهگر تا ساکت و مذبذب گرفته تا افراطیهای انقلابینمای جذب حداقلی و خودسرها با تفاوت همه تفاوتها و میزان دشمنیها و ضربههایشان) شکسته شد، مقدمهای است شکلگیری و تجدید هویت گروههای حداقلی و بازگشت به قبل از نه دی! چرا که هنوز هستند نخبگانی که با مردمی غیر سیاستمدار راحتترند! آنها مردمی را میخواهند که در حد همان حضور پرشور بر سر صندوقهای رأی حاضر شوند، نه مردمی که مطالبهکنند و منشأ تغییر تحولات اساسی در حوزههای مختلف سیاسی و فرهنگی و .. بشوند. و عدم روایت مردمی از این حادثه مهم ضمینهای خواهد بود برای تبدیل شدن حماسه نه دی به توپِ بازیِ گروههای سیاسی.
Sorry. No data so far.