سیدعباس مرادی
این زمین که دقیق نمیدانم 90 متری است یا 120 متری، مصافگاه فقر و غنی است، آیینهی تمام نمایی از محرومیت و تجمیع امکانات است.
این بازی یک مسابقهی فوتبال حساس نیست! جلوهگاه مبارزهای مظلومانه است. آن طرف تیمی آبی پوش در خانهاش، با دهها هزار تماشاچی لشکر کشی نموده و این طرف سرخ جامهگان قد علم کردهاند، با تماشاچیانی پابرهنه که عشق خمینی کبیر بودند.
آن طرف تیمی بازی میکند که قرارداد یک بازیکنش شانه به شانهی بودجهی یک سال تیم این طرف میزند. آن طرف بازیکنانی هجومی دارد تیز و پرسرعت، مثل ماشینهای تیز و پرسرعت وارداتیشان. این طرف بازیکنانی که پز پژوی پارسشان را میدهند و به برکت لقمهی حلالی که خوردهاند داراییشان را بیمهی «شاه قاسم» میکنند و بجای متوسل شدن به جنگیرها و رمالها، قبل از هر بازی یا به زیارت «امامزاده علی» میروند یا به پابوسی «شاه مختار»!
این طرف، همین طرف که کارگردان پخش بازی برای تمسخر چندین بار «چقه چناره» پوششان را نشان دادهاست، نمایندهی مردمانی هستند که سالها پیش زیر چرخ توسعه، با آن تورم 49 درصدیش، له شدند و صدایشان در نیامد. مردمان پدخندق، بدر و خیبر! مردمانی که به نسبت جمعیتشان بیشترین اعزامی به جبهههای 8سال دفاع مقدس را داشتند، دیروز، و بیادعا بار سنگین بیشترین آمار بیکاری کشور را به دوش میکشند، امروز. مردمانی که یک پنجم درآمد نفتی کشور از خاکشان میجوشد و سالها پیش، آن روزها که رئیس دولت اصلاحات تنها با یکی دو وزیر به تفریح استانیش آمده بود، مسئولینش اعلام کردند بیش از یک پنجم جمعیتش تحت پوشش کمیتهی امدادند. مردمانی که یکبار و فقط یکبار به مسئولین اثبات کردند که اگر آتشنفشانهای درونشان سر باز کند، البته از سر فقر نه با پول امریکا و اسرائیل و به تحریک بی بی سی و مجاهدین و مشارکت، قادرند تمام چاههای نفت خاورمیانه را با دست خالی فتح کنند. اولاد شهدای تنگهی گجستان، بازماندگان تنگهی تامرادی!
این مسابقه بین سرخ و آبی نیست! بین تهران و یاسوج است، بین تهران و گچساران ، بین تهران و دهدشت. این زمین مصافگاه قراردادهای اسماً 350 میلیونی با کفشهای پاره پارهی دختر بچههای زیلایی است، نبرد بین یخچالهای پر از گوشت و حبوبات، انواع میوه و نوشیدنی با شرمندگی عمو ایرج از بچههایش است، مبارزهی آپارتمانهای 500 متری، با استخر و سونا و جکوزی، و اتاق 3×4 متری ابراهیم و مادرش، پسر شهید هم کلاسی دورهی دبیرستانم، است. این 90 دقیقه نمایی کوچک از جنگ همیشگی «تیام»، نمایندهی غنای مطلق، با انگشتهای جا مانده بین گرگر، نماد فقر مطلق، است. این مستطیل سبز جولانگاه بنز و بیامو و لکسوس با خر دزدیده شدهی آخرین کارگر تاریخ، بابا حیدر، است.
این زمین، زمین بازی استقلال و شهرداری نیست! این بازی، بازی بین دو تیم نیست! بازی دو طبقه است.
این بازی مبارزهی فقر و غناست …
واقع عالي نوشتي وقتي خوندم هق هقي مرا گرفت به اندازه تنهايي احسنت بر تو اي مهندس جوان