مسعود براتی- همانطور که میدانید یکی دیگر از افراد موثر در برنامه هسته ای کشورمان توسط عوامل تروریستی به شهادت رسیدند. این چهارمین شهیدی است که برای پیشرفت کشور تقدیم شده است. برای همه روشن است که چه کشورهایی در پشت این ترورها قرار دارند. درست است که این ترور هنوز عواملش شناسایی نشده اند، اما ترورهای قبلی همانگونه که بارها مسئولین اطلاعاتی و امنیتی کشور اعلام کردهاند، عوامل سازمان های جاسوسی کشورهای آمریکا، انگلیس و اسراییل و برخی از کشورهای منطقه در پشت آن حضور داشتند. اما سئوال مهم که باید به ان پرداخته شود این است که چرا هزینه ترور در کشور ما پایین بوده و کشورهایی که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در آن دخالت دارند، دست به تکرار این جنایت میزنند؟ به نظر آنها در محاسبات هزینه و فایدهای که انجام میدهند، هزینههای این جنایت را کمتر از فواید آن میدانند و لذا ادامه دادن این مسیر را به نفع خود میدانند. در حال حاضر تنها هزینهای که آنها میدهند، کمی پول که برای راهاندازی گروهی تروریست و به دست آوردن اطلاعات هزینه میکنند و احیانا از دست دادن برخی مهرههای خود در ایران. اما راهی نیست که هزینه این ترورها بیش از آنچه که هست، بشود؟ چه کارهایی برای افزایش هزینه دشمنان این کشور میتوان انجام داد؟
به طور قطع یک بخش از اقدامات که منجر به بالا رفتن هزینههای دشمن خواهد شد، اقدامات اطلاعاتی و امنیتی است که خوشبختانه کشورمان در این حوزه موقعیت مناسبی دارد. هرچند که ترور اخیر از نظر نحوه اقدام همانند ترورهای قبلی بوده و این نشانه خوبی از نظر قدرت اطلاعاتی کشور نیست، اما اقدامات مهمی که در سالهای اخیر توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشورمان انجام شده است، نشان دهنده توانمندی بالای آن در برخورد و مقابله با تهدیدهای این حوزه است. این موضوع از نظر کارشناسان غربی نیز مورد تایید قرار گرفته است و آدام لودر(Adam B. Lowther) در مقاله خود یکی از دلایل اینکه آمریکا نباید به ایران حمله کند را قدرت اطلاعاتی و امنیتی ایران می داند.
اما یک بخش دیگر از هزینههایی که میتوان ایجاد نمود، در عرصه دیپلماسی عمومی قرار دارد و در دهههای اخیر با توجه به تحولات صورت گرفته،حوزه دیپلماسی عمومی برای کشورهای قدرتمند بسیار حایز اهمیت شده و تلاش میکنند تا در این حوزه کمترین هزینه را پرداخت نمایند. همچنین این کشورها تلاش میکنند تا در حوزه دیپلماسی عمومی برای رقبای خود ایجاد هزینه نمایند. برای مثال آمریکا هر ساله گزارشهای حقوق بشری برای کشورهای مختلف منتشر میکند که این گزارشها از سوی چین و روسیه با اقدام متقابل روبه رو شده و این دو کشور نیز هرساله گزارشهایی از وضعیت حقوق بشر در آمریکا تهیه و منتشر میکنند.
با این توضیح باید این مساله را بررسی نمود که در حوزه دیپلماسی عمومی چه کارهایی میتواند صورت پذیرد که هزینه ترورها برای کشورهای حمایت کننده از آن افزایش یابد.
متاسفانه دیپلماسی عمومی ایران از یک ضعف ساختاری رنج میبرد که این ضعف از نبود تئوری منسجمی از دیپلماسی عمومی که متناسب با شرایط و ماهیت جمهوری اسلامی ایران باشد، ناشی شده است. هرچند روند توجه و استفاده از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی در کشور روبه رشد است که این را میتوان از مقایسه اقدامات مسئولین سیاستخارجی پس از ترورها مشاهده نمود، اما هنوز راه بسیاری تا رسیدن به وضعیت مطلوب وجود دارد.
