«کارشناسان معتقدند شکاف و اختلاف بین علما و مراجع با حکومت مداران مساله تازه ای نیست ولی این روزها شاهد عمیق تر شدن این شکاف هستیم تا جایی که امسال در حالی که قم ماه رمضان را سی روز اعلام کرده بود، دفتر رهبری در روز سی ام ماه رمضان اعلام عید فطر کرد.»1
«موج حمایت علما از جنبش سبز و پیوند با مردم، در راستای جلوگیری از انحرافات پیش آمده در مسیر جمهوریت نظام و استیفای حقوق مردم ادامه دارد.»2
«محسن کدیور: ملاک تنها نبودن درادبیات رایج شیعی، برخورداری از پشتیبانی قابل توجه علما، فقها و مراجع است. بیشک تنهائی علی با سیاهی لشکرعزیزانی که بالاخره علیرغم شور و احساس غیر قابل انکار برخی، حقوق میگیرند، رفع نمیشود.
اما علی در حوزه تنهاست. اخیرا تعداد حامیانش در میان علمای شاخص به زحمت به تعداد انگشتان یک دست میرسد. در میان مراجع تنها یک نفر به رئیس جمهور نورچشمی معظم له تبریک گفت و اتفاقا آن یک نفر هم از دیدگاه جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم در زمره «مراجع جائز التقلید» به حساب نمیآید. (برای اطمینان بیشتر به سایت این تشکل حوزوی مراجعه کنید.) پس از مراجع در میان علمائی که در حوزه قم اصطلاحا آیت الله محسوب میشوند کسانی که پس از نماز جمعه تاریخی 29 خرداد، ایشان را فصل الخطاب دانستند عبارتند از حضرات آیات شیخ محمد یزدی، شیخ محدتقی مصباح یزدی و شیخ مرتضی مقتدائی. حتی ائمه جمعه قم (حضرات آیات امینی، جوادی آملی و استادی) هم با ظرافت خود را کنار کشیدند و بر تفکیک قوا تأکید کردند و از راهپیمائی هتاکانه برخی طلاب در قم گلایه کردند…»3
«پیوند تازه علما و جنبش، محصول مقاومت مردم: علمای بسیاری هر روز با صدور بیانیه و اطلاعیه ای به جنبش سبز و مردمی ایرانیان پیوستند. در سطح علمای طراز اول و مراجع همانند گذشته آیت الله العظمی منتظری پیشتاز دفاع از حقوق مردم و اعتراض به ستمگران بوده است. آیت الله العظمی موسوی اردبیلی و آیت الله العظمی صانعی نیز از جنبش سبز حمایت کرده اند. آیت الله طاهری، آیت الله بیات زنجانی و آیت الله دستغیب بیانیه هائی متین در راه سبز مردم منتشر کرده اند. خبرنگاران جرس با پیگیری اخبار بیوت مراجع و علما، آخرین بیانیهها و پیامهای آنان در همراهی با جنبش سبز را منتشر خواهند کرد.»4
«(حوادث اخیر) میرود تا سرنوشت جنبش را دگر بار در “قم” و” حجرههای کوچک علما” رقم بزند.»5
******
تاریخ گواهی میدهد که هر حرکت انقلابی و اصیلی که در ایران اسلامی اتفاق افتاده، قطعاً با حمایت و پشتیبانی علمای دین بوده و آنها بودهاند که توانستهاند عامه مردم را در این حرکات با خود همراه کنند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، نهضت مشروطه با پشتیبانی علمای بزرگ آن زمان از جمله آخوند خراسانی و میرزای نایینی، و قیام تنباکو به رهبری میرزای شیرازی از معروف ترین و نزدیک ترین این وقایع هستند.
این واقعیت را هر ناظر باهوشی که به دنبال فعالیت اجتماعی در ایران باشد درک میکند، از جمله فعالین جنبش سبز. از همین روست که میبینیم که روزنامه ای مثل اعتماد ملی، صفحه ای را به حوزه اختصاص میدهد و یا سایتی مثل جرس(جنبش راه سبز) یکی از بخشهای اصلیش بخش «علما و مراجع» میباشد.(که البته مدتی است به «دینی و علما و مراجع» تغییر نام داده است.) این واقعیت را فردی مثل میرحسین موسوی هم درک میکند که تنها دو روز پس از انتخابات، همزمان با ارسال نامه شکایت به شورای نگهبان، نامه تظلّم به مراجع و علما میفرستد، و هنوز هم که هنوز است نامههای او و پاسخهای بعض مراجع به آن ها، بین دو شهر قم و تهران در رفت و آمد است. این واقعیت را جامعه شناسی مثل حسین بشیریه با اندیشه سکولار هم درک میکند که بیان میکند تنها راه موفقیت جنبش سبز در شرایط حاضر، رهبری آیت الله منتظری است، نه میرحسین موسوی.
