جوزف فیتساناكیس از اساتید امریکایی در مقالهای در مجله سیاست خارجی این كشور ضمن اشاره به سابقه بد سازمان سیا در پیش بینی وقایع خاورمیانه، به بخشهایی از عملیات این سازمان برای تقویت فعالیتهای جاسوسی خود در ایران، کمک به ناراضیان داخلی و خارجی، فرستادن جاسوس تحت پوشش خبرنگار و تقویت گروههای خرابکار اشاره کرد.
وی در مقاله خود با عنوان “دخالت سازمان سیا در امور ایران، یك ارزیابی واقعی”، نوشته است در سازمان سیا برخلاف پاندیتهای رسانهای معروف امریکا به ندرت در تحلیل یك واقعه “نه” یا “بله” گفته می شود. نظراتی كه در سازمان سیا در مورد امور جهانی داده می شود كمتر روی اطلاعات واضح و بیشتر روی آمارها ارائه می شود.
مسائل اخیر در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند. درخصوص نتایج انتخابات در سیا نظرات متفاوتی وجود دارد؛ چند نفر از ناظرین مسائل ایران در اداره شرق نزدیك و آسیای جنوبی به عدم وجود همخوانی در آمار رسمی نتیجه انتخابات اشاره كرده اند و معتقد هستند كه تقلب گسترده ای صورت گرفته است. بعضی دیگر معتقدند كه مطالعات پیش از انتخابات نشان داده بودند كه احتمالاً احمدی نژاد در قدرت باقی میماند.
اما اگر چیزی باشد كه اكثر تحلیلگران مسائل خاور میانه در سازمان سیا در مورد آن با هم توافق داشته باشند، رخداد آشوبهای پس از انتخابات است.
به هر حال، سازمان سیا بی ثباتی حاكم بر نظام سیاسی در ایران را فرصتی برای استقرار مجدد شبكه جاسوسی از هم گسیخته خود می داند، آن هم در كشوری كه بارها ثابت كرده است كه در برابر جاسوسان غربی، نفوذ ناپذیر است.
یك عامل مهم در بی كفایتی گزارش های سازمان سیا در مورد ایران بزرگی و پیچیدگی این كشور است. ایران كشوری است كه از قومیت های مختلف و جمعیت بالای 70 میلیون نفر تشكیل شده است.
ایران هیجدهمین كشور بزرگ دنیا است و 7 برابر انگلیس وسعت دارد اما علت اصلی شكست سازمان سیا این است كه بعد از انقلاب نتوانسته است جاسوسان خود را به خوبی در ایران مستقر كند.
در نتیجه باید گفت كه این وقایع مانند وقایع سال 1953 نیستند. در آن زمان سرویس جاسوسی مخفی بریتانیا كه MI6 نام داشت، توانست به راحتی نخست وزیر ایران، مصدق را سرنگون كند. در آن زمان، برنامهریزان كودتا در ایران این مزیتها را داشتند: اولاً از شبكه گسترده ای از جاسوسان بومی برخوردار بودند كه از زمان جنگ دوم جهانی آنها را حفظ كرده بودند، دوم اینكه متحدین ایدئولوژیكی و علمیاتی در ارتش ایران داشتند و شاید مهم تر از همه اینكه یك جایگزین مطیع و خوب مثل شاه داشتند.
امروز كه بیش از 30 سال از آن زمان می گذرد، متحدین غربی در نظام ایران تقریباً از بین رفته اند و خروج نخبگان غربگرای ایرانی پس از انقلاب سال 1979، زیرساخت های بومی MI6 و سازما سیا را از بین برده است.
علاوه بر این، گروه كوچك جاسوسان امریکا كه در ایران كار می كنند، بیشتر روی برنامه هسته ای تمركز دارند. تعداد كمی از افراد در سازمان سیا به جنبش طرفدار دمكراسی در ایران توجه نشان داده اند و این یكی از سیاست های ضعیف امریکا است.
دوراهی جایگزینی
میر حسین موسوی كه از نظر بسیاری از غربی ها سنبل جنبش اصلاحطلبی در ایران است، نشان دهنده دوراهی است كه سازمان سیا در مورد جایگزینی با آن روبرو است.
سازمان سیا پرونده ای از این نخست وزیر سابق در دست دارد. موسوی به عنوان یكی از متعهدترین حامیان اعتقادی انقلاب سال 1979 شناخته شده است. وی فوراً پس از انتخاب شدن به عنوان نخست وزیر، معاون دست راست خود یعنی علی اكبر محتشمی پور را به عنوان سفیر ایران در سوریه انتخاب كرد.
این محتشمی پور بود كه به گفته آژانس امنیت ملی امریکا بر ایجاد حزب الله در لبنان نظارت كرد و چندین عملیات نظامی مهم این گروه را سازماندهی كرد روبرت بائر، از عوامل پیشین سازمان سیا، كه چندین سال در لبنان فعالیت می كرد، معتقد است كه موسوی مطمئناً در بمبارن سفارت امریکا در آوریل سال 1983 و بمباران پادگان نیروی دریایی در اكتبر همان سال دست داشت. در اواخر دهه 1980 این موسوی بود كه در كنار دیگر اصلاحطلبان امروز ایران مانند رفسنجانی، در خصوص معاملات اسلحه در برابر گرو گان ها كه به رسوایی ایران كنترا معروف است، میان امریکا و حزب الله میانجیگری كردند.