برای باز شدن موضوع خوب است اتفاقی مشابه را مورد بررسی قرار دهیم. اتفاقی که ایران در یک سو و آمریکا در سوی دیگر آن بود. مساله تررو سفیر عربستان در آمریکا که در ماههای گذشته در فضای رسانهای مطرح و ایران متهم این پرونده معرفی شد که در نتیجه آن فضای مناسبی برای انتشار گزارش خصمانه دبیرکل آژانس بینالمللی اتمی ایجاد شد. در ابتدا رسانههای غربی موضوع را در فضای رسانهای مطرح کردند و فضاسازی اولیه را انجام دادند. پس از آن دادستان آمریکا در کنفرانس خبری با ارایه مدارکی که حاصل بازجوییهای آنها از متهمان بود، به فضای رسانهای دامن زد. خط رسانهای این اتفاق از سوی رسانههای خبری غربی ادامه یافت تا اینکه وزیرخارجه آمریکا موضعگیری تندی علیه جمهوری اسلامی ایران نمود و فضای رسانهای را گستردهتر نمود. این فضا ادامه یافت تا آنکه اوباما در سخنرانی خود با متهم ایران گفت زمان آن رسیده که آژانس اتمی مدارک طبقهبندی شده از فعالیتهای هستهای ایران را منتشر نماید. این صحبت فضای جدیدتری در رسانهها ایجاد نمود و میان این اتفاق و پرونده هستهای ایران پیوند برقرار نمود. فضای سنگین علیه کشورمان ادامه یافت تا در نهایت، آمریکا توانست قطعنامهای در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب برساند که در آن موضوع ترور مجکوم شده بود و ایران نیز به طور ضمنی مسئول حادثه شناخته شده بود.
بررسی روند طی شده در این حادثه، که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حادثهای ساختگی بوده، نشان میدهد که برنامهریزی دقیق و حسابشدهای برای ایجاد فضای مناسب در رسانهها وجود داشته است. برنامهای که به خوبی مشخص میکند، هر شخصی چه موقع و در چه جایگاهی به مساله دامن بزند. چگونه از یک جرقه آغاز و با گذشت زمان و در طی یک فرایند حسابشده به شعلهای اثرگذار تبدیل شود.
خوشبختانه پس از ترور اخیر، دستگاه دیپلماسی کشورمان فعالتر از گذشته عمل نمود. نامهنگاریهای متعدد به مراجع ذیصلاح و از آن مهمتر صدور بیانیه از سوی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نشانههای این تلاش است. همچنین گروههای غیردولتی مانند گروههای دانشجویی نیز حرکتهای مناسبی انجام دادند که برخی از آنها اکنون نیز در جریان است. اما آنچه که مشاهده میشود این است که مهندسی کلانی برای اینگونه اقدامات وجود ندارد و برخی از این فعالیتها تنها مصرف داخلی داشته و برای همین به نتیجه مهم که بالابردن هزینه اینکونه اقدامات است منجر نمیشود.
به نظر آنچه که باید اتفاق بیفتد این است که دستگاه دیپلماسی کشور که به نوعی متولی دیپلماسی عمومی نیز میباشد، برنامهریزی بلند مدتی برای تقابل با کشورهای متخاصم به خصوص آمریکا داشته باشد. این مطلب باید به عنوان اصل تکوینی دستگاه دیپلماسی پذیرفته شود که ما هیچگاه مسائلمان با آمریکا و متحدانش حل نخواهد شد و برای همین باید قبول کنیم که در جنگی همیشگی با آنها قرار داریم. این جنگ را باید مدیریت نمود و برایش برنامهریزی و نقشه عملیات تدوین نمود. برای همین است که رهبر انقلاب خود راسا وارد موضوع شدند و اعلام نمودند که « ما آبروی آمریکا را در دنیا خواهیم برد». طرح موضوع انتشار 100 سند جنایات آمریکا، بسیار حرکت هوشمندانهای بود که متاسفانه دستگاههای مسئول نتوانستند این حرکت را به خوبی ادامه دهند و لذا ما شاهد آرام شدن فضای رسانهای بودیم در صورتیکه اگر همین صد سند در اختیار طرف مقابل بود، تا به حال صدها قطعنامه و بیانیه علیه کشورمان صادر نموده و یا از مراجع بینالمللی کسب کرده بود.
باید دستگاه دیپلماسی راهبرد خود را «از بین بردن آبروی آمریکا در جهان» بگذارد و برای تحقق این راهبرد برنامهریزی عملیاتی و دقیق نماید و توانمندی گروههای غیردولتی حداکثر استفاده را نماید. همچنین با ایجاد فضا در خارج از کشور، صداهای داخلی را به خارج منتقل نماید. البته باید گفت که دستگاه دیپلماسی تنها محدود به وزارت خارجه نیست و نهادهای دیگری همچون شورای امنیت، صدا و سیما و چندین نهاد دیگر در آن حضور دارند. تنها با اتخاذ این راهبرد است که هزینه اقدامات جنایتکارنه آمریکا و اذنابش در کشورمان بالا خواهد رفت و این افزایش هزینه سبب پیشبرد اهداف کلان ایران در فضای بینالملل خواهد شد.
Sorry. No data so far.