از همین روست که رسانههای این جنبش در تمام این مدت سعی کردهاند که مراجع،علما و روحانیون را موافق جنبش سبز و یا حداقل مخالف حکومت و ولی فقیه نشان دهند. تبلیغات زیرکانه و سنگین، جوّی درست کرده که گویی اکثر روحانیون هم مخالف حکومت شدهاند و شبها در قنوت نمازهای وترشان، نابودی هرچه سریعتر آن را خواستارند تا این لکه ی ننگ هرچه سریعتر از دامن سبز اسلام پاک گردد! به طور مثال از طرف برخی دوستان و آشنایان، نامههایی برای من در تشویق به شرکت در تجمعات چهلم کشته شدگان 30 خرداد میآمد که در آنها تأکید شده بود که این تجمع با حضور رییس جمهور منتخب (منظورشان منتخب شمال تهران بوده، وگرنه دروغ از مؤمن هرگز سر نمیزند!) و علمای قم انجام خواهد شد. یا اینکه این بنده ی حقیر، فردای روز عید فطر که برای کاری به بیرون منزل و حوالی تجریش رفته بود، به افراد مختلفی عید سعید فطر را صمیمانه تبریک گفت ولی در اکثر مواقع با این سؤال رو به رو شد که: «عید امروز یا دیروز؟»، و بعد از بهت بسیار که با کمال آرامش پاسخ میداد : «دیروز»، با کمال غیر آرامش پاسخ میشنید که: «دیروز که عید نبود. این حکومت، دیروز رو عید گفته ولی عید واقعی امروزه و قم امروز رو عید اعلام کرده.»
اما واقعیت چیست؟ آیا حقیقتاً این قدر اوضاعِ حکومت از جهت رابطه با علما خراب شده و به قول آقای کدیور، علی در حوزه تنهاست؟ آیا واقعاً در دریای پهناور حوزه، موجی به حمایت از جنبش سبز برخواسته است؟ آیا وجداناً پیوند محکمی میان جنبش سبز و علما و حوزههای علمیه ایجاد شده است؟
به نظرم برای پاسخ دادن به این سؤالها و روشن شدن حقیقت، دو کار لازم است انجام شود. اول اینکه علما و روحانیون را به سه دسته ی مراجع، فضلا و طلاب تقسیم کنیم. منظور از مراجع کسانی هستند که به درجه اجتهاد رسیده، رساله ی عملیه شان را چاپ کردهاند و مقلدینی هم دارند. منظور از فضلا هم اساتید مطرح و زبده است که اکثراً به درجه اجتهاد هم رسیدهاند ولی مثل مراجع، دفتر و رساله عملیه ندارند. منظور از طلّاب هم عموم طلّاب دیگر است که در حوزهها مشغول علم آموزی میباشند.(این تقسیم صوری میباشد و در خارج این مقاله کاربردی ندارد.)
مسأله دوم هم این است که باید بین مخالفت با دولت و انتقاد از آن، با مخالفت با رهبری و ولی فقیه تفاوت قائل شد(هر چند بعضی به دنبال این باشند که انتقاد از دولت را انتقاد از رهبری بدانند، چه از موافقین دولت و چه از مخالفین آن). بیشتر مغالطههای شکل گرفته در مورد مخالفت علما با سران نظام، حول دو محور شکل گرفته: یکی مساوی نشان دادن این دو امر و دیگری اکثریت نشان دادن اقلیت.
در ابتدا به گروه اوّل یعنی مراجع میپردازیم. نمونه بارز مغالطه در این مورد را میتوانید در نوشته آقای کدیور ببینید که تبریک نگفتن مراجع- غیر از آیت الله نوری همدانی- به آقای احمدی نژاد را دلیل بر مخالفت همه ی ایشان با رهبری دانسته است!
یک بررسی ساده در بین مراجع، صحت این ادعا را نشان میدهد. خودِ سایت جرس که آقای کدیور از گردانندگان اصلی آن میباشد(کافی است به مصاحبه ی سایت با ایشان در صدمین روز فعالیتش مراجعه کنید) در تحلیلی، از 12 مرجع ایرانی در قم نام برده و آنها را به دو دسته ی مراجع طراز اول و غیر آنها تقسیم کرده. مراجع طراز اوّل: آیات عظام صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، شبیری زنجانی، وحید خراسانی، موسوی اردبیلی، صانعی و منتظری. مراجع دیگر: حضرات آیات نوری همدانی، سبحانی، جوادی آملی، ملکوتی و بیات زنجانی.