سابقه غیر ایده آل موسوی به نظر نشان می دهد كه او آن لیبرال دمكراتی كه بسیاری از غربی ها گمان می كنند، نیست. تعریف دقیق تری از وضعیت فعلی موسوی به گفته یك استاد دانشگاه اسرائیلی، دیوید منشری، این است كه وی دعوای خانوادگی دارد.
موسوی یكی از چندین ایرانی است كه دولت فعلی را به چالش كشیده اند اما با رهبری روحانیون مخالف نیستند و نمی خواهند تغیرات عمده ای در اهداف استراتژیك ایران مانند برنامه هسته ای، ایجاد كنند.
سازمان سیا چه میكند؟
این حرف ها به این معنی نیست كه سازمان سیا در وقایع اخیر ایران هیچ كاری انجام نداده است. این سازمان با عوامل اصلاحطلب داخل ایران رابطه دارد که اگرچه کم است اما با افراد و گروه های مخالف در اروپا و امریکا پیوندهایی برقرار كرده است.
سازمان سیا از این رابطها برای پخش اخبار مورد نظرش در رسانه ها ایرانی خارج از ایران استفاده می كند. همچنین مقادیری از بودجه های این سازمان به دست گروه های مخالف در ایران میرسد و مقدار كمی از این بودجه به صورت ناشناس به دست گروه های سیاسی ایرانی در خارج از این كشور می رسد كه حامیان كمی در داخل ایران دارند.
سازمان های دولتی ایران فكر می كنند كه تعدادی از خبرنگاران غربی با سازمان های جاسوسی غربی بهویژه امریکا همكاری می كنند زیرا واشنگتن هیچ نماینده دیپلماتیك واقعی در ایران ندارد. این منطقی به نظر می رسد، چراكه یك مقام اطلاعاتی به من گفت بعضی خبرنگاران غربی در ایران هستند كه اطلاعاتاشان در مورد وضعیت فعلی بسیار بیشتر از اطلاعات همه سازمان های جاسوسی است. علاوه بر این، جاسوسی زیر نقاب خبرنگاری یكی از ترفندهای قدیمی است و سازمان های جاسوسی مدام از آن استفاده می كنند.
این باعث شده است كه مقامات ایرانی در مورد خبرنگاران غربی سخت گیری كرده یا آنها را از كشور بیرون كنند. مقامات امنیتی ایران حتی ادعا می كنند كه چند فرد انگلیسی را كه پاسپورت داشتند، به علاوه 5 جاسوس اروپایی از جمله 2 آلمانی، یك انگلیسی و 2 فرانسوی را دستگیر كرده اند اما این ادعاهای ایرانیان كه به اخراج متقابل 2 دیپلمات ایرانی و 2 دیپلمات انگلیسی از لندن و تهران منجر شده، به اثبات نرسیده است.
مهم تر از این، اتهامات ایران به سازمان سیا به خاطر حمایت از گروه های مسلح ضد دولتی است كه خارج از ایران فعالیت می كنند. یكی از این گروه ها جند الله نام دارد؛ یك گروه جدایی طلب بلوچ كه در پاكستان مستقر است و به گفته شبكه خبری ایبیسی، از سال 2005 به بعد، به طور پنهانی توسط نیروهای امریکایی آموزش دیده اند.
یكی دیگر از این گروه ها، گروه مجاهدین خلق (منافقین) است كه به سازمان مجاهدین خلق ایران نیز معروف است. این گروه كه عقاید آن تركیبی از ماركسیسم، فیمینیسم و اسلام است، در انقلاب سال 1979 علیه شاه شركت داشت اما بعد از شاخه اصلی انقلاب جدا شده و نبرد مسلحانه علیه تهران را آغاز كردند.
با اینكه واشنگتن این گروه را یك گروه تروریستی نامیده است، از سال 2003 كه به عراق حمله كرد، از شاخه مسلح این گروه به صورت فعالانه حمایت كرده و حتی به این گروه اجازه داده است كه اردو آموزش نظامی در عراق داشته باشد.
بر اساس گزارش سیانان، دلیل واشنگتن برای حمایت مخفیانه از یك گروه مسلح كه خود آن را تروریست خوانده، این است كه گروه مذكور منبع ارزشمندی از اطلاعات در مورد ایران بوده و به خاطر اینكه سالها در تهران حضور داشته، توانسته است برنامه هسته ای مخفی ایران را افشا كند.
همچنین، این گروه به طور مخفیانه به سازمان سیا كمك كرده است تا علیه رژیم اسلامی عملیات هایی را انجام دهد. حمایت از این 2 گروه ممكن است بخشی از برنامه مخفیانه سازمان سیا برای خرابکاری در ایران باشد كه به گزارش نیویورك تایمز در اوائل سال 2008 اجازه آن توسط جورج بوش صادر شده بود.
Sorry. No data so far.