سه‌شنبه 22 ژوئن 10 | 20:57

صدا و سیما؛ از سرگرمی‌ تا دانشگاه‌

توسعه كمّی‌ باعث‌ شده‌ صدا و سیما چاه‌ ویلی‌ شود كه‌ همیشه‌ مدیران‌ برای‌ پر كردن‌ آنتن‌ عجولانه‌ تحت‌ فشار باشند و دچار روزمرگی‌ و لحظه‌ مرگی‌ شوند! بنابراین‌ نتیجه‌ این‌ مسأله‌ توجه‌ صرفاً به‌ كمیت‌ و سیطره تهیه‌كنندگان‌ و كنترل‌كنندگان‌ بر این‌ چاه‌ ویل‌ شده‌ است‌. تهیه‌كننده‌ با توجه‌ به‌ نیاز آنتن‌ و توسعه كمی‌ و مخطورات‌ مدیران‌ در برنامه‌ آب‌ می‌بندد
بعید است‌ اگر بخواهیم‌ نامی‌ برای‌ دهه‌ تصدی‌ لاریجانی‌ در صدا و سیما پیدا كنیم‌ و بتوانیم‌ واژه‌ مناسب‌تری‌ از «مرحله‌ توسعه‌ كمی‌» برای‌ آن‌ بیابیم‌


تلویزیون‌ را عده‌ای‌ رسانه‌ای‌ صرفاً خبری‌ می‌دانند؛ عده‌ای‌ آن‌ را وسیله سرگرمی‌ عموم‌ مردم‌ و بعضی‌ آن‌ را ابزار اتلاف‌ وقت‌ برمی‌شمارند؛ گروهی‌ نیز آن‌ را در مجموع‌ منفی‌ ارزیابی‌ می‌كنند. تلویزیون‌ به‌ هر حال‌ ابزاری‌ «ارتباطی‌» است.”‌ مك‌ لوهان”‌ تاریخ‌ اجتماعی‌ بشر را از حیث‌ دوره‌های‌ متوالی‌ استفاده‌ از روشهای‌ مختلف‌ ارتباطی‌ به‌ 3 دوره عمده‌ تقسیم‌ می‌كند:
1. ارتباط‌ لفظی‌ یا شنیداری‌
2. ارتباط‌ نوشتاری‌ كه‌ با اختراع‌ گوتنبرگ‌ و چاپ‌ كتاب‌ به‌ اوج‌ خود رسید.
3. دوره ظهور وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ .(Mass media)
در دوره ارتباط‌ شنیداری‌، ارتباط‌ رودرو، مستقیم‌، بی‌واسطه‌ و شخصی‌ است‌ و گیرنده‌ از نزدیك‌ با فرستنده‌ آشنا می‌شود و هر دو انسان‌ هستند. این‌ نوع‌ ارتباط‌ تأثیرات‌ عمیقی‌ بر نحوه تفكر و احساس‌ آدمی‌ می‌گذارد و «درك‌ محضر بزرگان‌» كه‌ به‌ عنوان‌ یك‌ نقطه مثبت‌ در زندگی‌ علما یاد می‌شود به‌ معنی‌ ارتباط‌ حضوری‌ استاد ـ شاگردی‌ با بزرگان‌ است‌. در دوره دوم‌ ارتباط‌، بین‌ گیرنده‌ و فرستنده پیام‌ فاصله‌ می‌افتد. درواقع‌ «پیام‌ها» بسته‌بندی‌ می‌شوند و در اختیار مخاطب‌ قرار می‌گیرند. علی‌رغم‌ این‌ فاصله‌ افتادن‌، گیرنده‌ هر زمان‌ كه‌ فرصت‌ داشته‌ باشد می‌تواند پیام‌ را دریافت‌ كند، مرور كند، تحلیل‌ كند و از طرفی‌ به‌ فرستنده‌ فرصت‌ می‌دهد كه‌ پیام‌ خود را در