از دو نفر اوّل شروع میکنیم یعنی آقایان صافی و مکارم. این دو مرجع( و البته بعضی مراجع دیگر) در طی چند سال گذشته انتقادهایی را به دولت داشتهاند که قضیه ورود زنان به ورزشگاه ها، قضایای مربوط به مشایی و برخی کم توجهیها به انتقادات از مهم ترین آنها میباشد. اما این انتقادات هیچکدام دلیل بر مخالفت با رهبری و آیت الله خامنه ای نمیباشد. ( با وجود این انتقادات هم 58% آراءِ دو صندوق سیّار 396 و 397 قم که به رأی گیری از مراجع و علمای شاخص تعلّق گرفته بود، مربوط به احمدی نژاد بود. آراء کل شهر قم هم سر جای خود. ر.ک. سایت وزارت کشور)
حتی میتوان پا را از این فراتر گذاشت و گفت که اگر این مراجع علناً انتقادی هم به مقام معظم رهبری میکردند- که نکرده اند- باز نمیشد آنها را مخالف رهبر و ضد او به حساب آورد، همانطور که خود رهبری فرمودهاند که راه باید برای انتقاد باز باشد و با صِرفِ انتقاد، کسی ضد ولایت فقیه نمیشود. به طور مثال آقای صافی که در زمان امام دبیر شورای نگهبان بودند، بعد از حکم تأیید انتخابات مجلس سوم توسط امام(ره)، از شورای نگهبان استعفا داده و به قم برمی گردند؛ زیرا اعتقاد داشتند که در انتخابات تقلب شده ولی آقای موسوی آن را رد میکرد. در آن زمان و در این زمان کسی این حرکت ایشان را ضدیت با ولایت فقیه حساب نکرد و ایشان تاکنون از مراجع حامی نظام و رهبری بوده و هستند.(همان طور که در همان تحلیل جرس هم ایشان را نزدیک به حکومت شمرده است.) ایشان کلّاً کمتر بیانیه میدهند و تنها خبری که از اظهار نظر ایشان در مورد حوادث بعد از انتخابات پخش شد، دیدارشان با اعضای شورای نگهبان در اول تیرماه بود :«معظمله با اشاره به وقايع چند روز گذشته فرمودند: آنچه براي ما بالخصوص اهميت دارد حفظ امنيت و آرامش و نظم مملكت و حفظ نظام اسلامي است. اگر اين دعواها ادامه پيدا كند بيم آن ميرود كه اصل نظام مورد تضعيف قرار بگيرد. اشخاص ميآيند و ميروند و آنچه ميماند نظام و در اصل، اسلام و حاكميت آن است؛ حتي اگر بشود يك طرف براي حفظ مصالح اسلام از حق خود كوتاه بيايد جا دارد. البته من مطالب مهمي را دارم كه الان نميتوانم بيان نمايم.
حضرت آيت الله العظمي صافي با تقدير و تشكر از اعضاي محترم شوراي نگهبان درباره جايگاه اين شورا فرمودند: شوراي نگهبان داراي مقام بالايي است و قداست اين شورا بايد محفوظ با شد و در مقام قضاوت و داوري وجه المصالحه قرار نگيرد.. .»6
تفاوت کلام ایشان با کلام آقایان منتظری و صانعی، کاملاً مشهود است؛ علاوه بر اینکه از هیچ کجای رفتارها و سخنان ایشان طرفداری و تمایل به جنبش سبز و موسوی در نمیآید، بلکه انتقادهای ایشان کاملاً دوطرفه میباشد.
بیانیههای آقای مکارم هم الحمدلله موجود است و هرکس بخواهد، مواضع ایشان را متوجه میشود. به طور نمونه قسمتی از بیانیه 4 تیر و پیام ایشان به نمازگزارانِ جمعه 26 تیر نقل میشود:
«بر همۀ ما واجب است در این شرایط که دوستان و دشمنان ناظر اوضاع کشور ما هستند همگی آرامش را کاملاً حفظ کنیم و اجازه بر هم زدن نظم عمومی و تخریب اموال را به ماجراجویان ندهیم و همان گونه که رهبر معظم انقلاب تأکید کردند مشکلات را از طریق قانون حل کنیم.»7
«عزیزان همه میدانیم که این نماز جمعه از اهمیت خاصی برخوردار است و دشمنان در خارج و منافقان در داخل دل به آن بستهاند لذا هوشیاری بیشتری را میطلبد. همه باید عملا ثابت کنیم که به امنیت و آرامش و آبادی کشورمان و اقتدار نظام جمهوری اسلامیمان عشق میورزیم و به بیگانگان اجازه نمیدهیم سرنوشت ما را به دست گیرند. آداب اسلامی و تربیت و ادب ایرانی به ما اجازه نمیدهد که نماز وحدت آفرین جمعه را با شعارهای تفرقه انگیز آلوده سازیم و به یقین دشمنان را ناکام میکنیم و راضی نمیشویم که اختلاف سلیقهها را به دشمنی تبدیل کنند و عظمت و استقلال کشورمان را هدف قرار دهند. »8
آیت الله شبیری زنجانی از قدیمیترین پیشنمازان حرم مطهر حضرت معصومه(س) و از هفت مرجعی میباشند که بعد از فوت آیت الله اراکی، جامعه مدرسین تقلید از ایشان را جایز دانستند. ایشان استاد آیت الله خامنه ای هم بودهاند و طلاب انقلابی بسیاری به ایشان ارادت داشته و در محضر ایشان درس خوانده اند.
