جمعه 29 خرداد 88 ، نه تنها یك روز تاریخی و مهم برای ایرانیان علاقمند به سرنوشت كشورشان بهشمار میرود، بلكه میتوان آن را در تاریخ رسانههای جمعی غرب یك روز مهم تلقی نمود.19 Jun 2009شاید برای اولینبار بود كه مخاطبان پرشمار جهانی، شاهد پخش زندهی همه یا بخشهای مهم خطبههای نماز جمعه تهران به امامت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی ایران توسط رسانههای جمعی غرب بودند.
گشتی در آرشیو خبرگزاریها و رسانههای غربی بهخوبی نشان میدهد كه پوشش گسترده رسانهای در قالب خبری- تحلیلی سخنان آیتالله خامنهای در نماز جمعه كاملاً بیسابقه است. علاوه بر این در طول یكسال گذشته- از 29 خرداد 1388 تاكنون- حجم خبررسانی و پردازش اطلاعات و ارائه تحلیلها درباره شخصیت، گفتار و رفتار رهبر جمهوری اسلامی افزایش چشمگیری داشته است.
از آنجا كه دسترسی به آرشیو بیشتر این رسانهها در اینترنت امكانپذیر است، جستوجو در پركاربرترین پایگاههای اطلاعرسانی خبری درباره این موضوع در اینترنت، میتواند نتایج جالب توجهی بهدست دهد.
بر اساس رتبهبندی آلكسا (www.alexa.com) سه سایت پربیننده در میان 100 سایت اول جهان به ترتیب عبارتند از:
www.bbc.co.uk (رتبه در آلكسا: 41)
www.cnn.com (رتبه در آلكسا: 55)
www.nytimes.com (رتبه در آلكسا: 90)
كه با جستوجوی كلیدواژه Khamenei در آنها به این نتایج میرسیم:
در بیبیسی 81 مطلب با این كلیدواژه ثبت شده كه 37 مورد آن به یكسال گذشته برمیگردد. در سیانان، 362 نتیجه به دست میآید كه 168 مورد آن مرتبط با رویدادهای سال گذشته در ایران است؛ از چهار گزارش ویدئویی كه مربوط به رویدادهای سال 88 و سه مورد آن مستقیماً مرتبط با خطبههای نماز جمعه رهبر انقلاب است: پخش مستقیم، خبررسانی و تحلیل آن. در نیویوركتایمز نیز كل نتایج 1851 مورد است كه در یكسال گذشته 1360 مورد را شامل میشود. در این مطالب منتشره، گزارش مصور مفصلی نیز از نماز جمعه 29 خرداد دیده میشود.
با در نظر گرفتن این نتایج آشكار میشود كه گرچه خطبههای نماز جمعه تهران به امامت آیتالله خامنهای همچون نقطهی عطفی در پوشش رسانهای غرب پیرامون رهبر انقلاب ایران است اما این تغییر رویكرد محدود به این مورد نبوده و در یكسال گذشته حجم خبرها و تحلیلها و برنامهسازیها درباره رهبر ایران رشد قابل توجهی یافته است؛ بهگونهای كه در برخی موارد معادل حجم پوشش رسانهای تمام بیستسال گذشته رهبری ایشان یا بیش از آن است.
از این رو پرسشهای مهمی به ذهن میرسد:آیا رهبر انقلاب اسلامی ایران پیش از برگزاری انتخابات دهم ریاستجمهوری در بایكوت خبری رسانههای غربی بودهاند؟ آیا پس از نماز جمعه تاریخی تهران به امامت ایشان این بایكوت شكسته شده است؟ پیامدهای این رویداد چه خواهد بود و در برابر آن چه باید كرد؟ پیش از آیتالله خامنهای و در زمان رهبری امام خمینی(ره) رسانههای غربی چه رویكردی در پوشش خبری ایشان داشتند؟
دربارهی این پدیده و چرایی و چگونگی آن، تحریریه دیگران دیدگاه چند تن از كارشناسان رسانه و تبلیغات را جویا شده و پیشینه و پیامدهای این مسأله را بررسی نموده است. آنچه در پی میآید، برگزیدهای از این دیدگاهها و گفتوگوهاست.