طول‌ زمان‌ زیادی‌ در اختیار افراد بسیار زیادی‌ بگذارد و حتی‌ پیام‌ پس‌ از مرگِ فرستنده آن‌ باقی‌ می‌ماند. عمده اطلاع‌ و آشنایی‌ ما با فرهنگ‌ گذشتگان‌ و تاریخ‌ جهان‌ ناشی‌ از پیام‌های‌ حك‌ شده‌ بر سنگها و كتب‌ قدیمی‌ خطی‌ است‌. پیام‌ها در ارتباط‌ با شنیداری‌ با گوش‌ سر و كار دارند و در ارتباط‌ نوشتاری‌ با چشم‌. وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ كه‌ نمادهای‌ بارز آن‌ رادیو، تلویزیون‌ و سینما هستند در نتیجه تحولات‌ تكنولوژیكی‌ و پیشرفت‌ اختراعات‌ بشری‌ به‌ وجود آمدند. یكی‌ از بزرگترین‌ مشخصه‌های‌ این‌ دوره‌ از ارتباطات‌ آن‌ است‌ كه‌ این‌ ابزار توانایی‌ شدیدی‌ در «همسان‌سازی‌» اجتماعی‌ دارند؛ درواقع‌ به‌ دلیل‌ قدرت‌ پخش‌ صوتی‌ ـ تصویری‌، قدرت‌ ضبط‌ و انتقال‌ مجددّ، توانایی‌ بالایی‌ در تأثیر بر مخاطب‌ دارند. به‌ قول‌ معروف‌ این‌ رسانه‌ها در ایجاد «جامعه توده‌ای‌» (Mass Society) سهم‌ زیادی‌ دارند. این‌ رسانه‌ها از آنجا كه‌ به‌ قول‌ مك‌لوهان‌ با «حس‌ لامسه‌» هم‌ سر و كار دارند در حالتهای‌ مختلف‌ می‌توانند در معرض‌ استفاده مخاطب‌ قرار گیرند نیازی‌ به‌ دقت‌ و تمركز بالا در دریافت‌ نیست‌. در باب‌ چگونگی‌ تعامل‌ مخاطب‌ پیام‌ و فرستنده آن‌ در وسایل‌ ارتباطی‌ جمعی‌ سخن‌ فراوان‌ است‌. در ابتدا تصور می‌شد وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ مخاطب‌ را هر گونه‌ كه‌ خواستند تحت‌ تأثیر قرار دهند یا به‌ عبارتی‌ مخاطب‌ این‌ رسانه‌ها منفعل‌؟ بود. تحقیقات‌ بعدی‌ نشان‌ داد كه‌ مخاطبان‌ با رسانه‌ «تعامل‌ دوسویه‌» دارند و نمی‌توان‌ ذهن‌ مخاطب‌ را كاملاً به‌ دلخواه‌ شكل‌ داد. رسانه‌های‌ جدید استعداد عجیبی‌ در الگوسازی‌، شخصیت‌، تی‌ و ستاره‌سازی‌ دارند و ستاره‌های‌ ورزش‌ و سینما را بسان‌ الگو و «انسانهای‌ كامل‌» به‌ جوانان‌ معرفی‌ می‌كنند. سؤال‌ اساسی‌ برای‌ جامعه ما با ویژگی‌های‌ انقلابی‌، اسلامی‌ و آرمانی‌ این‌ است‌ كه‌ این‌ رسانه‌ با این‌ گستره‌ نفوذ تا چه‌ میزان‌ می‌تواند به‌ «دانشگاه» تبدیل‌ شود؟ این‌ رسانه‌ چگونه‌ می‌تواند ایمان‌ و اعتقاد دینی‌ را در جامعه‌ تقویت‌ كند، در عین‌ حال‌ در شرایط‌ جهانی‌ شده ارتباطات‌ با وجود رسانه‌های‌ رقیب‌ خارجی‌ مخاطب‌ خود را حفظ‌ و مصوت‌ كند؟ درواقع‌ از یك‌ طرف‌ واقعیت‌ها و چارچوبهای‌ این‌ رسانه‌ و تاریخچه‌ استفاده‌ از آن‌ در غرب‌ پیش‌ روی‌ ماست‌ كه‌ دو عنصر «سكس‌ و خشونت‌» كه‌ منافی‌ فرهنگی‌ دینی‌ ماست‌، در آن‌ پررنگ‌ است‌ و از یك‌ طرف‌ عرصه‌ای‌ برای‌ تبلیغ‌ دینی‌ فراهم‌ كرده‌ است‌. نگاه‌ و توقع‌ بزرگان‌ و رهبران‌ دینی‌ ـ سیاسی‌ ما به‌ این‌ رسانه‌ نیز آرمانگرایانه‌ است‌ و ما باید در این‌ سیر حركت‌ كنیم‌. حضرت‌ امام‌ بارها رادیو، تلویزیون‌ را «حساس‌ترین‌ دستگاه‌ كشور1» خوانده‌اند و فرموده‌اند: «اصلاح‌ آن‌ اصلاح‌ جامعه‌ و فساد اگر در این‌ دستگاهها واقع‌ بشود فساد جامعه‌ است‌2» در جای‌ دیگری‌ رسالت‌ این‌ رسانه‌ را دانشگاه‌ گونه‌ توصیف‌ می‌كنند و می‌فرمایند «صدا و سیما یك‌ دانشگاه‌ عمومی‌ است‌، یعنی‌ دانشگاهی‌ است‌ كه‌ در تمام‌ سطح‌ كشور گسترده‌ است‌3». به‌ صورت‌ فشرده‌ می‌توان‌ شرایط‌ جامعه‌ و انتظار ما از این‌ رسانه‌ و وضعیت‌ دنیای‌ امروز را در چند بخش‌ به‌ شرح‌ زیر بیان‌ كرد: 1. گفتمان‌ امام‌ یك‌ گفتمان‌ آرمانگرایانه‌ و مبتنی‌ بر آموزه‌های‌ دینی‌ است‌ و نشان‌ می‌دهد كه‌ وضع‌ موجود نامطلوب‌ است‌ و با مشخص‌ كردن‌ هدف‌ و نقطه مطلوب‌، كاركنان‌ این‌ دستگاه‌ را به‌ حركت‌ در مسیر تحقق‌ آن‌ فرا می‌خواند 2. تكوین‌ و تكامل‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ عمدتاً در غرب‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. 3. این‌ وسایل‌ ابتدا به‌ همان‌ صورت‌ و با همان‌ نگاه‌ به‌ كشور ما وارد شده‌ و طی‌ حكومت‌ پهلوی‌ دوم‌ توسعه‌ و گسترش‌ یافت‌ و به‌ علت‌ ایدئولوژی‌ حاكم‌ بر اذهان‌ دولتمردان‌ رژیم‌ پهلوی‌ در جهت‌ تخریب‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ ـ سنتی‌ جامعه‌ حركت‌ كرد. در نتیجه‌، تجربه حركت‌ در مسیر دانشگاه‌ شده‌ آن‌ بسیار كم‌ و آن‌ هم‌ در طول‌ سالهای‌ بعد از انقلاب‌ است‌. 