آیت الله وحید خراسانی هم جزو آن هفت مرجع میباشند و درس خارج اصول ایشان از شلوغ ترین درسهای خارج قم میباشد. (البته اخیراً یک جلسه در هفته را به تفسیر قرآن اختصاص داده اند). آیت الله صادق لاریجانی هم داماد ایشان میباشند. هر دوی این مراجع بزرگوار(آقایان شبیری و وحید)، معمولاً در مسائل سیاسی سکوت پیشه میکنند و اظهارنظری نمیکنند؛ و مباحث بعد از انتخابات هم مثل مسائل دیگر. گفتن عباراتی مثل این که «مبانی فقهی آقای وحید با عملکرد نظام در تجاوز به حقوق مردم متعارض است (پس آقای وحید با نظام معارض است)» (به نقل از همان تحلیل جرس) بیشتر به جک شبیه است تا استدلال. زیرا کلُاً مبانی فقهی همه با ظلم معارض است، بحث سر این است که ظلم چیست و ظالم کیست و. …
در مورد آیت الله موسوی اردبیلی هم باید بگویم که اگرچه ایشان متمایل به آقای موسوی بودند (و به قول برخیها اصلاح طلب هستند، هرچند که به کار بردن این عبارت برای مرجعیت شاید خیلی جالب نباشد) و در مخالفت بعضی برخوردها و اتهام زدنها موضع گرفتند، ولی مواضع ایشان را نمیتوان حمل بر مخالفت با رهبری و ولی فقیه کرد (لازم به ذکر است که اختلاف سلیقه و تفاوت نظرات جزیی را نمیتوان مخالفت به حساب آورد). ایشان حتی وجود تقلب در انتخابات را هم هیچگاه در بیانیهها و سخنرانیهای خود بعد از انتخابات تأیید نکرده اند، بلکه تنها یکبار به موضوع تقلب و نزاع دو طرف در این مورد اشاره کردهاند که آن جا هم موضع بی طرفی اتخاذ کرده اند:
«(در دیدار با اعضای کمیسیون امنیت ملّی مجلس) معظم له فرمودند: من نسبت به اين که حق در اين نزاع با کدام طرف است نميخواهم قضاوتی نمايم و در اين صدد نيز نيستم، ولی مسألهای که در اين جا وجود دارد اين است که ما نبايد کاری کنيم که مقابل مردم قرار بگيريم. نبايد کاری کنيم که بگويند حکومت اسلامی کارآمد نيست يا اسلام نميتواند نسبت به مسائل ما پاسخگو باشد. اين که فلان آقا برنده انتخابات است يا نيست مسأله اصلی ما نيست، مسأله اصلی اين است که مردم گمان نکنند مطالبات آنان بيپاسخ ميماند. بايد مردم را نسبت به مسائل پيش آمده راضی و اقناع کرد.»9
بعضی از مواضعی هم که توسط جنبش سبز حمل بر عناد با رهبری شده، مخالفت با مسائلی خلاف شرع بوده که خود رهبری هم مخالفتشان را با آنها ابراز کردهاند مثل حرمت شکنیها و ایراد اتهاماتی که هنوز در دادگاهها اثبات نشده. در ضمن ایشان در ابراز این مخالفتها هیچگاه تیر سخنان خویش را به سمت ولی فقیه و سران اصلی نظام نگرفته اند، برعکس برخی آقایان.
آقایان صانعی و منتظری هم بحثشان با دیگران جداست و فکر نکنم نیازی به توضیح در مورد مخالفت ایشان وجود داشته باشد؛ مخصوصاً آقای منتظری که تا حد سلب مشروعیت و تحقق ولایت جائر پیش رفته اند.