این یك بغض است
نادر طالبزاده، كارگردان و مستندساز، بایكوت رهبر انقلاب در رسانههای غربی پیش از خطبههای نماز جمعه خرداد 88 را امری مسلم میداند: «از وقتی ایشان رهبر شدند، تقریباً از ایشان چیزی در رسانههای خارجی پخش نشد تا صدای ایشان شنیده نشود یا حتی زیرنویس كلام ایشان دیده نشود. حتی در حد بیست ثانیه! در رسانههای اصلی غرب كه همهشان توسط یك گروه كنترل میشود، هیچوقت چنین چیزی پخش نشده است، تا میرسیم به انتخابات كه در 29 خرداد كل نماز جمعه را چهار شبكهی غربی پخش كردند، آنهم بهطور زنده و با ترجمهی همزمان! این اتفاق بسیار نادری بود.»
وی كه بخشی از سالهای زندگی خود را برای تحصیل و كار در غرب گذرانده برای نشان دادن رویكرد منفی رسانههای بیگانه به رهبر انقلاب، به یك مستند تلویزیونی اشاره میكند كه پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری ساخته و پخش شده است: «چندی پیش CNN برنامهی مهمی از یك بسیجی پخش كرد كه چهرهاش نشان داده نمیشد ولی مدعی بود كه شاهد خیلی جنایتها بوده و اكنون پناهنده شده است. البته هیچكس دیگری هم شاهد جنایتها نبوده و هیچكسی هم شكایتی نكرده است! این شبكه فقط سایهی تصویر را پخش كرد. صدایش را هم عوض كردند. چند ماه پیش، شبكهی چهار انگلیس هم آن را پخش كرده بود. بلافاصله بعد از اعترافات او، این برنامه بخشی از اجلاس ژنو را نشان داد كه دكتر جواد لاریجانی از وضعیت حقوق بشر ایران دفاع میكرد. بعد هم قسمتی از سخنرانی آقا در حسینیهی امام خمینی(ره) كه همهاش فلو (تصویر غیرشفاف و كدر) بود! یعنی آنها حتی یك تصویر صاف نداشتند كه مثلاً از پرستیوی بگیرند و پخش كنند!؟
در همهی قسمتهای این مستند، تصاویر شارپ (واضح و تمیز) است اما به تصویر رهبری كه میرسد، هم چهرهی ایشان و هم مخاطبان، كدر است. مشخص است كه عمداً تصویر را فلو كردهاند. مثل VHSهای قدیمی بیست و پنج سال پیش است! این یك بغض است. غیر از این، چیز دیگری نمیتواند باشد.» طالبزاده این موضوع را حتی ایده و سوژه مناسبی برای مستندسازی میداند و این پرسش را مطرح میكند كه: «همین كه تا پیش از انتخابات اخیر هیچ چیز قابل اعتنایی از ایشان در غرب پخش نشده… چرا؟ این خودش یك درام است. از چه میترسند؟ چرا پخش نمیكنند؟ تنها چیزی هم كه بعد از بیستسال پخش شد، همان سخنرانی نماز جمعهی بعد از انتخابات بود. اینجا هم میشود پرسید كه چرا و با چه انگیزهای؟ به چه امید داشتند و دل بسته بودند كه آن را پخش كردند؟ چه اتفاقی میخواست بیفتد؟ میشود با چنین رویكردهایی برنامه ساخت. به نظرم موقعش كه برسد كارهایی خواهد شد.»
این مستندساز، در برابر این پرسش كه چرا چنین وضعیتی پیش آمده پاسخ میدهد: «سخنرانیهای ایشان در اینترنت هست و اگر كسانی بخواهند، میتوانند ببینند. كافی است بروند در اینترنت پیدا كنند. امروز اگر كسی علاقه داشته باشد میتواند، یعنی در دسترس هست. این خودش یك حُسن اینترنت است. ولی در رسانههای رسمی غربی، نه. نمیخواهند به این نیاز دامن بزنند. برای چه باید تصویر دشمنشان را در یك فیلم نشان دهند؟ ایشان كه قهرمان آنها نیست. آنها از این خشنود نیستند و ایشان را رأس دشمنانشان میدانند. از همه بیشتر از ایشان میترسند.»
