شنبه 11 جولای 09 | 11:13

امیر المومنین؛ امنیت و برخورد با فتنه

حکومت بدون امنیت، حکومت نیست و یکی از اصلی‌ترین و اساسی‌ترین مقولات هر حکومتی، تأمین و برقراری امنیت برای مردم و دفاعِ از حقوق آن‌هاست. امنیت سنگ زیربنای حیات فرد و جامعه است و پیش شرط هر گونه توسعه و رشد و رفاه و ارتقای مادی و معنوی به حساب می‌آید. از بیان امام علی(علیه السلام) در مورد ضرورت حکومت این معنا به خوبی استفاده می‌شود…
آن‌جا که ناکثین و لشکریان جمل امنیت جامعه را به خطر انداختند و بر اهل بصره یورش آوردند و وحدت و استقلال و حاکمیت اسلامی را مورد تهدید جدّی قرار دادند و بناحق بر مسلمانان تحت فرمان حضرت، حمله کردند، امام برای سرکوب فتنه، حرکت کرد و اقدامات و تدابیر لازم را تدارک دید.


به نام خداوند بخشنده مهربان

۰) از عدالت تو خیلی دم زدند ولی جوان‌مردی‌ات را از یاد بردند…

۱) «نعمتان مکفورتان، الامن و العافیة؛۱
دو نعمت‌اند که قدر آن‌ها شناخته نمی‌شود و کفران می‌گردند: امنیت و عافیت.»

۲) …حکومت بدون امنیت، حکومت نیست و یکی از اصلی‌ترین و اساسی‌ترین مقولات هر حکومتی، تأمین و برقراری امنیت برای مردم و دفاعِ از حقوق آن‌هاست. امنیت سنگ زیربنای حیات فرد و جامعه است و پیش شرط هر گونه توسعه و رشد و رفاه و ارتقای مادی و معنوی به حساب می‌آید. از بیان امام علی(علیه السلام) در مورد ضرورت حکومت این معنا به خوبی استفاده می‌شود. حضرت در پاسخ شبهه خوارج که می گفتند «لا حُکْمَ اِلّا لله» فرمود:
«لابدّ للناس من امیر برّ او فاجر … و یقاتِل به العدوّ و تأمنُ به السّبل و یؤخذ به للضعیف؛۲
به ناچار برای مردم امیری لازم است؛ خواه نیکوکار یا بدکار، تا به وسیله او با دشمن جنگ شود و راه‌ها امن گردد و حقوق ضعفا از اقویا گرفته شود و نیکوکاران در رفاه باشند و از شرّ بدکاران آسایش داشته باشند.»

۳) ریشه امنیت در لغت از امن، استیمان، ایمان و ایمنی است که به مفهوم اطمینان، آرامش در برابر خوف و ترس و نگرانی و ناآرامی است.
به عبارت دیگر، امنیت را به اطمینان و فقدان خوف تفسیر، تعریف و ترجمه نموده‌اند که تا حدود زیادی به واقعیت نزدیک و شامل دو بُعد ایجابی و سلبی در تعریف امنیت است. از یک سو اطمینان، آرامش فکری و روحی و از سوی دیگر فقدان خوف، دل‌هره و نگرانی، که موجب سلب آرامش و اطمینان می‌گردند. «راغب»، لغت‌شناس برجسته قرآن‌کریم در تعریف امنیت آورده است:
«اصل امنیت، طمأنینه و آرامش نفس و از میان رفتن ترس و خوف است. امن و امانت و امان در اصل مصدر هستند و به حالت و وضعی اطلاق می‌گردد که انسان در آرامش باشد. گاه نیز بر چیزهایی اطلاق می‌شود که انسان بر آن امانت‌دار و امین است.»

۴) امیر المؤمنین علی(علیه‌السلام) در خطبه مربوط به حقوق متقابل والی و مردم، رمز تداوم حیات و پای‌داری جامعه اسلامی را این‌گونه بیان می‌فرماید:
« فَاِذا ادت الرَّعیة اِلی الوالی حقه وَ ادّی الوالی اِلَیْها حقّها عَزّ الحَق بَیْنَهُمْ و قامت مناهج الدّین وَ اعتَدلت مَعالِم الْعَدْل وَ جرت علی اذلالها السنن فصلح بِذلِکَ الزمان و طمع فی بقاء الدّولة ویئست مَطامِعُ الاعْداء؛۳
هرگاه مردم حقوق والی را ادا کنند و حاکم نیز حقوق مردم را ادا نماید، حق در بین ایشان عزیز خواهد شد و قواعد دین برقرار خواهد شد و نشانه‌های عدالت استوار و سنّت‌ها در بستر خود قرار خواهد گرفت. در این‌جاست که روزگار صالح خواهد شد و امید به بقا و پای‌داری دولت خواهد بود و دشمنان مأیوس خواهند شد و امنیت پای‌دار و برقرار خواهد ماند.»