برویم سراغ مراجع دیگر. اوّلین اشکال در اینجا قرار دادن آقایان نوری، سبحانی و جوادی آملی در ردیفی پایین تر از مثل آقای صانعی است. اگر ملاکِ برتری حضور پررنگ در روزنامهها و سایتهای خارجی است، بله، حرف آقایان قبول است. ولی اگر بحثِ حضور علمی مطرح است، ملاک دارد و با تبلیغات نمیتوان حقیقت را عوض کرد. یک ملاک، تعداد شاگردان میباشد که اتفاقاً میتواند میزان محبوبیت در میان طلّاب را هم نشان دهد. امسال آقای صانعی در مدرسه فیضیه، مَدرَس امام درس خارج دارند که تعداد شاگردان ایشان بین 100 تا 200 نفر میباشد. آقای منتظری هم در دفتر خود درس دارند که تعداد شاگردانشان در همین حدود بلکه کمتر است. در ضمن ایشان امسال درس خارج فقه خود را هم تعطیل کردهاند و تنها درس اخلاق میگویند. این در حالی است که درس خارج آقایان وحید، مکارم، صافی، نوری همدانی، سبحانی و درس تفسیر آقای جوادی در مسجد اعظم قم برگزار میشود و تعداد شاگردان آنها به 600 نفر هم میرسد. حتّی آقای هاشمی شاهرودی که بعد از 10 سال دوری از تدریس و محیط علمی، امسال دوباره درس خارج فقه و اصول خود را در مسجد محمدیه ی حرم مطهر برپا کرده اند، حدود 400 نفر شاگرد دارند.
ملاک دیگر هم میتواند کتب و فعالیتهای علمی باشد. از این جهت هم حجم و عمق فعالیتی که آقایان جوادی و سبحانی انجام داده اند، قابل مقایسه با مثل ایشان نیست، تا آنجا که 4 کتاب از آقای سبحانی، جزو کتب درسی حوزهها میباشد و از این جهت کم نظیر میباشد.
برگردیم به مواضع مراجع. مواضع آیت الله نوری همدانی که برای همگان مشخص است و نیازی به توضیح ندارد. آقای جوادی آملی هم همین طور است؛ هرچند بعضی افراد، گلایه از برخی رفتارهای خلاف شرع که از هر دو طرف سر زده بود را مساوی مخالفت با رهبری گرفتند.
«نماز جمعه قم، 5 تیر: اين مطلب را بدانيد که خارجي هزار به يک جو نمي خرد. بعد از اين که اين کشور نظام مقتدري دارد و رهبر آگاهي دارد. ملت متقني دارد از خارجي و وابستگان خارجي هزار را به يک جو نمي خرند.
کساني که با آن مصاحبه ي سي سال قبل که بعضي از روزنامهها آن را چاپ کردند، آشنا هستند، همين حرفها در سي سال قبل گفته شد وقتي مجلس خبرگان قانون اساسي، اصل ولايت فقيه را تنظيم کرد، يک مصاحبه کردند و در آن مصاحبه مبسوطاً اين سخن طرح شد، که قانون درست است که گوشه اي از مشکلات را حل مي کند اما قانون شناس عادل، مجري قانون که ولي فقيه است باعث نا اميدي بيگانه است… داشتن فقيه جامع الشرايط مايه ي يأس بيگانه است… وقتي علي روي کار آمد فرمود: ديگر راه براي نفوذ بيگانه بسته است. داشتن يک فقيه آگاه اين است، داشتن يک رهبر آگاه اين است. متدين اين است و هوشيار اين است. اگر قرآن فرمود: بيگانه از او هزار به يک جو نمي خرند. براي آن است که يک قانون شناس قانون باورِ مجري متدين و متحد بايد باشد « الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ ». اين حرف سي سال قبل است. آن روزنامه هايي که مصاحبه کردند، گفتند: نظر شما درباره تدوين قانون اساسي چيست؟ همين بود.»10
آخر این انصاف است که بیاییم بگوییم که ایشان خود را با ظرافت کنار کشیدند و از تفکیک قوا صحبت کردند؟ صحبت کردن از تفکیک قوا در یک قسمت از نمازجمعه چه ارتباطی به مخالفت با رهبری دارد؟
آیت الله سبحانی هم از مراجعی است که کمتر در مسائل سیاسی اظهارنظر میکند، هرچند دخول در این مباحث دارد و مثل آقای وحید نیست. تنها خبر رسمی از ایشان دیدار اعضای شورای نگهبان با ایشان در تاریخ اول تیر است که خبر آن را به نقل از دفتر ایشان میآورم:
«آیت الله سبحانی در این دیدار فرمودند: آراء قريب به 40 ميليون نفر از مردم كشورمان در انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري، نشان دهنده علاقه آنها به نظام اسلامي و قانون اساسي است. دشمنان شايد بخواهند برداشت ديگري از حضور مردم در انتخابات داشته باشند اما اين حضور گسترده، نشانه قوت نظام اسلامي است. همه چهار نامزدي كه در صحنه انتخابات حضور داشتند، قبلا جزو مسئولان نظام بودهاند و بايد بدانند كه اين نظام به راحتي به دست نيامده و خونهاي زيادي براي ايجاد و استقرار و استمرار آن داده شده است.