او نكتهی جالبی را نیز درباره پیشینه این بایكوت در ذهن دارد: «حتی قبل از رهبری ایشان هم همین بود. در زمان ریاستجمهوری هم روی شخصیت ایشان حساسیت بود. یك ترسی از ایشان دارند. وقتی ایشان برای سخنرانی در اجلاس عمومی به سازمان ملل رفتند، وسط جنگ بود. آمریكاییها آن زمان در خلیج فارس خیلی مانور میدادند. كشتیها و نفتكشهای ما كه میخواستند بروند و بیایند، در محدودیت بودند اما آمریكاییها نفتكشهای كویتی را اسكورت میكردند! و حضورشان در آنجا چشمگیر بود. درست وسط سفر ایشان به نیویورك، با هلیكوپترهای آپاچی به كشتی ایران حمله و عدهای را زخمی كردند. بعد هم ادعا كردند كه این كشتی منطقه را دارد مینگذاری میكند! این ماجرا را تمام رسانهها، روزنامهها و هفتهنامههای آمریكا و جهان پوشش دادند تا سخنرانی ایشان را كسی نشنود. اصلاً دیده نشد، كاملاً پوشانده شد. من آن زمان هفتهنامهی تایمز را دیده بودم. روی جلدش نوشته بود: «دستگیر شده با دستان خونین!» یعنی ایران دارد آنجا مینگذاری میكند. به هر حال آنها موفق شدند اخبار سخنرانی ایشان را بایكوت كنند. یعنی توجه جهان و داخل آمریكا را از ایشان برگرداندند. قبل از آن، هیچوقت برخوردی به این شكل و شدت با هیچكسی نكرده بودند.
این اتفاقات هر روز در خلیج فارس میافتاد ولی برای آن روز یك طراحی رسانهای شده بود.این نشان میدهد قبل از رهبری روی شخص ایشان حساس بودهاند. چرا این كار را برای دیگران نكردند؟ نمیدانم. دیگران هم به نمایندگی از امام سفر رفتند، ولی این اتفاق برایشان نیفتاد. چه حساسیتی هست كه در مورد آقا آن كار را كردند، كسی نمیداند. این سندی است كه ثابت میكند ماجرای بایكوت، به قبل از فوت امام و آغاز رهبری ایشان برمیگردد. آن موقعیت، تنها موردی بود كه آقا در یك پهنهی تبلیغاتی حساس جهانی ظاهر میشدند. خیلی خوب بود كه همه سكوت كنند، نگاه كنند، ببینند ایشان چه میخواهد بگوید. سخنرانی نیمساعتهی ایشان با آن تُن صدای متفاوت و روش سخنرانی خاص ایشان كه به فارسی هم بود، آنقدر جذاب بود كه همه نگاه كنند. اما آنها نمیخواستند. ما این را در همان دوران متوجه شدیم. من از آنجا حساس شدم. برای خودم یك درس رسانهای بود كه چرا این حادثه را برای الآن تنظیم كردهاند!؟»
جایی در زیرزمین رسانه
دكتر حسن خجسته رئیس پیشین صدای جمهوری اسلامی نیز اصل بایكوت رسانهای خارجی رهبر انقلاب در بیستسال گذشته را میپذیرد و موارد اندكی مانند اجلاس سران كشورهای اسلامی در سال 1377 و پوشش مستقیم و خبری- تحلیلی آن از برخی رسانههای غربی را همچون یك استثنا توضیح میدهد. از نگاه او بایكوت یا پوشش رسانهای رهبر انقلاب در رسانههای غربی منطق خاصی دارد: «به نظر من آقا اصلاً در رسانههای آنها مطرح نیست و میتوان گفت بایكوت است. گاهی كه مطرح میشود به خاطر ناگزیری آنها از عدم پوشش است! مثلاً وقتی كه ایشان موضع مهمی درباره آمریكا یا در موضوع اتمی میگیرند كه تأثیرگذار است و نمیتوان آن را مطرح نكرد. این منطق از دید آنها درست هم هست. چون نباید ایشان به عنوان الگوی جهانی مطرح شود. تا جایی كه ممكن است باید آن را در زیرزمین رسانه نگه داشت. فقط گاهی كه ناچارند، به آن سر میزنند.»