4. تلویزیون‌ در غرب‌ تولیدكننده خستگی‌ناپذیر گفتمانهای‌ شنیداری‌ دیداری‌ است‌ كه‌ در قالب‌ یك‌ صنعت‌ بر محور حداكثر ساختن‌ سود اقتصادی‌ و افزایش‌ كمّی‌ مخاطب‌ حركت‌ می‌كند. در نتیجه‌ این‌ رسانه‌ ابزار اصلی‌ توسعه «فرهنگ‌ مصرفی‌» است‌ و بر محور «خواست‌ها» (Wishes) حركت‌ می‌كند. 5. وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ و از جمله‌ تلویزیون‌ به‌ مدد ماهواره‌ فاصله‌های‌ زمانی‌ و مكانی‌ برای‌ انتقال‌ تصاویر، اخبار و اطلاعات‌ را كاهش‌ داده‌اند. و در نتیجه آن‌، تأثیرپذیری‌ جامعه داخلی‌ از مؤلفه‌های‌ خارجی‌ افزایش‌ یافته‌ است‌ و دسترسی‌ مخاطب‌ به‌ «تولیدات‌ رقیب‌» نیز از كنترل‌ دولتها خارج‌ شده‌ است‌. 6. جامعه ایرانی‌ در شرایط‌ كنونی‌ چند ویژگی‌ عمده‌ دارد: اولاً از میانگین‌ سنی‌ پایینی‌ برخوردار است‌ و به‌ اصطلاح‌ «جوانی‌ جمعیت‌» عوارض‌ و نتایجی‌ را در بردارد، از جمله‌ تنوع‌طلبی‌، تحرك‌ و انرژی‌ بالا، آرمانگرایی‌ آتشین‌ و عجولانه‌، جذابیت‌ زیاد هنر و ورزش‌ در این‌ دوره سنی‌، بالا بودن‌ میزان‌ خطرپذیری‌ و تجربه‌پذیری‌ جوان‌ و در نتیجه‌ خطر احتمالی‌ انحرافات‌ اخلاقی‌، دینی‌ و… ثانیاً چنین‌ جمعیت‌ جوانی‌ نیازهای‌ معقول‌ «شغل‌، مسكن‌، ازدواج‌ و تحصیل‌ علم‌ را دارد كه‌ با توجه‌ به‌ توان‌ واقعی‌ مدیریتی‌ و اقتصادی‌ و شرایط‌ بین‌المللی‌، دولت‌ همیشه‌ در فراهم‌ كردن‌ این‌ امكانات‌ از نیازها عقب‌تر حركت‌ می‌كند. این‌ موضوع‌ خود باعث‌ افزایش‌ نارضایتی‌، سرخوردگی‌ و بالا رفتن‌ سن‌ ازدواج‌ می‌شود كه‌ خود تبعات‌ فرهنگی‌ ـ اخلاقی‌ بسیاری‌ دارد مانند اقتصادی‌ شدن‌ روابط‌ اجتماعی‌ و فردگرائی‌ منفی‌ و كاهش‌ اعتماد عمومی‌ جامعه‌ نسبت‌ به‌ دستگاههای‌ دولتی‌ از جمله‌ رسانه‌ها. 7.رسانه‌های‌ داخلی‌ با توجه‌ به‌ قدرت‌ ماهواره‌ها و پیشرفت‌های‌ سریع‌ تكنولوژی‌ ارتباطی‌ همواره‌ در معرض‌ رقاب‌ با رسانه‌های‌ خارجی‌ هستند كه‌ عمدتاً با ما از نظر فرهنگی‌ ناهمگون‌ و از نظر سیاسی‌ مخالفند.
توجه‌ به‌ این‌ هفت‌ نكته‌ ما را به‌ این‌ نتیجه‌ حیاتی‌ می‌رساند كه‌ نقد صدا و سیما ضروری‌ است‌ و طبیعتاً بهترین‌ معیار برای‌ نقد هم‌ دیدگاه‌های‌ امام‌ و رهبر انقلاب‌ است‌.
