به گزارش تریبون مستضعفین نویسنده وبلاگ «دو نوع اسلام دو نوع مسلمان» در یادداشتی، ضمن اشاره به این که بزرگنمایی دربارهی جریان موسوم به انحرافی برای پنهان کردن مخالفت بدخواهان با آرمانهای انقلابی دولت کنونی است به این نکنه اشاره کرد که تاکید بر اصول انقلاب در نقد انحراف به جای «کدهای اطلاعاتی» و «اخبار درگوشی» از آن جلوگیری میکند که «برخی گروههای منحرف علم نقد جریان انحرافی را در دست بگیرند.»
در ادامه بخشهایی از این یادداشت را میخوانید:
مطمئنا دولت احمدینژاد در کنار تمام شعارها و عملکردهایش ایرادات بزرگ و کوچکی نیز دارد و مطمئنا وظیفهی هر فردی است تا متناسب با جایگاه خود با نقدهای سازنده برای اصلاح بیشتر دولت گام بردارد. اما چه میشود که عبارت مجهول «جریان انحرافی» واژه مشترک تمام گروهها، احزاب و… در نقد دولت میشود به طوری که اگر بخواهیم فضای رسانهها را در نظر بگیریم باید اینگونه حکم کنیم که بزرگترین مشکل کنونی دولت، جریان انحرافی است؟!
جریان انحرافی مشکل اصلی دولت نیست، بلکه گفتمان شدنش از زیرکی گروههایی است که میخواستند دولت احمدینژاد را به لجن بکشند بدون اینکه حرفی از آن دست مشکلات بزنند که خودشان صد برابر به آن دچار بودند!
دولت کنونی مشکلاتی دارد و اصلا کیست که بگوید دولت، مشکل، نقص یا کمکاری ندارد؟! اما مشکل دولت، مسألهای گنگ و از جنس مباحث امنیتی یا فوق امنیتی و عالم اجنه نیست. دولت کنونی اگر مشکلی دارد درمسائلی است که گروههای چپی و راستی و اینجناح و آنجناح طی سالهای بعد از انقلاب هر کدام درس خود را در آن زمینهها پس دادهاند و نمره قبولی نگرفتهاند. اگر دولت در برخی موضوعات اقتصادی به سمت سرمایهداری حرکت کرده است، این یعنی حرکت به سمت الگوی مطلوب راستهای سنتی و تکنوکراتها که متأسفانه امروز از این خان نعمت دولت کریمه به دور ماندهاند. اگر مشکل دولت این بود که هر منتقدی را دشمن تلقی میکرد و با هوچیگری میخواست اشتباهات خود را بپوشاند، امروزه زیست برخی سایتها و جریانها که نامی از فتنه و جریان انحرافی تنها خط قرمزشان شده است با همین شیوههاست!…
جریان انحرافی کلید واژهی خوبی است تا افرادی که ذرهای مردمیبودن و درد محرومین داشتن و پرکاری و سیاست خارجه انقلابی و ساده زیستی دولت را برنمیتابند، بتوانند دولتی را که کجدار و مریز دم از این آرمانها میزند زمین بزنند.
اگر جریان انحرافیای هم داخل دولت به وجود آمده باشد نه جریان فراماسونرها و جنگیرها و رمالها است و نه جریان افراد بینام و نشانی که فقط باید از طریق کدهای اطلاعاتی و اخبار درگوشی آنها را شناخت. جریان اصلی انحراف حلقهی محافظهکاران، مرفهانبیدرد، مقدسنمایان غیر انقلابی، زالوصفتان و ماکیاولیستهای مسلمانی است که در جایگاه خود، برای پیشبرد اهداف و آرمانهای بلند انقلاب اسلامی در حوزه داخلی و خارجی گامی برنمیدارند و جهادی نمیکنند. وقتی با این ملاکها سراغ افراد میرویم دیگر دولتی و غیر دولتی و جریان و دسته و جبهه نمیشناسد و این امر مانع میشود که برخی گروههای منحرف علم نقد جریان انحرافی را در دست بگیرند!
به راستی نمیشد دولت را به گونهای نقد کرد که «مسائل فرعی» جای «مسائل اصلی» را نگیرد؟! به راستی چه تفسیری از مشکلات دولت بیشتر به مسائل اصلی نزدیک است؟ مسائلی که به سرنوشت کشور و نیز وضعیت مردم محکمتر گره خورده است.
به راستی نمیشد مشکلات را طوری مطرح کرد که ضمن ایجاد زمینههای اصلاح دولت، بین مردم نیز رشدی ایجاد شود و ریشه فکری این مشکلات و نیز انحرافات از اسلام ناب محمدی و غلتیدن در دامن اسلام آمریکایی خشکانده شود؟
Sorry. No data so far.