۵) …آن‌جا که ناکثین و لشکریان جمل امنیت جامعه را به خطر انداختند و بر اهل بصره یورش آوردند و وحدت و استقلال و حاکمیت اسلامی را مورد تهدید جدّی قرار دادند و بناحق بر مسلمانان تحت فرمان حضرت، حمله کردند، امام برای سرکوب فتنه، حرکت کرد و اقدامات و تدابیر لازم را تدارک دید. البته هم‌واره سعی داشت تا آن‌جا که امکان دارد مسأله به جنگ پایان نپذیرد و خونی به‌ ناحق ریخته نشود، اما هنگامی که کار از کار گذشت امام دستور حمله داد. آن‌گاه در فلسفه این اقدام فرمود:
«فَوالله لَو لَم یَصیبُوا منَ المُسلمین الا رجلاً واحداً مُعْتَمدین لقتله بلاجرم جره لحل لی قَتل ذلِک الجَیْش کَلّه اذ حضروه فلم ینکروا و لم یدفعوا عنه بلسان و لا بید؛۴
به خدا سوگند، اگر از مسلمانان جز یک نفر را به شهادت نرسانده بودند و در قتل او بدون ارتکاب جرمی او را عمدن کشته باشند، قتل همه آن‌ها بر من حلال است، چون در آن صحنه حضور داشته‌اند و از به ناحق ریختن خون مسلمانی با دست و زبان دفاع نکرده‌اند.»

۶) …بینش و نگرش حضرت در مواجهه با فتنه‌ها، نحوه شکل‌گیری آن و عوامل و زمینه‌های مختلفی که موجب رشد فتنه می‌گردد و آسیب‌هایی که به بحران و به فتنه‌های ریشه‌دار تبدیل می‌شود، از درس‌های آموزنده و روشن‌گری است که شناخت آن برای امت اسلامی ضرورت دارد و هر گونه غفلت خسارت‌های جبران‌ناپذیری به بار می‌آورد. حضرت می‌فرماید:
«امّا بَعْد اَیُّها النّاس فَأنی فقأت عین الفِتْنَة وَ لَمْ یَکُن لیجترء علیها احَد غَیْری بعد أن ماج غیهبها و اشتدّ کلبها؛۵
ای مردم! این تنها من بودم که چشم فتنه را در آوردم و جز من کسی را جرأت چنین برخوردی نبود، آن‌گاه که امواج سیاهی‌های آن بالا گرفت و هاری آن سخت شد.»

«و لا تقولن انّی مؤمّر آمر فاطاع فانّ ذلک ادغال فی القلب و منهکة للدّین و تقرّب من الغیر؛۶
مبادا با خود بگویی مرا فرمان‌روایی داده‌اند و فرمان می‌دهم و باید بی‌درنگ اجرا شود! این سیاه کننده دل و ویران‌گر دین و عامل نزدیک کننده به انفجارهای اجتماعی است.»
هرگاه شکوه ویژه فرمان‌روایی، به نخوت و خودبزرگ‌بینی دچارت ساخت، در بزرگی ملک خدا و نیرویش ژرف بنگر که چه‌گونه بر تو قدرت دارد و بند بند وجودت بیش از آن‌چه خود در اختیار داری، در اختیار اوست.

در فرمان دیگر به استان‌دار خود نوشت:
«استعمل العدل و احذر العسف و الحیف، فان العسف یعود بالجلاء و الحیف یدعو الی السیف؛ ۷
نسبت به مردم عدل و انصاف را به کار بند و از زورگویی، تجاوز و خشونت، بی عدالتی، انحراف از حق و بی‌راهه رفتن و حیف و میل پرهیز کن. چون شدت و خشونت موجب کوچ کردن و مهاجرت می‌شود و حیف و میل و تجاوز به حقوق مردم، آنان را وادار می‌کند دست به اسلحه ببرند.»

این سخن حکیمانه درس بزرگی برای زمام‌داران و حکّام است. آن‌ها باید مبنای کار خود را بر عدالت و حق‌محوری بگذارند و از زورگویی و تجاوز به حقوق مردم و نیز از حیف و میل کردن برحذر باشند، زیرا مردم برای احقاق حقوق خود دست به شمشیر خواهند برد و انقلاب خواهند کرد. برای پیش‌گیری از شورش و قیام مردم باید از این قبیل درس‌ها آموخت. در این کلام آموزنده بر یک امر مثبت یعنی برقراری عدالت تأکید شده و از دو امر سلبی یعنی خشونت و بی عدالتی نهی شده است.

۷) انسان فطرتن آزاد آفریده شده و آزادی گوهره وجود وی را تشکیل می‌دهد. آزادی، زمینه رشد و تکامل جوامع بشری را پدید می‌آورد. در فضای آزاد و کرامت استعدادها شکوفا می‌شود و نیروها رشد نموده، خلاقیت‌ها و نوآوری‌ها زنده می‌گردد. و راه برای پیش‌رفت و اقتدار جامعه فراهم خواهد شد و روابط اجتماعی پای‌دار و استوار خواهد بود. در فضای خفقان و استبداد استعدادها می‌میرد و نشاط و تحرک از بین می‌رود. اساس در تعریف آزادی و استفاده مطلوب از آن است و قطعن بدون امنیت و سلامت محیط و حاکمیت قانون و عدالت امکان برقراری و ایجاد محیطی آزاد فراهم نخواهد شد.
و این سخنان هدایت‌گر علی(علیه السلام) است که می فرماید:
«من استبدّ برأیه هلک و من شاور الرجال شارکهم فی عقولهم؛۸
هر کسی در رأی و نظر خود استبداد بورزد، هلاک خواهد شد، و هر کسی با رجال مشورت نماید، در عقول آنان شریک خواهد بود».


۱. بحارالانوار، ج۸۱، ص ۱۷۰
۲. ن
هج البلاغه  خطبه ۴۰
۳. نهج البلاغه خطبه ۲۱۶
۴. نهج البلاغه خطبه ۱۷۲
۵. نهج البلاغه خطبه ۹۳
۶. نهج البلاغه نامه ۵۳
۷. نهج البلاغه حکمت ۴۷۶
۸. نهج البلاغه، حکمت161

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.