این كارشناس رسانه و ارتباطات معتقد است كه تجربه غرب در مورد پوشش رسانهای گفتار و رفتار امام خمینی(ره) و تأثیر مثبت آن در افكار عمومی دنیا باعث در پیش گرفتن رویكرد بایكوت یا سانسور در رابطه با رهبر انقلاب شده است: «اوائل انقلاب مسائل مربوط به امام را خیلی پوشش میدادند. چون امام انقلاب كرده بود و در اوج انقلاب در فرانسه تشریف داشت، رسانهایتر شد؛ البته باز هم رسانههای غرب، چارهای نداشتند. بعد هم پشیمان شدند و در همان زمانِ حضرت امام شروع كردند به برنامهسازی علیه ایشان. مثلاً فیلم دلتافورس را ساختند و در آن، عدهای كه كاپشن و ریش دارند، هواپیمایی را میدزدند و شهروندان آمریكایی را اذیت میكنند اما در كنار عكس امام نشان داده میشوند! یعنی از همان زمان شروع به تخریب وجهه امام كردند.»
دكتر خجسته معتقد است رسانههای غربی هیچگاه كسی را كه حرف جدی و جدیدی علیه نظام جهانی استكباری میزند، مطرح نمیكنند و گاهی هم اگر طرح میكنند «… در شبكههای داخلیشان نیست. سیانان داخلی غیر از سیانان بینالمللی است. برای همین است كه شاید در آمریكا خیلیها ایران را نشناسند. من در شوروی- مسكو- دیدم كه تصور آنها از ایران چیزی مثل افغانستان است. چرا؟ چون روسها خبرهایشان را از غرب میگیرند و غرب هم خبرهایی كه درباره ایران دارد، همینطور چیزهای منفی و سیاهنمایی است. بنابراین اگر گاهی امام یا آقا را مطرح میكنند، در چنین زمینهای است: ایران یك كشور بدبخت است و رهبرش ایشان است! در واقع ایشان را بیغرض و بیطرفانه مطرح نمیكنند.»
در مورد امام هم اشتباه كردند!
حجتالإسلام میراحمدرضا حاجتی نویسنده كتاب پرمخاطب «عصر امام خمینی(ره)» این نكته كه تجربه رسانهای غرب درباره امام خمینی(ره) در اتخاذ رویكرد بایكوت و سانسور نسبت به گفتار و رفتار رهبر انقلاب مؤثر بوده را كاملاً تأیید میكند: «باید به نكته مهمی اشاره كنم كه در برخی اسناد تاریخی به ثبت رسیده است. مسؤول بخش خاورمیانه یكی از تلویزیونهای معروف آمریكا وقتی در اواخر دهه هفتاد به ایران آمده بود، در دیدار با یكی از مدیران مسئول روزنامههای كثیرالانتشار ما میگوید: ما از دوران امام درسی گرفتیم و آن این بود كه غربیها فكر میكردند وقتی آیتالله خمینی و افكارش را از طریق رسانههایشان به مردم معرفی كنند، یك نوع وازدگی بوجود میآید و امام و افكارش و انقلاب و ولایت فقیه در گوشه انزوا قرار میگیرد. اما به یكباره دیدند كه این پیام در چهارگوشه دنیا، میان مسیحیها و یهودیها و حتی عدالتخواهان عالم كه شعارهای غیردینی برای مبارزاتشان در نظر گرفته بودند، طرفدار پیدا كرده است. لذا غربیها دیگر نمیخواهند این بلا سرشان بیاید و الآن كه دیگر افكار امام نهادینه شده است، نمیخواهند جانشین امام و افكار و نظریات و دیدگاههایش را به جهان منتقل كنند تا از این جهت متضرر شوند.»
