به گزارش تریبون مستضعفین در اختلاف داخلی اصولگرایان بر سر انتخابات، دو دغدغهی اصلی طرح شده است: خلوص و وحدت. خلوص به این معنا که با کسانی که در پیروی از دستورات رهبر انقلاب و موضعگیری قاطع با جریانهای معاند سستی کردهاند همجبهه و همراه نشویم و وحدت به این معنا که همهی نیروهای وفادار به آرمانهای انقلاب اسلامی را با وجود برخی کاستیهایشان تحت یک ائتلاف متحد کنیم.
منتقدین ائتلاف فراگیر اصولگرایان، از حضور کسانی که به آنها «ساکتین فتنه» میگویند در این ائتلاف ناراضیاند و سکوت یا عدم موضعگیری قاطع در برابر فتنه و دیگر انحرافها را باعث مردود شدن این چهرهها و جریانهای مرتبط با آنها میدانند، این گروه ساز و کار فعلی برای وحدت را نوعی قبیلهگرایی سیاسی و وحدت استبدادی میدانند. از طرف دیگر هواداران ائتلاف همهگیر اصولگرایان، این نوع نگاه به خلوص را برنمیتابند و به تساهل و تسامح در برابر استباهات همجبههایهای خود قائل اند.
مقام معظم رهبری در مراسم افطاری تابستان سال ۸۹ و دیدار با دانشجویان، در پاسخ به سؤالی دربارهی خلوص و وحدت، از یک طرف حذف نیروهای انقلاب را به بهانهی اشتباهات کوچکشان و به نام خلوص را نادرست دانستند و از طرف دیگر وحدت را تنها حول اصول، قابل قبول دانستند.
در ادامه بخشی از بیانات ایشان در پاسخ به سؤال یاد شده را میخوانید:
«يك سؤال ديگر اين است كه بعضىها ميگويند وحدت، بعضىها ميگويند خلوص؛ شما چه ميگوئيد؟ من ميگويم هر دو. خلوص كه شما مطرح ميكنيد – كه ما بايست از فرصت استفاده كنيم و حالا كه غربال شد، يك عدهاى را كه ناخالصى دارند، از دائره خارج كنيم – چيزى نيست كه با دعوا و كشمكش و گريبان اين و آن را گرفتن و با حركت تند و فشارآلود به وجود بيايد؛ خلوص در يك مجموعه كه اينجورى حاصل نميشود؛ ما به اين، مأمور هم نيستيم. در صدر اسلام، خوب، با پيغمبر اكرم يك عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّبنكعب بود، عمار بود، كى بود، كى بود؛ اينها درجهى اول و خالصترينها بودند؛ عدهاى ديگر از اينها يك مقدارى متوسطتر بودند؛ يك عدهاى بودند كه گاهى اوقات پيغمبر حتّى به اينها تشر هم ميزد. اگر فرض كنيد پيغمبر در همان جامعهى چند هزار نفرى – كه كار خالصسازى خيلى آسانتر بود از يك جامعهى هفتاد ميليونى كشور ما – ميخواست خالصسازى كند، چه كار ميكرد؟ چى برايش ميماند؟ آن كه يك گناهى كرده، بايد ميرفت؛ آن كه يك تشرى شنفته، بايد ميرفت؛ آن كه در يك وقتى كه نبايد از پيغمبر اجازهى مرخصى بگيرد، اجازهى مرخصى گرفته، بايد ميرفت؛ آن كه زكاتش را يك خرده دير داده، بايد ميرفت؛ خوب، كسى نميماند. امروز هم همين جور است. اينجورى نيست كه شما بيائيد افراد ضعافالايمان را از دائره خارج كنيد، به بهانهى اينكه ميخواهيم خالص كنيم؛ نه، شما هرچه ميتوانيد، دائرهى خلّصين را توسعه بدهيد؛ كارى كنيد كه افراد خالصى كه ميتوانند جامعهى شما را خالص كنند، در جامعه بيشتر شوند؛ اين خوب است. از خودتان شروع كنيد؛ دور و بر خودتان، خانوادهى خودتان، دوستان خودتان، تشكل خودتان، بيرون از تشكل خودتان. هرچه ميتوانيد، در حوزهى نفوذ تشكل خود، براى بالا آوردن ميزان خلوصهاى فردى و جمعى تلاش كنيد؛ كه نتيجهى آن، خلوص روزافزون جامعهى شما خواهد شد. راه خالص كردن اين است.
وحدت هم كه ما گفتيم – كه بعد سؤالات ديگرى هم در اين زمينه شده – منظور من اتحاد بر مبناى اصول است. بنابراين وحدت با كيست؟ با آن كسى كه اين اصول را قبول دارد. به همان اندازهاى كه اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصليم؛ اين ميشود ولايت بين مؤمنين. آن كسى كه اصول را قبول ندارد، نشان ميدهد كه اصول را قبول ندارد يا تصريح ميكند كه اصول را قبول ندارد، او قهراً از اين دائره خارج است. بنابراين با اين تفصيل و توضيحى كه عرض شد، هم طرفدار وحدتيم، هم طرفدار خلوصيم.»
Sorry. No data so far.