وي با اشاره به برخي اعتراضها و ناآراميها در روزهاي اخير گفت: نبايد براي يك ادعا كه هنوز ثابت نشده است اين مسائل را به وجود آورد.
آيتالله العظمي سبحاني نامزدها و گروههاي سياسي را به تبعيت از قانون فراخواند و گفت: نامزدها بايد خود، ملتزم به قانون باشند و مردم را نيز به قانونگرائي دعوت كنند…آراء تك تك مردم، محترم است و براي صيانت از آراء فقط بايد از طريق قانوني اقدام نمود.
وي با تاكيد بر جايگاه شوراي نگهبان در قانون اساسي و نقش آن در حفظ سلامت انتخابات، افزود: از همه كانديداها ميخواهم بيايند و با اعضاي شوراي نگهبان بنشينند و مسائل خود را حل كنند.
آيتالله العظمي سبحاني، ضمن اشاره به اظهارات اخير سران كشورهاي غربي در خصوص ايران گفت: از همه كانديداها و گروههاي سياسي ميخواهم ببينند دشمن چگونه به اين كشور و اين ملت طمع كرده است، لذا كاري نكنند كه مطابق خواسته دشمن باشد. »11
آیت الله ملکوتی هم مواضعی مثل آقای نوری همدانی دارد و من به دلیل اهمیت کمتر، آنها را ذکر نمیکنم.
و امّا آیت الله بیات زنجانی. جنبش سبز و نامه نگاری هایش به مراجع هیچ فایده ای اگر نداشت، این فایده را داشت که ما یکی از مراجع ناشناخته را بشناسیم و با او آشنا شویم تا مبادا محروم از دنیا رفته باشیم! آقای بیات که در دوره اول مجلس خبرگان عضو بودهاند و بعداً به قم رفتند، کسی بود که در ابتدای سال روزنامههای اصلاح طلب اسم او را به عنوان مدیر یکی از چندین مدرسه قم ذکر میکردند(میزان معروفیت ایشان در قم هم از همین توضیح مشخص است) و بعداً طرف خطاب نامههای موسوی به مراجع قرار گرفت و شد از مراجع سبز که در تندروی کم از آقایان صانعی و منتظری ندارد. نکته جالب اینکه حتی سایت دفتر آقای صانعی هم وقتی خبر دیدار ایشان با مراجع و علما را نقل میکند، ایشان را جزو مراجع قرار نمیدهد و او را همردیف آقایان موسوی تبریزی و شهرستانی میگذارد و مراجع را جداگانه ذکر میکند. (هنوز هم خبر آن در سایت موجود است)
اگر قرار به داشتن رساله است که فردی مثل آیت الله علوی گرگانی، هم رساله دارد و هم سابقه ی مرجعیتش بیشتر است و هم از جهت علمی چهره شناخته شده تری دارد. حمایت ایشان از ولی فقیه و مخالفت با حرکات جنبش سبز در دو بیانیه ایشان بعد از انتخابات مشهود است12.
گروه دوم از روحانیون، فضلا بودند. در این رابطه من توجه شما را به دو بیانیه ی امضا دار جلب میکنم:
«بیانیه اساتید سطوح عالی و دروس خارج حوزه علمیه قم، 31 خرداد:. .. همه واقفند که حضرت امام (قدس سره) بر قانون گرایی تاکید داشتند و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) فرمودند: «قانون، فصل الخطاب است» بنابراین، باید تمام امور در چارچوب قانون حل و فصل شود و همه باید قانون را فصل الخطاب بدانند و در برابر آن سر تسلیم فرود آورند…ما از نامزدهای محترم ریاست جمهوری و هواداران آنها تقاضا داریم، آرامش خود را حفظ کرده و هرگونه اعتراض و شکایت خود را از مجاری قانونی پیگیری کنند و بدین وسیله حرمت آراء مردم آگاه و خردمند ایران اسلامی را نگاه دارند و از هرگونه موضع گیری و رفتاری که شائبه ی بی اعتنایی و تخلف از قانون در آن باشد، پرهیز نمایند…ما ضمن هم دردی با خانواده ی جان باختگان و آسیب دیدگان حوادث اخیر، به ویژه کوی دانشگاه، امیدواریم در پرتو راهنماییهای حکیمانه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) این حماسه ی ملی از گزند هرگونه نابخردی در امان ماند و با احترام به آراء مردم، حرمت خون شهداء و ارزشهای انقلاب اسلامی پاسداری شود.