این پژوهشگر و نویسنده حوزوی در تحلیل شیوه برخورد رسانههای بیگانه با مسائل ایران، بر سابقه تقابل آنها با اندیشه ولایت فقیه انگشت میگذارد و بهطور ویژه دورانی را مورد توجه قرار میدهد كه برخی مطبوعات در ایران، به پایگاه دشمن* تبدیل شده و نقش مكمل رسانههای بیگانه را یافتند. از دید وی رسانههای مذكور، علاوه بر اصل ولایت فقیه، به مصداق ولایت فقیه هم پرداختند و برای مقابله با شخص رهبری نیز بهطور دقیق و حسابشدهای وارد شده و هجوم رسانهای را آغاز كردند: «شخص رهبر معظم انقلاب و اخبار مرتبط به ایشان را در رسانههای بیگانه و جریان رسانههای داخلی وابسته به شدت تحت سانسور قرار دادند. این جریان تا جایی پیش رفت كه مثلاً نماینده مركز اسلامی لندن، سال هفتاد و شش یا هفتاد و هفت در خصوص انتشار پیام آقا به مناسبت سفر جج و مراسم برائت از مشركین به مجله گاردین مراجعه میكند و پس از پیگیریهای مداوم با سختی و با پرداخت پول زیاد در نهایت موفق به چاپ پیام میشود. اما بعد از چاپ، آنها را به دادگاه میكشانند و از آنها تعهد میگیرند كه دیگر از اینگونه كارها انجام ندهند!»
یك جلسه نهار كوچك
دكتر فؤاد ایزدی عضو هیئت علمی دانشكده مطالعات جهان، به یك چارچوب نظری برای درك رفتار رسانههای غربی اشاره میكند و میكوشد بایكوت یا سانسور اخبار مربوط به رهبری را با آن توضیح دهد: «در ارتباطات، بحثی به نام (دروازهبانی خبر) داریم كه در هر مجموعهی رسانهای مانند رادیو، تلویزیون و خبرگزاریها، توسط سردبیر انجام میشود. كاری كه دروازهبان خبر میكند، انتخاب اخباری است كه قرار است منتشر شود و این مسألهای نیست كه مختص غرب باشد؛ بلكه در همهجای دنیا مورد استفاده قرار میگیرد و در كتابهای ارتباطات هم بر این موضوع تأكید شده است. با توجه به نوعی از دموكراسی كه در غرب وجود دارد و شبیه حكومتهای دیكتاتوری خالص نیست، حكومتهای غربی بیش از دیگران نیازمند اقناع و مهار افكار عمومی هستند. آنها اینطور وانمود میكنند كه رسانهها آزادند. با اینكه در كتابهای درسی بحث دروازهبانی خبر وجود دارد، نخبگان سیاسی دولتی معمولاً به آن اذعان ندارند؛ گرچه در عمل بیش از حكومتهای دیكتاتوری احتیاج به اقناع افكار عمومی دارند و بسیار بیشتر از دیگر سیستمهای حكومتی روی بحث دروازهبانی خبر توجه و تمركز دارند.»
این كارشناس رسانه و ارتباطات نیز كه سالهایی را برای تحصیل در رشتههای مرتبط در غرب گذرانده، با حجتالإسلام حاجتی و دكتر خجسته درباره پیشینه بایكوت یا سانسور اخبار رهبری همافق است: «اشتباهی كه غربیها در خصوص انقلاب اسلامی مرتكب شدند این بود كه درباره شخصیت و زندگی حضرت امام خمینی، پوشش خبری عادی یا منفی دادند. با توجه به اینكه فكر نمیكردند ایشان انقلاب را به پیروزی برساند، پوشش خبری وسیعی از ایشان ارائه میشد كه بیشتر منفی بود. البته این كار در جامعهی غربی كه مسلمان نبود یا توجهی به مسائل بینالمللی نداشت، تا اندازهای نسبت به حضرت امام(ره) دید منفی در بین مردم ایجاد كرد اما همین كار در نهایت باعث شد كه مسلمانان و افراد آزادیخواه دنیا توجه خاصی به حضرت امام كنند؛ چون میدانستند حرفهایی كه امام بیان میكنند، حرفهای خودشان است.
بنابراین هدفی كه رسانههای غربی داشتند در مورد اكثریت مردم جهان نتیجهی عكس داد. از این رو بعد از فوت امام شاهد بودیم كه رسانههای غربی آن پوشش خبری را كه نسبت به حضرت امام داشتند، دیگر در مورد رهبر معظم انقلاب اجرا نكردند و اگر میخواستند از بالاترین مقام در ایران نام ببرند، از رئیسجمهور نام میبرند. در واقع رسانههای غربی در پی این بودهاند كه اخبار مربوط به رهبری را پوشش ندهند. چرا كه اگر این پوشش منفی هم باشد، موجب محبوبیت ایشان بین مسلمانان و آزادیخواهان میشود و این به ضرر آمریكاست. در نتیجه اطلاعات مردم جهان از حضرت امام، بیشتر از اطلاعات ایشان درباره رهبر معظم انقلاب است.»