این‌ انتقادات‌ را می‌توان‌ در چند عنوان‌ كلی‌ دسته‌بندی‌ كرد:

الف‌) نقد ساختاری‌:
به‌ این‌ معنا كه‌ در صدا و سیما پس‌ از توسعه كمی‌ كه‌ در نتیجه مباحث‌ تهاجم‌ فرهنگی‌ و گسترش‌ شبكه‌های‌ ملی‌ و استانی‌ آمد، به‌ وجود سمت‌های‌ مدیریتی‌ و مشاغل‌ زیادی‌ ایجاد شد كه‌ بعضاً با مسؤولیت‌های‌ متداخل‌ و موازی‌ فعالیت‌ می‌كنند و این‌ مسأله‌، هم‌ باعث‌ تعدّد مراكز تصمیم‌گیری‌ و تضعیف‌ برنامه‌ریزی‌ می‌شود و هم‌ در اجرا مشكل‌ساز می‌شود، در این‌ مسیر باید كارشناسانه‌ بحث‌ كرد و مجموعه‌ را با هدف‌ «كارآمدی‌» تعدیل‌ نیرو و ساختار كرد. یكی‌ عوارض‌ مهم‌ این‌ مشكل‌ آن‌ است‌ كه‌ در پرتو گستردگی‌ سمت‌های‌ سازمانی‌ رسم‌ شده‌ این‌ است‌ كه‌ مسئولان‌ و مدیران‌ كلِ سیاسی‌ پس‌ از تغییر و تحولات‌ سیاسی‌ جامعه‌ به‌ صدا و سیما منتقل‌ می‌شوند؛ بدون‌ آنكه‌ حداقل‌ تخصص‌ لازم‌ و توانایی‌ این‌ افراد در نظر گرفته‌ شود. صدا و سیما باید نهادی‌ مثل‌ وزارت‌ خارجه‌، وزارت‌ اطلاعات‌ و… تلقی‌ شود كه‌ اولاً موقعیت‌ آن‌ در تبلیغ‌ و ارائه‌ چهره نظام‌ و اقناع‌ مردم‌ و انتقال‌ متقابل‌ دیدگاههای‌ مردم‌ و مسئولان‌ حساس‌ است‌ ثانیاً حسن‌نیت‌ و خوب‌ بودن‌ آدم‌ها اگرچه‌ شرط‌ لازم‌ است‌، كفایت‌ نمی‌كند و حسن‌ تدبیر بسیار مهم‌ است‌ باید سلسله‌ مراتبی‌ سازمانی‌ متناسب‌ با تعهد و تخصص‌ و تجربیات‌ سالها در این‌ نهاد تعریف‌ شود نه‌ اینكه‌ شاهد مدیریت‌ ژله‌ای‌ باشیم‌؛ انعكاس‌ تعداد انتخابها و تغییرها در این‌ سازمان‌ در هفته‌ نامه داخلی‌ آن‌ گواه‌ این‌ مدعاست‌. اساساً هر گونه‌ موازی‌كاری‌ و زیادی‌ نیرو اولاً منجر به‌ تضعیف‌ نظارت‌ و برنامه‌ریزی‌ شده‌ ثانیاً برنامه‌های‌ ضعیف‌ روی‌ آنتن‌ می‌روند و ثالثاً خود مجموعه نیروها نیز استحاله فرهنگی‌ می‌شوند و كیفیت‌ كار آنها پائین‌ می‌آید و از طرفی‌ هم‌ مخاطبان‌ را فراری‌ می‌دهند.