اسامی امضاء کنندگان: حضرات آیات و حجج اسلام: سید حسن طاهری خرم آبادی،احمد صابری همدانی،عبدالله خائفی،مهدی هادوی تهرانی،محسن فقیهی و… (جمعاً 88 نفر از اساتید صاحب نام قم؛ برای اطلاع از اسامی کامل امضاکنندگان بیانیه به آدرسی که در پاورقی آمده مراجعه شود)»13
«بیانیه 678 تن از محققین و مدرسین حوزوی قم، مشهد و اصفهان در تاریخ 7 تیر:…ما با حمایت قاطع از بیانات صریح و فصل الخطاب ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب، که جایی برای اهمال و ابهام نگذاشته است، از تمامی نامزدهای محترم و هواداران آنها درخواست جدی داریم به منازعات رسانه ای و تجمعات غیرقانونی که حاشیة امنی برای آشوب طلبان و متعدیان به حریم افراد و جامعه فراهم آورده پایان دهند، و مطالبات و اعتراضات خود را در چارچوب قانون دنبال و به استقرار آرامش در کشور کمک کنند.
امضا کنندگان:مهدی مروارید،حسن ربانی،الهی خراسانی،رضا مختاری،حسینی آملی و. ..»14
من فقط یک سؤال دارم، و آن هم این است که میشود بفرمایید که کدام جمع کثیری از فضلا و علما باقی میماند که بخواهد مخالف با رهبری و نظام باشد؟ یا تعریف شما از فضلا با فهم ما فرق دارد، و یا اینکه منظور از علمای قم، تعدادی انگشت شمار است. همان طور که جرس بعد از اینکه بیان میکند «علمای بسیاری هر روز با صدور بیانیه و اطلاعیه ای به جنبش سبز و مردمی ایرانیان پیوستند» (در ابتدای نوشته آمده است)، تنها از 6 نفر نام میبرد: آقایان منتظری، صانعی، موسوی اردبیلی، بیات زنجانی و دستغیب. و بعد با افتخار میگوید که «خبرنگاران جرس با پیگیری اخبار بیوت مراجع و علما، آخرین بیانیهها و پیامهای آنان در همراهی با جنبش سبز را منتشر خواهند کرد»، و ما هم با افتخار میگوییم که اگر واقعاً پیامی یا چیزی کمتر از آن در کار بود، دیگر مجبور نمیشدند تقریباً 100 درصد مطالب بخش مراجع و علما را از حرفهای این آقایان پر کنند که اکثرش هم برای آقای منتظری است.
فردی مثل آیت الله طاهری اصفهانی در اصفهان عالم معروفی است، ولی در همین شهر آیت الله مظاهری هست که به شهادت دوست و دشمن منصف، هم از جهت علمی و هم از جهات اخلاقی و معنوی از آقای طاهری بالاتر است. قسمتی از پیام ایشان در تاریخ 24 خرداد را به نقل از دفترشان بخوانید:
«…اينك و پس از چنين حماسه عظيمي، دشمنان قسم خورده و مخالفان اسلام و نظام مقدّس جمهوري اسلامي بيش از هر زمان ديگر، درصدد توطئه براي تلخ كردن شيريني حضور گسترده مردمند و از اينرو همگان بايد با نهايت هوشياري، مراقب كيد و مكر معاندان و بدخواهان باشند و با وحدت كلمه و حفظ متانت و مراعات اخلاق و با نمايش شعور ديني و آگاهي ملّي خود و با پيروي از رهنمودهاي وليّ فقيه و رهبر معظّم انقلاب، دشمنان و بهانه جويان را ناكام بگذارند«15
یا آیت الله سید علی محمد دستغیب که خواهرزاده شهید دستغیب است و نماینده استان فارس در مجلس خبرگان و موافق جنبش سبز، خوب میداند که شهید دستغیب، خواهرزاده دیگری هم دارد به نام سید علی اصغر دستغیب که اتفاقاٌ او هم نماینده استان فارس در مجلس خبرگان است ولی با عقاید سیاسی کاملاٌ متفاوت با ایشان.