دكتر ایزدی البته این رفتار رسانهای را لزوماً نیازمند یك موافقتنامه و پروتكل رسمی نمیبیند، زیرا: «علیرغم تعدد رسانههای غربی در ظاهر، اگر مالكان آنها را نگاه كنید، به چند كمپانی محدود میرسید. یعنی لازم به امضای توافقنامه نیست؛ كافی است در یك جلسهی نهار كوچك، تصمیمی گرفته شود؛ دیگر نیاز به رسمی كردن تصمیم نیست.»
او نیز پوشش خبری رسانههای غربی از نمازجمعه 29 خرداد 88 را یك استثنا میداند؛ چرا كه «مسألهی انتخابات مطرح بود و آنها نمیتوانستند بایكوت كنند. نكتهی قابل ذكر این است كه باز هم شما تصویر آقا را در رسانههای دیداری غربی كمتر میبینید و بیشتر پوشش خبری در سطح سایتهاست؛ آنهم بیشتر برای اطلاع مسؤولان و رهبران فكری.» این استاد دانشگاه تهران، پیشنهادی برای برونرفت از فضای موجود ارائه میكند كه همانند درخواست طالبزاده برای پیشقدم شدن در ارائهی تصویر رسانهای مطلوب از رهبر انقلاب در جهان، بهوسیله برنامهسازان خودی است: «كاری كه باید بكنیم این است كه با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی، از این ابزارها استفادهی بهینهای كنیم. ما دیگر احتیاجی به رسانههای غربی نداریم كه رهبر انقلاب را پوشش خبری دهند. اتفاقاً اگر آنها پوشش خبری ندهند، از یك جهت بهتر است؛ چراكه پوشش خبری آنها مسلماً با قصد منفی خواهد بود. اگر خودمان خوب كار كنیم، راحتتر میتوانیم ایشان را معرفی كنیم.»
* تعبیر از رهبر انقلاب اسلامی است؛ در دیدار با جوانان در مصلای امام خمینی (تهران/ اول اردیبهشت 1379): «متأسّفانه امروز مىبینم همان دشمنى كه بهوسیلهى تبلیغات خود، همّتش این بود كه افكار عمومى یك كشور را به سمتى متوجّه كند، بهجاى رادیوها آمده در داخل كشور ما پایگاه زده است! بعضى از این مطبوعاتى كه امروز هستند، پایگاههاى دشمنند؛ همان كارى را مىكنند كه رادیو و تلویزیونهاى بىبىسى و امریكا و رژیم صهیونیستى مىخواهند بكنند! من نه با آزادى مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر بهجاى بیست عنوان روزنامه، دویست عنوان روزنامه در این كشور در بیاید، بنده خوشحالتر هم خواهم بود و از اینكه روزنامههاى كشور زیاد شوند، هیچ احساس بدى ندارم. اگر مطبوعات، آنطورى كه در قانون اساسى هست، مایهى روشنگرى باشند، مصالح كشور را رعایت كنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دین قلم بزنند، هرچه بیشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتى پیدا مىشوند كه همهى همّتشان، تشویش افكار عمومى و ایجاد اختلاف و بدبینى در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان روزنامه، گویا از یك مركز هدایت مىشوند؛ با تیترهاى شبیه به هم در قضایاى مختلف. قضایاى كوچك را بزرگ مىكنند و تیترهایى مىزنند كه هركس این تیترها را مىبیند، خیال مىكند كه همه چیز در كشور از دست رفته است! اینها امید را در جوانان مىمیرانند؛ روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم كشور تضعیف مىكنند و نهادهاى اصلى كشور را مورد اهانت و توهین قرار مىدهند! من نمىدانم مدل اینها كجاست و كیست!؟ مطبوعات غربى هم اینطور نیستند! این یك نوع شارلاتانیزم مطبوعاتى است كه امروز بعضى از مطبوعات در پیش گرفتهاند!»
Sorry. No data so far.