ب‌: نقد تخصصی‌:
صدا و سیما از آنجا كه‌ آثار بسیار متنوع‌ تولید و پخش‌ می‌كند باید به‌ نقد تخصصی‌ بیشتر توجه‌ كند. در این‌ نوع‌ از نقد صدا و سیما ابتدا موضوعات‌ تفكیك‌ می‌شوند (خبر، فیلم‌، سریال‌، برنامه‌های‌ مستند، آموزشی‌، تفریحی‌، مسابقات‌، ورزشی‌ و…) سپس‌ متخصصان‌، هر حوزه‌ را نقد كرده‌، این‌ نقدها در هر حوزه‌ اعمال‌ می‌شود به‌ عنوان‌ مثال‌ در حوزه خبر: 1) آیا خبرهای‌ پخش‌ شده‌ با اصول‌ علمی‌ حاكم‌ بر پخش‌ اخبار رسانه‌ها مطابقت‌ دارند؟ (نظر كارشناسان‌)2) از حیث‌ مخاطبان‌ بررسی‌ شود كه‌ پخش‌ اخبار تا چه‌ میزانی‌ از مقبولیت‌ و نفوذ برخوردار است‌ و ضعف‌های‌ آن‌ چیست‌؟ (مردم‌) از حیث‌ اهداف‌ عالی‌؟ اسلامی‌ اخبار پخش‌ شده‌ تا چه‌ میزان‌ با اولویت‌ها و مؤلفه‌های‌ دینی‌ همخوانی‌ دارد؟ (كارشناسان‌). عملیاتی‌ كردن‌ پیشنهادات‌ از مهمترین‌ مراحل‌ اجرایی‌ بهبود كیفیت‌ است‌ كه‌ خود كار بسیار دشواری‌ است‌ و باید پس‌ از نقد صورت‌ بگیرد. صدا و سیما باید به‌ یك‌ تقویم‌ رسمی‌ كاری‌ نسبتاً مشخص‌ برسد و ارزیابی‌ها، زمان‌ و نحوه‌ اجرای‌ آن‌ مشخص‌ باشد پ‌) نقد فرهنگی‌: بزرگترین‌ انتقاد مكن‌ به‌ صدا و سیما آن‌ است‌ كه‌ «فرهنگ‌ مصرفی‌» را بشدت‌ تبلیغ‌ می‌كند، چه‌ از طریق‌ كثرت‌ آگهی‌ها و چه‌ از طریق‌ سریالها و فیلم‌ها كه‌ با مؤلفه‌های‌ زندگی‌ اقتصادی‌ و فرهنگ‌ اسلامی‌ ما ناسازگار است‌.
در جامعه انقلابی‌ ایران‌ به‌ علت‌ شرایط‌ دشوار جنگ‌ تحمیلی‌، تحریم‌های‌ اقتصادی‌ و دشمنانی‌ كه‌ در عرصه بین‌المللی‌ دارد باید فرهنگ‌ كار بیشتر، مصرف‌ كمتر به‌ مخاطب‌ القا شود، برای‌ اینكه‌ وابستگی‌ اقتصادی‌ و فرهنگی‌ به‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ را كاهش‌ دهیم‌ نیاز شدیدی‌ به‌ الگوهای‌ اسلامی‌ داریم‌ كه‌ متأسفانه‌ عكس‌ آن‌ عمل‌ می‌شود در اینجا توجه‌ خطبه 160 نهج‌البلاغه‌، نامه 31 و… بسیار مهم‌ است‌ و متأسفانه‌ این‌ رسانه‌ آنها را در عمل‌ نادیده‌ گرفته‌ است‌. سریالهای‌ ساخته‌ شده‌ در محیطهای‌ مجلل‌ و همیشه‌ از طبقات‌ بالای‌ جامعه‌ مشكل‌زاست‌.
نكته‌ دیگر توسعه‌ فرهنگ‌ انتقاد در سه‌ بخش‌، روشهای‌ صحیح‌ انتقاد برای‌ اصلاح‌ امور به‌ عنوان‌ یك‌ وظیفه‌، بالا بردن‌ قدرت‌ تحمل‌ و انتقادپذیری‌ در مسئولان‌ و پیگیری‌ انتقادها تا رسیدن‌ به‌ راه‌حلهای‌ واقعی‌ برای‌ حل‌ مشكلات‌ است‌. تلویزیون‌ باید در طرح‌ انتقادی‌ مشكلات‌ روزانه معیشتی‌ مردم‌ جسارت‌ بیشتری‌ داشته‌ باشد و همانند «آینه‌» عمل‌ كند. جای‌ میزگردهایی‌ با حضور مردم‌ عادی‌ برای‌ مسائل‌ مبتلا به‌ متناسب‌ با شغل‌ آنها، در تلویزیون‌ خالی‌ است‌.