سخنان رهبری در جمع اعضای هیئت دولت هم تأییدی است بر حرف ما که انتقاد و توصیه علما دلیل بر مخالفت با اصل نظام و رهبری نیست مگر عده ای اندک:
«من اين را اينجا خوب است عرض بكنم: نصيحت علماى دينى را قدر بدانيد، مغتنم بشماريد. گاهى علماى دين، بزرگان دين، مراجع حتّى، نصايحى ميكنند، دربارهى مسائلى توصيههائى ميكنند؛ اين را مغتنم بشمريد؛ اينها را حمل بر محبت و علاقهمندى بكنيد. ما ميدانيم، آقايان، بزرگان علمائى كه هستند – حالا گوشه كنار كسانى بر خلاف اين معنا باشند، او مورد محاسبهى ما نيست – و امروز در مناطق مختلف، در مراكز حوزههاى علميهى بزرگ و در شهرستانها هستند، اينها همه طرفدار نظام جمهورى اسلامى و قدردان نظام جمهورى اسلامىاند. مىبينند كه نظام جمهورى اسلامى چقدر در جهت پيشرفت اهداف اسلامى كار كرده و دارد كار ميكند و تلاش ميكند، تلاشهاى شما را هم مىبينند، كمكهاى شما و خدمات شماها را هم دارند مشاهده ميكنند. يك وقت توصيهاى ميكنند، از روى علاقهمندى است، از روى دلسوزى است؛ اينها را خيلى بايد قدر دانست.»16
در مورد گروه سوم یعنی عموم طلّاب هم اگر کسی در بین جمع طلّاب بوده باشد، درک خواهد کرد که جنبش سبز چقدر در میان طلّاب جوان(یا به قول یکی از هم میهنان سبز، نوطلبههای دولتی و حکومتی!) طرفدار دارد. فقط به خاطر اینکه کمی با فضا آشنا شوید میگویم که در روزی که طرفداران آقای موسوی در تهران و خیابان آزادی مشغول تظاهرات بودند(دوشنبه 25 خرداد)، در قم عده ی زیادی طلبه در اعتراض به رفتار آقای هاشمی رفسنجانی و رهبران جنبش سبز، مشغول برگزاری راهپیمایی بودند. راه پیمایی ای که در نماز جمعه 19 تیر، به حق، مورد اعتراض آیت الله استادی قرار گرفت. و عزیزان سبز، این اعتراض را تیتر کرده و آیت الله استادی را هم جزو مخالفین رهبری و حکومت قرار میدهند، و آقای کدیور هم میگوید که آقای استادی «خود را زیرکانه کنار کشید و تنها به راهپیمایی هتاکانه برخی طلاب در قم اعتراض کرد». شاید این عزیزان دیر به خطبهها رسیده بودند و ابتدای همین خطبهها را گوش ندادند که ایشان فرمودند:
« مطلب سوم که در ارتباط با دو مطلب قبلی است و از مصادیق تقوا است و خلاف آن بی تقوایی محسوب میشود، این است که اقتدار نظام ما، به اقتدار رهبری است. نظام ما در رأسش مجتهد جامع الشرایط هست که هر جه او ابّهتش زیادتر باشد، هر چه او اقتدارش زیادتر باشد، هر چه پیروی مردم از او بیشتر باشد، هر چه نهاد رهبری تقویت بشود، این به نفع اسلام است. این به نفع نظام است. اگر خدای ناکرده، اگر کسانی یا گروهی کاری انجام دهند که این نهاد تضعیف شود، کاری انجام دهند که آن ابّهت کم شود، این به ضرر همه است…در روزهای حساس و حوادثی که پیش میآید، باید موضع گیری که ایشان میکند برای همه، همان موضع گیری باشد.»17
و سخن آخر:
«امام خمینی(ره): هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند، یکی است. و آن پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلام و قرآن مجید و طرفداری از مسلمین است. اختلافی بین علمای اعلام و نگهبانان اسلام در این هدف مقدس نیست. اگر فرضاً اختلاف اجتهاد و نظری در امری جزیی و ناچیز باشد، مثل سایر اختلافات در امور فرعی، مانع از وحدت نظر در امور اصولی نیست. اگر سازمانهای دولتی (شاه)، گمان کردهاند با سمپاشیها میتوانند ما را از هدف مقدس خود منحرف کنند و به دست جهّال متعصّب به قصد شوم خود برسند، خطا کرده اند.»18
پاورقی ها:
1. سایت جرس، 19 مهر
2.سایت جرس، 6 مرداد
3. سایت جرس، 28 تیر
4. سایت جرس، 6 مرداد
5. سایت جرس
6. ر.ک www.saafi.ir
8 و 7. ر.ک www.makaremshirazi.org
9. ر.ک www.ardebili.com
10. ر.کwww.namaz-qom.ir
11. ر.ک tohid.ir
12. ر.ک www.gorgani.ir
13. ر.ک http://www.islamenab.ir/index.php?action=show_news&news_id=675
14. ر.ک http://www.hawzahnews.com/showdata.aspx?dataid=10736
15. ر.ک www.almazaheri.ir
16. سخنان رهبری در جمع اعضای هیئت دولت، 16 شهریور 88
17. ر.ک www.namaz-qom.ir
18. پیام امام خمینی(ره) به ملت ایران، 4/8/43
Sorry. No data so far.