برنامه‌های‌ انتقادی‌ باید سیاستهای‌ صحیح‌ و كارشناسی‌ شده نظام‌ را در آزادسازی‌ اقتصادی‌، گران‌ شدن‌ احتمالی‌ یك‌ كالا، یا یك‌ تصمیم‌ جدید احتمال‌ مقاومت‌ مردمی‌ در برابر آن‌ وجود دارد.
برای‌ مردم‌ بدرستی‌ توجیه‌ كند نكته‌ دیگر در نقد فرهنگی‌ برنامه‌های‌ دینی‌ است‌. در برنامه‌های‌ دینی‌ عمدتاً پیام‌ها مستقیم‌ بیان‌ می‌شوند، چهره‌ها شدیداً تكرار می‌شوند.

ت‌: سواد رسانه‌ای‌:
اساساً آشنایی‌ هر چه‌ بیشتر مخاطب‌ با برنامه‌سازی‌ و مقوله هنر به‌ «مشكل‌ پسند شدن‌» سلیقه مخاطب‌ می‌انجامد. به‌ این‌ مقوله‌ «سواد رسانه‌ای‌» اطلاق‌ می‌شود بعنوان‌ مثال‌ نگاه‌ یك‌ كارگردان‌ فیلم‌ به‌ سریالها بسیار تخصصی‌تر و انتقادی‌تر است‌ و این‌ كارگردان‌ دیرتر تحت‌ تأثیر قرار می‌گیرد. این‌ مسأله‌ باعث‌ می‌شود كارگردان‌ در مواجهه‌ با فیلم‌های‌ خارجی‌ هم‌ دیرتر اقناع‌ شود و در فیلم‌های‌ داخلی‌ هم‌ انتقادی‌ برخورد كند و كیفیت‌ را طلب‌ كند. پخش‌ و گسترش‌ برنامه «سینما4» در شبكه‌های‌ دیگر بسیار مهم‌ است‌. با توجه‌ به‌ كثرت‌ حضور فیلم‌های‌ خارجی‌ در ایران‌ و تأثیرات‌ آن‌ بر اذهان‌ جوانان‌، هر چه‌ سواد رسانه‌ای‌ جوان‌ بالاتر برود كمتر تحت‌ تأثیر مخرب‌ داخلی‌ و خارجی‌ قرار می‌گیرد.

ج‌: تفكیك‌ برنامه‌ریزی‌ و نظارت‌:
صدا و سیما پس‌ از این‌ سالها باید به‌ یك‌ تقویم‌ مشخص‌ كاری‌ رسیده‌ باشد به‌ عنوان‌ مثال‌ ما در ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ چند سریال‌ نیاز داریم‌ و در شبهای‌ عید نوروز چه‌ برنامه‌هایی‌ و نویسندگان‌، فیلمنامه‌نویسان‌، برنامه‌سازان‌ و تهیه‌كنندگان‌ ما هم‌ باشند از تاریخ‌ خاصی‌ فعالیت‌ كنند تا فرصت‌ كافی‌ بای‌ ممیزی‌، نقد و ارائه پیشنهاد در برنامه‌سازی‌ باشد. در صدا و سیما باید تفكیك‌ منطقی‌ «برنامه‌ریزی‌، برنامه‌سازی‌ و اجرا نظارت‌» صورت‌ گیرد. متأسفانه‌ توسعه كمّی‌ باعث‌ شده‌ صدا و سیما چاه‌ ویلی‌ شود كه‌ همیشه‌ مدیران‌ برای‌ پر كردن‌ آنتن‌ عجولانه‌ تحت‌ فشار باشند و دچار روزمرگی‌ و لحظه‌ مرگی‌ شوند! بنابراین‌ نتیجه‌ این‌ مسأله‌ توجه‌ صرفاً به‌ كمیت‌ و سیطره تهیه‌كنندگان‌ و كنترل‌كنندگان‌ بر این‌ چاه‌ ویل‌ شده‌ است‌. تهیه‌كننده‌ با توجه‌ به‌ نیاز آنتن‌ و توسعه كمی‌ و مخطورات‌ مدیران‌ در برنامه‌ آب‌ می‌بندد به‌ عنوان‌ مثال‌ سرعت‌ تكلم‌ و عكس‌العمل‌ها در سرایهای‌ تلویزیونی‌ از سرعت‌ تكلم‌ مردم‌ عادی‌ كمتر است‌ و این‌ بخاطر پر كردن‌ ساعتها و رساندن‌ مجموعه‌ به‌ تعداد قسمتهای‌ قرارداد دلبسته‌ شده‌ است‌ كه‌ خود توهین‌ به‌ مخاطب‌ بوده‌ و آفتهای‌ فراوانی‌ بهمراه‌ خواهد داشت‌. كنترل‌كننده‌ هم‌ فقط‌ خط‌ قرمزها را چك‌ می‌كند و كاری‌ به‌ محتوا و كیفیت‌ تولید ندارد. هر جا نظارت‌ علمی‌، دقیق‌ و سازنده‌ باشد مشكلات‌ حل‌ می‌شود.

ح‌: رابطه مردم‌ و مسئولان‌:
صدا و سیما باید واسطه انتقال‌ انتقادات‌ مردم‌ به‌ مسؤولان‌ و واسطه‌ انتقال‌ برنامه‌ها، توجیهات‌ و نظرات‌ مسؤولان‌ به‌ مردم‌ باشد. توجه‌ صدا و سیما به‌ فرمان‌ 8 ماده‌ای‌ امام‌(ره‌) و همینطور فرمان‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ در باب‌ مسؤولان‌ بسیار مقبولیت‌ساز است‌ ولی‌ متأسفانه‌ تنها برنامه‌هایی‌ كلیشه‌ در این‌ حوزه‌ ساخته‌ می‌شود كه‌ شبحه‌ از سر باز كردن‌ مسؤولیت‌ را به‌ اذهان‌ متبادر می‌كند.

كلام‌ آخر:
گفته‌ها و شنیده‌ها حاكی‌ از پایان‌ تصدی‌ آقای‌ علی‌ لاریجانی‌ بر صدا و سیماست‌. بعید است‌ اگر بخواهیم‌ نامی‌ برای‌ دهه‌ تصدی‌ ایشان‌ در صدا و سیما پیدا كنیم‌ و بتوانیم‌ واژه‌ مناسب‌تری‌ از «مرحله‌ توسعه‌ كمی‌» برای‌ آن‌ بیابیم‌. شاید اولین‌ و حیاتی‌ترین‌ وظیفه‌ مدیر بعدی‌ صدا و سیما نقد عملكرد ده‌ سال‌ گذشته‌ با توجه‌ ویژه‌ به‌ «آنچه‌ باید می‌شد و نشده‌» باشد. قطعاً اگر خود علی‌ لاریجانی‌ كه‌ در پایان‌ خط‌ تصدی‌ صدا و سیما ایستاده‌ هم‌ به‌ جرگه‌ منتقدان‌ بپیوندد و كرده‌ها و نكرده‌های‌ علی‌ لاریجانی‌ را كه‌ ده‌ سال‌ رییس‌ این‌ سازمان‌ عریض‌ و طویل‌ بوده‌، نقد كند، از میانه‌ تضارب‌ نقدهای‌ او و نقدهای‌ دیگران‌ چراغی‌ روشن‌ خواهد شد كه‌ واقعاً چراغی‌ برای‌ آینده‌ خواهد بود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.